آموزش زبان انگلیسی از پایه برای افرادی که میخواهند زبان انگلیسی را اصولی یاد بگیرند و با آموزش زبان انگلیسی مکالمه خود را تقویت کنند.
متدهای جدید آموزش زبان انگلیسی به کودک را میدانید؟
آموزش زبان انگلیسی کودک یکی از مهمترین دغدغههای مادران و پدران است.
- بهنظر شما بهترین روش برای آموزش کودکان 3 ساله چیست؟
- از چند سالگی آموزش زبان انگلیسی کودک را شروع کنیم؟
- آموزش زبان برای کودک 3 ساله زود نیست؟
- آموزش زبان انگلیسی به کودک را از کجا شروع کنیم؟
موضوع آموزش زبان انگلیسی به کودک برای بسیاری از خانوادهها سرمایهگذاری محسوب میشود و تمایل دارند این کار به بهترین شکل انجام شود.
در این گفتگوی صمیمی با یکی از اساتید با سابقه و موفق در آموزش زبان انگلیسی به کودکان به دنبال درک بهتر روشهای جدید آموزش زبان انگلیسی کودکان هستیم. وقتی بایدها و نبایدهای آموزش زبان کودک 3 ساله خود را بهتر بشناسیم، میتوانیم موفقیت بیشتری به دست بیاوریم. میتوانیم کمتر اشتباه کنیم و رضایت بیشتری از سرمایه گذاری روی فرزند خود حاصل کنیم.
در ادامه نظر شما را به گفتگوی موسسه باران با خانم راحله جلیلی جلب میکنیم. ایشان از اساتید پرسابقه موسسه باران هستند، موسسهای که به صورت کاملا تخصصی آموزش زبان انگلیسی به بهترین شرکتها و سازمانهای بزرگ کشور را در کارنامه بیست سال فعالیت خود دارد.
خانم جلیلی خیلی ممنونم که به ما وقت دادید و تشریف آوردید تا مخاطبان ما بتوانند از تجربه شما برای آموزش زبان انگلیسی به کودکان استفاده کنند. ابتدا محبت کنید سابقه کاری خودتان را در کنار تجربیاتتان بگویید سپس من سوالاتم را مطرح کنم.
بنده از سال 80 همزمان با شروع به تحصیل در دانشگاه مانند عموم کسانی که رشتهی زبان انگلیسی میخوانند و از آموزش زبان کودک شروع میکنند، در آموزشگاهها و مهد کودکها با کودکان شروع به آموزش زبان کرده و همزمان ترجمهی غیررسمی هم انجام میدادم. در طول این مسیر، ترجمه خیلی کمرنگتر پیش میرفت اما تدریس و آموزش برای من در همهی مقاطع (چه زبان بازرگانی و عمومی، چه برای کودکان و بزرگسالان) بالا و پایینهای خودش را داشته است.
در خصوص بچهها، زمانیکه ما بهعنوان دانشجوی زبان انگلیسی وارد دانشگاه میشویم، نهایتا میتوانیم انگلیسی صحبت کنیم و بهعنوان مدرس زبان انگلیسی وارد این حیطه بشویم اما موضوع مهمتری که در اینجا مطرح میشود این است که ما با دنیای کودکان آشنا نیستیم و در ایران صرفا به واسطهی دانستن زبان و با عنوان مدرس زبان وارد مهد کودکها شده و با بچهها انگلیسی کار میکنیم.
من در همان تجربهی اول خود متوجه شدم برای آموزش زبان انگلیسی کودکان داشتن کتاب زبان انگلیسی جدید کافی نیست و در کنار آن باید بدانیم چطور با کودک وارد رابطه دوستی شویم و اینکه کودک چگونه من را بپذیرد؟ این بخش نسبت به اینکه من چه چیزی آموزش میدهم، مهمتر و پایهایتر است.
مسیر آموزش زبان انگلیسی به کودک
خیلی ممنونم از اینکه سر صحبت را به شکلی باز کردید تا مسیر گفتگو به سمتی برود که ایجاد اشتیاق در کودک مهمترین، کلیدیترین و حساسترین بخش یادگیری باشد. من حتما از توضیحاتی که دادهاید برای ادامهی گفتگویمان کمک میگیرم. شما 20 سال سابقهی آموزش کودک داشته و در همین مسیر ادامه دادید، درخصوص چگونگی شروع این مسیر، همچنین شرایط لازم برای رسیدن به نتیجه مطلوب در طول این مسیر توضیح دهید.
در ادامهی صحبتم در مورد این موضوع که خیلی مهم است کودک با مربی خود ارتباط برقرار کند باید گفت، شروع این پروسه به شکلی است که کودک و مدرس باید حتما همدیگر را دوست داشته باشند. خاطرات بسیاری در مورد اینکه من از زبان متنفرم یا مثلا من عاشق ریاضی هستم وجود دارد. این احساس عشق و نفرت اصولا با کسی که اولین بار آموزش را با او شروع کردهایم ادامه پیدا میکند. پس در نتیجه شاید بعضی وقتها زمان شروع آموزش اصلا چیز خاصی نباید به کودک یاد بدهیم، همین که حالش با یک موضوع خوب باشد جرقهای است برای اینکه خودش دنبال آن موضوع برود و مسیر زندگیش برای سالها به سمت درستی تغییر کند. درنتیجه اینکه حالش با چیزی که شروع میشود خوب باشد بسیار مهم است.
برای رسیدن به این هدف حتما باید پایههایی ساخته شود، مثلا اگر بخواهیم برای سال اولی که داریم با کودک کار میکنیم برنامهریزی داشته باشیم، این برنامه باید بر اساس ویژگیها، خصوصیات و علایق کودک (مثلا ممکن است کودکی فوتبال دوست داشته باشد) و ترجیحا بر پایهی کارهایی که کودک دوست دارد به همراه او انجام دهیم پایهریزی شود تا رابطه بین مدرس و کودک ساخته شده تا در مرحلهی بعد بتوانیم آموزش را شروع کنیم.
علاوه بر ساختن رابطه، مسئلهی مهم دیگری که وجود دارد زمان شروع آموزش است. بر اساس تحقیقاتی که تا به این لحظه در مورد آموزش زبان انگلیسی صورت گرفته، زمانیکه همزمان با یادگیری زبان مادری زبان دیگری آموزش داده میشود، زبانها در ذهن کودک در جای درست خود قرار گرفته و نتیجهی آن، دو زبانه و یا چند زبانه شدن کودک است. اما چنانچه از زمانی که کودک زبان مادری را یاد میگیرد بگذرد و زبان مادری در ذهن کودک نهادینه شود، یادگیری زبان دوم وارد فاز دیگری میشود که کاملا متفاوت از شرایط اول است.
بهترین حالت برای شروع زبان دوم، زمانی است که کودک شروع به یادگیری زبان مادری کرده و بهتر است در زمان بارداری مادر این اتفاق بیافتد.
یادگیری زبان کودک قبل از تولد
من به خاطر دارم که شما چند سال پیش در سال 93-94 پروژهی تحقیقاتی آموزش زبان انگلیسی کودک را در موسسه باران به عهده داشتید و یکی از مطالبی که از مقالات خارجی استخراج کردید آموزش زبان قبل از تولد نوزاد بود. فکر میکنم اگر در مورد این موضوع اطلاعات بیشتری بفرمایید برای مخاطبینمان جذاب باشد.
یکی از نتایجی که در آن دوره به آن رسیدیم این بود که همراه با شنیدن و همزمان با رشد مغزی در کودک، یعنی در دو ماه آخر بارداری و دو سال اول زندگی، زبان اول یا همان زبان مادری هم شروع به فعال شدن میکند و اگر یادگیری زبان جدید همزمان با یادگیری زبان مادری و به همان میزان زمانی اتفاق بیافتد، کودک دو زبانه و یا گاها چند زبانه میشود. شاید به خاطر شنیدن همین موضوع باشد که بسیاری از پدران و مادران درباره آموزش زبان انگلیسی به کودک 3 ساله سوال میپرسند.
در طول این مسیر یک سری دغدغه هم وجود دارد اما به دلایل زیادی 90 درصد تحقیقات در این مورد مثبت بوده، از جمله اینکه کودک چند زبانه توانایی حل مسئلهی بهتری نسبت به کودک تک زبانه خواهد داشت. میدانید که حل مسئله یکی از 10 مهارت تعریف شده در زندگی و هنر زندگی کردن است و باعث میشود بهتر از پس چالشها بر بیایم.
دلیل اینکه دو زبانه بودن کمک زیادی به حل مسئله میکند این است که مثلا زمانیکه شما کلمهای را میشنوید باید در ذهنتان حل مسئله کنید که این کلمه مال این زبان است یا آن یکی؟ یا اینکه میخواهم جواب بدهم باید فکر کنم که این کلمه را برای مامانم باید استفاده کنم یا مامان بزرگم؟ بنابراین وقتی از همان زمان چالشهای ذهنی بچهها در 10 سال اول بیشتر باشد ارتباطات شبکه عصبی مغز بیشتری ساخته میشود و همین امر سرمایهای میشود برای هر کاری که میخواهند در آینده انجام بدهند. این گونه افراد آدمهای باهوشتری میشوند.
در نتیجه ژنتیک به تنهایی باعث باهوشی نیست، 50 درصد مربوط به وراثت و 50 درصد محیط است.
همچنین کودک صبورتر میشود به این دلیل که از همان ابتدا مشغله اضافهتری نسبت به بچههای دیگر داشته که باید با آنها کنار آمده و بتواند آرامش ذهنی خود را حفظ کند تا بتواند از پس آنها بر بیاید.
در تحقیقی که انجام شده نشان داده شده که دو زبانه بودن باعث میشود کودک مهارتهای شناختی بیشتری نسبت به کودکان تک زبانه داشته باشد. حتی گفته میشود آنهایی که از دو فرهنگ و یا دو کشور مختلف ازدواج میکنند فرزندان زیباتر و باهوشتری دارند به این دلیل که بهترین ژنها از والدین به کودکان منتقل میشود.
حتی اگر بعد از به دنیا آمدن کودک از وی انتظار نرود که به هر دوزبان صحبت کند، شنیدن زبان دیگر در سال اول زندگی ذهن او را نسبت به صداهای زبان دیگر فعال نگه میدارد، به قدری که ذهن کودک بعد از شنیدن صدای زبان دوم عکس العمل نشان میدهد. در صورتیکه کودکی که در مواجهه با زبان دوم نبوده به آن صدای زبان دوم عکسالعمل نشان نمیدهد در نتیجه کودکی که صرفا در معرض شنیدن صدای زبان دوم قرار گرفته دو زبانه محسوب میشود.
جالب است بدانید «دوزبانگی» رشته، دانشکده و بخش مخصوص به خودش را دارد. حتی در خصوص مسائل و مزیتهای دو زبانهها حوزههای متفاوت تحقیقاتی وجود دارد. یک سری افراد حرفهای در حال تحقیق در مورد این موضوع هستند که…
- از چه زمانی یادگیری زبان انگلیسی به کودکان شروع شود؟
- چگونه کودکان دو زبانه میشوند؟
احتمال دارد چند درصدی گفته شود که کودک ممکن است دچار لکنت شده و یا مشکلات دیگری برایش بوجود بیاید. در نگاه اول این موارد به نظر ایراد میرسد اما برای آنها پاسخی وجود دارد مثلا اینکه ارزش دارد فرزند من دیرتر شروع به صحبت کردن کند اما سرمایهی به این بزرگی داشته باشد. من تاکید میکنم آموزش زبان انگلیسی به کودکان، صبوری و تخصص نیاز دارد.
انتقال تجربه درباره آموزش زبان کودکان به والدین
خانم جلیلی با در نظر گرفتن این موضوع که شما هر مقالهی جدیدی در این زمینه نوشته میشود مشتاقانه بررسی کرده و در آموزشتان از آنها استفاده میکنید، این امکان وجود دارد که میان سلیقهها، پیش فرضها و باورهای رایج برخی از والدین در خصوص آموزش زبان انگلیسی به کودک با اطلاعات جدید، تحقیقات، تجربیات و یافتههای شما تضاد ایجاد شود. راهکار و روش شما برای حل این تضاد و به نتیجه رساندن کار چیست؟
در واقع باید بگویم بیشتر از اینکه تضاد وجود داشته باشد، اطلاعات والدین کافی نیست. به این معنی که والدین میدانند که میخواهند تمام تلاششان را بکنند تا فرزندشان به یک نتیجهی خوب برسد اما اطلاعات درست و کافی ندارند. مثلا میدانند که اگر کودک زیر 7 سالگی موسیقی کار کند باهوشتر میشود ولی با زور، در زمان و به روش نامناسب این کار را انجام میدهند به شکلی که ممکن است کودک از موسیقی زده شود.
تعدادی از والدین میدانند که یادگیری زبان انگلیسی در کودکان به مرور زمان و در طول مسیر شکل میگیرد اما تعداد دیگری نسبت به این موضوع حساس هستند که هرچقدر در توان دارند از زمان طلایی ده سال اول زندگی (گفته میشود شخصیت بچه در این زمان شکل میگیرد) استفاده کنند.
اینکه با والدینی مواجه هستیم که همزمان با رشد خودشان به فکر رشد فرزندانشان هم هستند تا در آینده برایشان مشکلی به وجود نیاید اتفاق خیلی خوبی است اما در مورد اینکه چطور این اتفاق بیافتد نکاتی وجود دارد.
یکی از باورهایی که در میان والدین وجود دارد این است که صبر میکنند کودک زبان اول را یاد بگیرد سپس با زبان دوم مواجه شود، تا حدی که حتی کارتون به زبان انگلیسی برایش نمیگذارند. در صورتیکه مغز انسان آنقدر توانایی عجیب و غریبی دارد که اصلا لازم نیست ما نگران این موضوع باشیم که اطلاعات زیادی در حال وارد شدن به مغز است. همین معجزهی مغز انسان است خودش جای خودش را پیدا میکند، خودش فیلتر میکند و خودش میداند با آن اطلاعاتی که وارد شده چه کار کند. اگر قرار باشد دست ما باشد، ما اصلا کنترلی روی آن نداریم؛ پس در نتیجه لازم نیست نگران این باشیم.
نکتهی دیگر این است که هر آموزش و یادگیری زیر 7 سالگی بهصورت غیر مستقیم انجام میشود. به عنوان مثال برای آموزش انگلیسی به کودک 3 ساله احتیاجی به فلش کارت و کتاب و دفتر و این موارد نداشته، و قرار نیست حتما در لحظه فرزند ما توان مکالمه به زبان انگلیسی داشته باشد. ممکن است خروجی یادگیری زیر 7 سالگی، در 27 سالگی اتفاق بیافتد. به طور مثال من آدم منظمی هستم و فرزند من شاهد نظم من است. ممکن است این نظم زمانی در او شکل پیدا کند که خودش مستقل شده و نظمی که در من دیده را در زندگی خود پیاده میکند. در نتیجه لزوما این خروجی در لحظه اتفاق نمیافتد.
اینجاست که میگویم بعضی از والدین به صبوری و اطلاعات بیشتری نیاز دارند.
زمانیکه کودک در حال یادگیری زبان مادری است هیچ امتحانی از او گرفته نمیشود. در دو سال اول زندگی، خودش با تولید آواها و صداها شروع میکند و فقط با شنیدن ادامه میدهد و انتظاری که از کودک میرود این است که شب و روز بشنود.
زمانیکه والدین فرزندشان را در کلاس زبان ثبت نام میکنند بعد از گذشت سه یا چهار جلسه انتظار دارند بتواند از آموزشها استفاده کند و اگر این اتفاق نیفتد کلاس کودک را عوض میکنند. این کار به روند آموزش کودک آسیب میزند از این جهت که تا میآید بستر آموزش ساخته شود و ارتباط میان کودک و معلم زبان انگلیسی او شکل بگیرد، ما منتظر خروجی هستیم.
خروجی یعنی شنیدن و فهمیدن کارتون، حرف زدن، جلوی دیگران کلمات انگلیسی را به زبان آوردن.
قدم اول در یادگیری زبان کودکان آماده شدن گوش آنهاست. در نتیجه موضوعی که در این میان مطرح میشود این است که با زبان دوم مثل زبان مادری برخورد کنیم و آنقدر منتظر خروجی سریع از آنها نباشیم.
تفاوت یادگیری زبان و حفظ کردن
برداشتی که من از صحبت های شما دارم این است که میان یادگیری زبان با حفظ کردن آن تفاوت وجود دارد. زمانی که میگوییم زبان یاد بگیریم یا کودکمان دو زبانه شود مدنظرمان همان زبان مادری است که در کودکی یاد گرفتیم به این معنی که زبان جزیی از وجود ما شود نه اینکه یک سری کلمات و جملات را حفظ کرده باشیم و نگران فراموش کردن و یا فرار بودن آن باشیم. درست متوجه شدم؟
دقیقا، حتی در آموزش بزرگسال هم کاری که ما انجام میدهیم همین است. در واقع به جای اینکه بر روی جملات موجود در کتابهای درسی زبان انگلیسی کار کنیم و از زبانآموزان انتظار داشته باشیم که آنها را حفظ کنند، به آنها میگوییم شش ماه به خودت زمان بده تا بشنوی. در نتیجه یکی از آسیبهایی که در اثر عدم آگاهی والدین اتفاق میافتد این است که کودک اعتمادبهنفسش را از دست داده، در خود ضعف دیده، بر روی دوش خود بار سنگینی را احساس کرده و خودش را مقصر میداند.
دومین مورد این است که والدین و کودک سر درگم شده و دچار مقایسه میشوند، که چرا فلان کودک میتواند صحبت کند اما فرزند من نمیتواند؟ در صورتیکه ساعتهای طولانی تماشا کردن کارتون و به صورت مداوم، طی دو سه سال در معرض شنیدن زبان انگلیسی بودن کودکی که بهراحتی می تواند انگلیسی صحبت کند را نمیبینند.
جابجایی کودک از این کلاس به آن کلاس و اصرار بر اینکه حتما دفتر داشته باشی، به کودک فشار میآورد و او را زده میکند. ما حتی در آموزش بزرگسال هم به آنها میگوییم که اگر همین الان بعد از گذشت 700 ساعت آموزش در مدرسه هنوز نمیتوانید یک احوالپرسی را متوجه بشوید و نمیتوانید به جز جملاتی که حفظ کردهاید جملات ساده زبان انگلیسی را به زبان بیاورید، یا در مسافرت خارجی استفاده کنید، به این دلیل است که ورودی مناسب نداشتهاید. گوشهایتان بهاندازه کافی در معرض شنیدن زبان انگلیسی نبوده است.
در نتیجه ورودی مناسب در یادگیری زبان مادری از طریق گوش است نه چشم و دست و نوشتن و حروف الفبا. در ورودی مناسب تمام صداهای آن زبان، وارد ذهن میشود و ذهن آنقدر معجزهوار عمل میکند که خودش میداند به چه شکل پردازش کند. مخصوصا زمانیکه به ذهن وقت لازم را بدهیم، خروجی حاصل از آن صحبت کردن، شنیدن و متوجه شدن میشود.
یادگیری زبان مادری از طریق گوش است و تمام صداها وارد ذهن میشود.
خیلی ممنونم خانم جلیلی، ما همه باور داریم که پدر و مادرها میخواهند بهترین کار را برای فرزندشان انجام دهند. فکر میکنید چرا در مورد آموزش زبان انگلیسی کودکان، والدین به جای اینکه مسیر همدلی و حمایت برای فرزندانشان داشته باشند بیشتر توجهشان به درس پسگرفتن و عجله برای یادگیری و ایجاد اختلال برای یادگیری فرزندشان است؟
میخواهم با یک مثال شروع کنم مثلا اگر بخواهیم دندانمان را درست کنیم، یک مرجع معتبر که به کمک آن بتوانیم دندانپزشک خوب پیدا کنیم وجود ندارد و به ناچار باید آزمون و خطایی جلو برویم. حتی اگر بخواهیم خرید کنیم مرجع درستی برای نشان دادن محاسن و معایب مراکز خرید وجود ندارد.
- شاید یکی از دلایلش این باشد که مرجع قابل اعتمادی برای والدین وجود ندارد تا آنها با خیال راحت بررسی و انتخاب درستی داشته باشند که برای آموزش زبان، فرزندشان را کجا ببرند. همین موضوع والدین و کودکان را دچار سردرگمی میکند.
- نکتهی دوم این است که اصولا آن مرجع معتبر باید مانند والدین برای از دست نرفتن زمان و خوب بودن حال کودک احساس دلسوزی داشته باشد. شاید گاهی اوقات همراه شدن مربی با کودک یکی دو ماه بیشتر طول نکشد اما همین همراهی کوتاهمدت باعث میشود تا در آینده، والدین روش درست همراهی با کودک را یاد بگیرند و در طول مسیر رشد کودک، بتوانند بهدرستی در کنار فرزندشان باشند. به همین دلیل به نظر میرسد زمانیکه والدین توجیه بوده و به مدرس اعتماد داشته باشند حتما همراهی بهتری نشان میدهند.
- نکتهی مهمی که وجود دارد این است که خود والدین با موضوع زبان خیلی راحت نیستند. بهتر است ابتدا وقتی گذاشته شود تا حال والدین با زبان خوب باشد. طبیعتا اگر حالشان با چیزی خوب نباشد، نمیتوانند آن را به فرزندشان منتقل کنند. شما خودتان شاهد هستید وقتی والدین در دوره غیرحضوری استارلینگز سیکرت ثبت نام میکنند و با روش صحیح یادگیری زبان انگلیسی آشنا میشوند شیوه برخوردشان با فرزندنشان و زبان انگلیسی کودک خود تغییر میکند و بهتر میشود.
پیشنهاد به والدین
پیشنهاد شما برای والدینی که دوست دارند زبان را به روش درستی یاد بگیرند و بتوانند همراه خوبی برای یادگیری زبان انگلیسی کودکشان باشند چیست؟
اگر خود والدین هم شروع به یادگیری کنند نتیجه این است که همدلانهتر با فرزندشان مسیر را طی میکنند به این معنی که همزمان با فرزندشان، هم سختیهای راه را میکشند و هم لذت یادگیری را میچشند.
یکی از کارهایی که والدین میتوانند انجام بدهند این است که همراه با فرزندشان به تماشای کارتون بنشینند. همانطور که قبلا گفته شد قرار نیست بچهها مستقیم انگلیسی یاد بگیرند. انیمیشنهای دست اولی که هنوز دوبله نشده گزینههای خوبی برای یادگیری غیر مستقیم زبان انگلیسی هستند. در واقع کارتونها ابزار جذابی هستند و در ذهن کودک طوری حک میشوند که وقتی چند وقت بعد از تماشای زبان اصلی، دوبلهی فارسی آن انیمیشن میآید، کودک میتواند بگوید که به انگلیسی چه دیالوگی در کارتون بوده است. فوقالعادهس! نه؟
زمانیکه اطلاعاتی به این شکل وارد ذهن میشود، ذهن آنقدر جادویی عمل میکند که لازم نیست نگران چیزی بود.
حتی بعضی از افراد شبکههای فارسی را حذف میکنند و در ذهن کودک انیمیشنها به زبان انگلیسی شکل میگیرند، در نتیجه بدون هیچ مقاوتی بستر مناسب برای آموزش فراهم میشود. این والدین خودشان میتوانند از طریق مشاوره با موسسه باران (02188201530) برای خودشان یک دوره مناسب غیرحضوری و یا تلفنی زبان انگلیسی را انتخاب کنند و همزمان شاهد پیشرفت خودشان و فرزندشان باشند.
قدرت یادگیری مغز کودک و زبان انگلیسی
تاکید شما بر قدرت یادگیری مغز بر زبان در صحبتهایتان به دفعات شنیده شد. اگر در زمینهی میزان آمادگی مغز کودک برای یادگیری زبان و چگونگی عملکرد آن اطلاعات تکمیلی دارید بفرمایید؟
دقت داشتن در روند یادگیری زبان مادری کمک کننده است. زمانیکه ما در حال یادگیری زبان مادری هستیم بدون نیاز به انجام دادن کاری فقط با شنیدن، ذهنمان کار خودش را انجام میدهد حتی اگر شنیدن فعال نباشد. به این معنی که بگوییم:
«بنشین و فقط به زبان مادری گوش بده بدون اینکه دست به انجام دادن هیچ کاری بزنی.»
نه تنها بستر برای یادگیری فراهم است بلکه به کودک انگیزه هم داده میشود. کودک بعد از یک سال و اندی که میگوید «بابا» مورد تشویق تمام فامیل قرار میگیرد. به نظر میرسد بدون نیاز به انجام دادن کاری اضافه بر گوش دادن، مغز کار خودش را میکند.
شاید برای خوانندگان این مطلب جالب باشد بدانند موسسه باران قبل از راه اندازی دورهی آموزش کودک، دورهی ویژهای که در آن شیوهی یادگیری زبان به روش طبیعی قدرت مغز هست را تحت عنوان «استارلینگز سیکرت» یا «دورهی غیر حضوری آموزش زبان» طراحی کرد. پدر و مادری که خودشان آماده هستند میتوانند فرزندان بسیار چابکتری در یادگیری زبان داشته باشند و با شناخت و همراهی خود باعث شوند فرزندشان به آرزو و یا مهارت دلخواهش برسد.
بسیاری از این مطالب نتیجهی فیدبکهایی بوده که شما از کلاس ویآیپی کودکان در سالهای گذشته دادهاید و باعث شده نتیجهی بسیار خوبی در این زمینه بگیریم.
خانم جلیلی عزیز از اینکه شما صادقانه حرف دل و تجربهتان را با والدین بهاشتراک گذاشتید ممنونیم. بسیار خوشحالیم که شما بهعنوان فردی که وارد حوزهی آموزش کودک شده از این حوزه خارج نشدهاید و ارزش یادگیری زبان انگلیسی در کودکی را میدانید.
شما برای یادگیری زبان کودک خود چه تجربههایی داشتید و یا در آینده به چه مواردی توجه خواهید کرد؟ در قسمت کامنتها بنویسید.
منبع: موسسه باران
مطلبی دیگر از این انتشارات
چطور اعتمادبهنفس صحبت کردن به زبان انگلیسی را افزایش دهیم؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
چگونه به سبک ژاپنیها، انگلیسی یاد بگیریم؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
لهجه امریکن بهتر است یا لهجه بریتیش؟ انتخاب مدرسین زبان انگلیسی کدام است؟ چرا؟