یادگیری زبان انگلیسی بزرگسالان ازدیدگاه دانشمندان دانشگاه ام‌آی‌تی چیست؟

Massachussetts Institute of Technology
Massachussetts Institute of Technology

مقاله‌ جدیدی در نشریه شناخت تحت عنوان «دوره کلیدی در فراگیری زبان دوم» منتشر شد و در آن برای گردآوری مجموعه‌ای از داده‌های زبان‌شناختی از روش جدیدی به نام آزمون‌های فیسبوک استفاده شده است. این مقاله درباره نحوه یادگیری زبان توسط انسان و همچنین تاثیر سن در این فرآیند، دیدگاه‎های جدیدی را مطرح می‌کند.

به طور خلاصه، یافته‌های تیم تحقیقاتی نشان می‌دهد که اگر آغاز یادگیری زبان پیش از ۱۸ سالگی اتفاق بیافتد، به احتمال بسیار می‌توان قواعد و دستور زبان را مانند یک فرد بومی مسلط بر آن زبان فرا گرفت. این موضوع در حالی مطرح می‌گردد که سن اعلام شده در این مقاله بیشتر از سنی است که پیش از این برای یادگیری راحت زبان در نظر گرفته می‌شد و این مطلب به دلایلی که در ادامه به آن خواهم پرداخت، مورد توجه من قرار گرفته است.

به‌طورکلی این اطلاعات، دیدگاه جالبی را درباره یادگیری زبان مطرح می‌کند و نشان می‌دهد که بزرگسالان در هر سنی می‌توانند تقریبا به سرعت کودکان به مهارت‌هایی باورنکردنی در زبان‌آموزی دست یابند.

متأسفانه تعدادی از روزنامه‌نگاران، این مقاله را به شکلی نادرست تفسیر کرده‌اند و در نتیجه در بسیاری از مقالات خود به اشتباه و به شکلی گمراه‌کننده بیان می‎کنند که «تسلط به زبانی جدید در سنین بزرگسالی غیرممکن است»، درحالی‌که حقیقتاً این موضوع کاملاً خلاف آن چیزی است که تحقیقات نشان داده است. در یکی از این مقالات مشاهده می‌کنید که نویسنده معتقد است که شروع به یادگیری زبان باید قبل از ده سالگی باشد تا بتوان بر آن مسلط شد، اما مطمئناً این گزارشی بی‌پایه و اساس است و حقیقت بسیار جالب‌تر و دلگرم‌کننده‌تر از چنین گزارش‌هایی است.

بر اساس این مقاله، محققان در حرکتی بسیار قابل‌توجه مجموعه‎ای از داده‌های مرتبط با این موضوع را منتشر کرده‌اند که به آن نگاهی خواهیم انداخت. همچنین در این مقاله به برخی از این اطلاعات و داده‎های جالب درباره یادگیری زبان خواهیم پرداخت و خواهیم گفت چرا این اطلاعات به شما انگیزه بیشتری برای زبان‌آموزی می‎دهد.

متأسفانه تعدادی از روزنامه‌نگاران، این مقاله را به شکلی نادرست تفسیر کرده‌اند و در نتیجه در بسیاری از مقالات خود به اشتباه و به شکلی گمراه‌کننده بیان می‎کنند که «تسلط به زبانی جدید در سنین بزرگسالی غیرممکن است»، درحالی‌که حقیقتاً این موضوع کاملاً خلاف آن چیزی است که تحقیقات نشان داده است. در یکی از این مقالات مشاهده می‌کنید که نویسنده معتقد است که شروع به یادگیری زبان باید قبل از ده سالگی باشد تا بتوان بر آن مسلط شد، اما مطمئناً این گزارشی بی‌پایه و اساس است و حقیقت بسیار جالب‌تر و دلگرم‌کننده‌تر از چنین گزارش‌هایی است.

بر اساس این مقاله، محققان در حرکتی بسیار قابل‌توجه مجموعه‎ای از داده‌های مرتبط با این موضوع را منتشر کرده‌اند که به آن نگاهی خواهیم انداخت. همچنین در این مقاله به برخی از این اطلاعات و داده‎های جالب درباره یادگیری زبان خواهیم پرداخت و خواهیم گفت چرا این اطلاعات به شما انگیزه بیشتری برای زبان‌آموزی می‎دهد.

برای مطالعه کامل مقاله به وبسایت موسسه باران مراجعه بفرمایید.

۰۱. بسیاری از افرادی که در سنین بالاتر به یادگیری زبان می‌پردازند به سطح شبه‌بومی می‌رسند

با نگاه به این داده‌ها، مشخص می‌شود که از نظر آماری شروع به یادگیری زبان در سنین پایین‌تر دارای مزیت‌های بیشتری است. اگر متوسط امتیازات داده شده به فراگیران زبان در سنین مختلف مورد مقایسه قرار گیرد، افرادی که زودتر به یادگیری زبان می‌پردازند از مزیت بیشتری در این رابطه برخوردار خواهند شد.


تسلط بر زبان به عنوان تابعی برای سال‌ها تجربه در یادگیری زبان با در نظر گرفتن سن آغاز یادگیری افراد دو زبانه در گروه (A) و افراد یک زبانه در گروه (B)، قرمز: تک زبان‌ها- نارنجی: AoFE < ۱۱- سبز: ۱۰ < AoFE < ۲۱- آبی: AoFE > ۲۰

با این حال، با نگاهی نزدیک‌تر به اطلاعات مربوط به دانشجویانی که پس از سن بیست سالگی شروع به زبان‌آموزی کرده‌اند، درمی‌یابیم که بسیاری از آنها با وجود تاخیر در یادگیری حتی از افرادی که زبان مادری آنها انگلیسی بوده است، فراتر رفته‌اند.

در ابتدا باید مشخص کنیم که دراین آزمون عملکرد افرادی که با تسلط زبان دوم را صحبت می‌کنند چگونه است. با نگاهی به نتایج آزمون گروهی از کاربران که برچسب زبان مادری را نیز بر خود دارند، مشاهده می‌کنیم که امتیازات داده شده به آنها از %۱۰۰ (برای ۱۲ درصد) تا %۹۰ درصد (برای ۵ درصد آخر) را شامل می‌شود. از نظر من، این موضوع نشان می‌دهد که رتبه بالاتر از %۹۰ در این آزمون، بدین معنی است که این افراد حداقل مانند بسیاری از بومی زبانان به زبان آنها مسلط هستند.

در بسیاری از مقالات دائماً گفته می‌شود که بعد از ۱۰ سالگی (یا ۱۸ سالگی) تسلط بر زبانی جدید غیرممکن است، اما آیا این موضوع درست است؟ مطمئنا متوسطی از زبان‌آموزان که دیرتر شروع به یادگیری زبان دوم می‌کنند، وقت کمتری برای یادگیری خواهند داشت، اما آیا این به معنی ناممکن بودن این امر است؟

هر چند که مطمئنا در متوسطی از زبان‌آموزان این امر صدق می‌کند، اما داده‌ها به ما می‌گویند که برای همه اینگونه نیست، چراکه هزاران نفر شرکت‌کننده در این آزمون، امتیازاتی مانند بومی زبانان به‌دست آورده‎اند درحالی‌که آنها بعد از سن ۲۰ سالگی شروع به فراگیری زبان کرده‌اند. امتیازات هزاران نفر از افراد بزرگسال که یادگیری زبان دوم را بعد از ۲۰ سالگی شروع کرده‌اند در حد امتیازات افراد بومی آن زبان بوده است.

بیایید به جای پرداختن به متوسطی از گروه زبان‌آموزان در سنین بالاتر، به یک چهارم بالای نمودار نگاهی بیاندازیم که شامل افرادی است که بعد از ۲۰ سالگی شروع به فراگیری زبان نموده‌اند. می‎توانیم با ترسیم نموداری نشان دهیم که آنها در عرض چند سال توانسته‎اند زبان جدید را فرا گیرند.

یک چهارم بالا در این نمودار نشان‌دهنده‌ی نتایج زبان‌آموزانی است که بعد از ۲۰ سالگی شروع به یادگیری زبان دوم کرده‎اند. تعداد سال‎هایی که آنها در معرض یادگیری قرار داشته‎اند بین ۸ تا ۱۰ سال است و بسیاری از آنها که در بزرگسالی مبادرت به یادگیری زبان دوم نموده‌اند مانند بومی زبانان صحبت می‌کنند.

در اینجا متوجه می‌شویم که بسیاری از امتیازات افرادی که در سنین بالاتر قرار دارند در حد امتیازات افراد بومی زبان قرار می‌گیرد (بالای خط ۰,۹). در حقیقت، چنانچه نتایج امتیازات یک چهارم بالا در این نمودار که مربوط به زبان‌آموزان بالاتر از ۲۰ هستند با متوسط امتیازات دیگر گروه‎ها (آنهایی که قبل از ۵ سالگی و یا قبل از ۱۰ سالگی و یا قبل از ۲۰ سالگی هستند) مورد مقایسه قرار گیرد، تقاوت چندانی در امتیازات آنها وجود ندارد

مقایسه عملکرد یک چهارم بالایی زبان‌آموزان بالای ۲۰ سال با زبان‌آموزان کمتر از ۵ سال (قرمز)، کمتر از ۱۰ سال (زرد) و کمتر از ۲۰ سال (سبز)،

با توجه به مقدار زمان یکسان در یادگیری، عملکرد یک چهارم بالایی از زبان‌آموزان بالای ۲۰ سال نشان می‌دهد که عملکرد آنها با متوسط زبان‌آموزانی که پیش از ۱۰ سالگی شروع به فراگیری زبان دوم نموده‎اند، یکسان است.

(بعد از حدود بیست یادگیری زبان، خط نمودار مربوط به گروه بالای ۲۰ سال دارای نوسان زیادی شده است و به دلیل نداشتن اطلاعات کافی از افرادی که در ۲۰ سالگی شروع به یادگیری زبان دوم نمودند و ۲۰ سال در معرض این یادگیری قرار داشته‎اند، جوانترین گروه، مربوط به افرادی است که حداقل ۴۰ سال سن دارند).

۰۲. مقایسه سیب‌ها با سیب‌ها

اما چرا این کار را می‌کنیم؟ آیا نباید متوسطی از همه گروه‎ها را مانند نمودار اول مورد مقایسه قرار دهیم؟ آیا نباید سیب‌ها را با سیب‎ها مقایسه کنیم؟ آیا مقایسه متوسطی از یک گروه با بهترین‌ها در گروه دیگر، کار درستی است؟

خوب، مشکل اینجا است که با وجود این مجموعه از داده‎ها، هیچ راهی برای مقایسه سیب با سیب وجود ندارد.

بر اساس این مقاله، مزیت‎های یادگیری در سن ۱۷ یا ۱۸ «کاهش» می‌یابند، اما چرا اینگونه می‌شود؟ چه اتفاقی در ۱۸ سالگی رخ می‌دهد؟ آیا به این دلیل است که برخی تغییرات باورنکردنی و عجیب در مغز اتفاق می‌افتد؟ یا این که زندگی افراد در این سن به شکلی اساسی ​​تغییر می‌کند، یعنی آنها یا به دانشگاه می‌روند و یا به نیروی کار تبدیل و یا از زندگی با والدین خود خارج می‌شوند و …؟

«به عنوان مثال، ممکن است این امکان وجود داشته باشد که این دوره کلیدی، پدیده‌ای فرهنگی باشد: سنی را که ما از آن یاد می‎کنیم (۱۷ تا ۱۸ سالگی) با تعدادی از تغییرات اجتماعی همزمان می‎گردد، که هر کدام از این تغییرات می‎تواند باعث تقلیل در توانایی، کاهش فرصت‎ها و یا کم شدن تمایل به یادگیری برای زبانی جدید شود. در بسیاری از فرهنگ‏ها، این سن مرحله‌ای برای تبدیل شدن به نیروی کار یا یادگیری آموزش‌های حرفه‌ای است که می‌تواند فرصت‎ یادگیری را «در این دوره کلیدی» کاهش دهد.»

چنانچه شما در سن ۵ سالگی شروع به «خواندن» زبان کنید، مطمئناً این کار را با مطالعه مستقیم یک کتاب، پشت میز و برای روزی یک ساعت انجام نخواهید داد، بلکه به‌طور قطع شما در کلاس درسی خواهید بود که در آن افراد به زبان جدیدی صحبت می‎کنند و احتمالاً این کار چند ساعت در روز، شما را به خود مشغول خواهد کرد، اما اگر شروع به یادگیری زبان دوم، پس از ۲۰ سالگی اتفاق بیفتد، قطعاً نمی‌توان اینگونه هر روز برای چند ساعت در کلاس درس شرکت کرد.

با تفسیر این داده‌ها، مشکل بزرگی به وجود می‌آید. داده‌ها به ما اطلاعات فراوانی می‌دهند، اما مهم‌ترین اطلاعات، که مجموع زمان یادگیری این زبان آموزان است را ارائه نمی‌دهد. استدلال من این است که اگر یادگیری زبان بعد از ۲۰ سالگی شروع شود و هر روز اینکار ادامه یابد، زمان این یادگیری کمتر از زمان یادگیری در سن ۵ سالگی خواهد بود.

اگر به عنوان یک کودک در مدرسه‎ای که در آن به زبان انگلیسی صحبت می‌شود به مدت ۵ ساعت در روز حضور داشته باشید و والدین شما همان زبان را به مدت یک ساعت در روز درحال فراگیری باشند، این کودک ۵ برابر سریع‌تر از والدین خود این زبان را فرا خواهد گرفت، اما آیا این نتیجه‌گیری منصفانه خواهد بود که بگوییم بچه‌ها بهتر از بزرگسالان یاد می‌گیرند؟

کاملاً محتمل است که تفاوت یادگیری به دلیل سن باشد و نه به علت تغییر جادویی در پویایی مغز. این موضوع صرفاً به این دلیل است که بزرگسالان زمان زیادی را مانند کودکان در معرض یادگیری قرار نمی‌گیرند و اغلب به نقطه‌ای می‌رسند که پس از یک دوره زمانی این روند متوقف می‌شود. اما آنها با همین سرعت آهسته حرکت می‌کنند و می‌توانند تسلط کافی بر زبان دوم را با مزیت‌های دیگری به‌دست آورند. احتمالاً یادگیری برای زبان‌آموزان مسن‌تر امری سخت‌تر نیست و یا تصور اینکه آنها توانایی این کار را دارند از این موضوع نشأت می‌گیرد که فرصت‌هایی مشابه با کودکان برای یادگیری ندارند.

در بررسی افراد قرار گرفته در یک چهارم بالایی در نمودار که مربوط به گروه بالاتر از ۲۰ سال است، می‌توان حدس زد که این زبان‌آموزان فرصت بیشتری برای یادگیری در اختیار داشته‌اند. حدس من این است که زبان آموزان بالای ۲۰ سال فرصت‎های مشابه بسیار کمتری را نسبت به کودکان دارند و تجربیات این کودکان بسیار بیشتر شبیه به تجربیاتی است که افراد بومی برای فراگیری زبان در اختیار دارند. مطمئناً این حدس من کامل نیست، اما می‌تواند بیانگر این موضوع باشد که گروهی از افراد بالاتر از ۲۰ سال واقعا به‌خوبی از پس فراگیری زبان برمی‌آیند.

۰۳. این آزمون فوق‌العاده سخت است

چند موضوع جالب دیگر نیز وجود دارد که در اینجا به آن خواهیم پرداخت. پیش از هر چیز باید یادآوری کرد که این آزمون بسیار مشکل است، حتی برای زبان‌آموزانی که یادگیری زبان را از کودکی شروع کرده‎اند و تمام این گروه‌ها برای دستیابی به امتیاز بالاتر از ۹۰% باید حداقل ۷ تا ۸ سال به شکل مرتب در معرض یادگیری زبان قرار داشته باشند.

۰۴. هر کوهنوردی تنهای از یک کوه می‌تواند صعود کند

از نظر شما کدام تصویر برای این جمله درست‌تر است؟

این آزمون برای آزمایش تسلط در صحبت کردن نیست، بلکه حساسیت بسیار زیادی نسبت به استفاده صحیح از دستور زبان دارد. اگر شما بتوانید این آزمون را به طور کامل پشت سر بگذارید، یقیناً بسیار نزدیک به صحبت کردن به شکلی مسلط به زبان دوم شده‌اید.

اشتباه می‌کنید اگر می‌پندارید که این مقاله دلایلی را ارائه می‎دهد که چرا شما پس از ۳ ماه استفاده از برنامه‌های سرگرم‌کننده‌ی زبان، هنوز قادر به روان صحبت کردن به زبان فرانسه نیستید. در اینجا باید یادآوری کنم که افراد کوچک‌تر نیز قادر به تسلط بر زبان با چنین شیوه‎ای نیستند.

«مطالعاتی که کودکان و بزرگسالان را در آزمایشگاه به وسیله ابزارهای قابل‌مقایسه مورد آزمایش قرار داده‎اند و یا آنها را در طول ماه‎های اولیه یادگیری دو زبان به شکل همزمان مورد مقایسه قرار داده‎اند، نشان می‌دهند که بزرگسالان بهتر و نه بدتر از کودکان در این رابطه عمل می‌کنند (Huang, ۲۰۱۵; Krashen, Long, & Scarcella, ۱۹۷۹; Snow & Hoefnagel-Hohle, ۱۹۷۸) شاید به این دلیل باشد که آنها استراتژی های آگاهانه‌ای را به کار می‎گیرند و آنچه را که در مورد زبان اول خود می‌دانند به زبان جدید تعمیم می‌دهند (برگرفته از مقاله دوره کلیدی).

در حقیقت، بزرگسالان در بسیاری از روش‌ها برای یادگیری زبان و رسیدن به نقطه‌ای از تسلط در صحبت کردن، عملکرد بهتری از خود نشان می‎دهد، اما برای رسیدن به جایی که شما بتوانید با بیشترین دقت از نظر دستور زبان و به روانی یک بومی زبان پاسخ دهید، نیاز به یک دهه یادگیری خواهید داشت و ربطی به این موضوع که شما در چند سالگی شروع به یادگیری زبان کرده‎اید، نخواهد داشت.

این که بسیاری از بزرگسالانی که پس از ۲۰ سالگی (و یا حتی در سنین بالاتر) شروع به یادگیری زبان کردند، توانستند این آزمون را به‌خوبی پشت سر بگذارند، می‌تواند امری تشویق‌کننده در این رابطه باشد. اگر شما هم می‎خواهید چنین تلاشی انجام دهید، این امکان مانند هزاران نفری که در این آزمون فوق‌العاده سخت شرکت کردند برای شما نیز وجود دارد تا در سطح یک بومی‌زبان در آن شرکت کنید.

۰۵. مهم نیست که زبان اول شما چه باشد

این مقاله همچنین به برخی از دیدگاه‎های بسیار جالب در طیف گسترده‌ای از زمینه‌ها پرداخته است. آنها تقریبا ۳/۴ میلیون نفر را در این آزمون شرکت داده‎‎اند و از همه افراد شرکت‌کننده داده‎های آماری مربوطه را به‌دست آورده‌اند.

برای مطالعه کامل مقاله به وبسایت موسسه باران مراجعه بفرمایید.