بیتکوین؛ آغاز یک ماجراجویی یا پایان یک رویا ؟ (بخش اول)
در بامارکت این هفته از وبسایت باسیگنال، به ترجمه مصاحبهای از مجله برونز در میزگردی با حضور چهار نفر از متخصصین بازارهای مالی و تکنولوژی پرداختهایم. این میزگرد با موضوع بررسی آینده رمزارزها، هم از منظر تکنولوژی و کارکرد و هم از حیث سرمایهگذاری مالی میباشد. میهمانان این میزگرد، آقای دَن مُرهِد - بنیانگذار و مدیرعامل صندوق پوشش ریسک رمزارزی پَنتِرا کپیتال ، پروفسور اِسوار پِراساد - اقتصاددان شهیر دانشگاه کرنل و نویسنده کتاب «آینده پول»، آقای آلکِش شا - مدیر بخش استراتژی داراییهای دیجیتال در بنک آو امریکا - و خانم لیسا شَلِت - مدیر ارشد سرمایهگذاری در بخش مدیریت سرمایه مورگان استنلی - میباشند.
مدیر میزگرد و مصاحبهکننده، آقای دارن فوندا، نویسنده حوزه استراتژیهای سرمایهگذاری در مجله برونز است.
در بامارکت 3، بخش اول این میزگرد را منتشر میکنیم.
مقدمه
کمتر بخشی در دنیای تکنولوژی، به اندازه دنیای رمزارزها اینقدر لرزهخیز است. بیتکوین و سایر رمزارزها، از سقف قیمتی ثبتشده در ماه نوامبر تا به امروز، حدود 1.6 تریلیون دلار ارزش خود را از دست دادهاند. سیاستهای پولی انقباضی و ترس از رکود احتمالی، نه تنها بر بازار سرمایه، که بر بازار رمزارزها نیز سایه افکنده؛ بازاری که رشدش بسیار فراتر از کاربردش در دنیای واقعی است. سقوط ارزش یک استیبلکوین معروف که 40 میلیارد دلار سرمایه را در عرض چند هفته نابود کرد، منجر به بیاعتمادی بیشتر به این بازار شده است.
بیت کوین که شناختهشدهترین رمزارز میباشد، هنوز بیش از 5 برابر قیمتش قبل از پاندمی کرونا معامله میشود و این صنعت، به شمار زیادی از دیگر بلاکچینها، توکنها و اَپها نیز گسترش یافته است. بازار کریپتو (رمزارزها) با ارزش بالغ بر 1.2 تریلیون دلار، اکنون شامل حوزههایی است از قبیل:
1. امور مالی نامتمرکز یا همان دیفای (DeFi) که پلتفرمهایی برای انجام معامله و وام دادن هستند.
2. توکنهای غیرمثلی یا همان NFT که برخی حقوق مالکیت در حوزه هنر و ویدئو را برای صاحبان آنها تضمین میکنند.
3. استیبلکوینها که به عنوان دلار رمزارزی در نظر گرفته میشوند و هر واحدشان، ارزش یک دلار آمریکا با پشتوانه داراییهای ذخیرهشده را دارند.
صنعت کریپتو، به رغم پتانسیلهای فراوان تکنولوژیکی و مالیاش، ورود به جریان غالب در دنیا را بسیار سخت میبیند؛ خصوصاً که سرمایهگذاران هم با فشار و وضع بیشتر قانون توسط قانونگذاران، در حال جابهجایی به سمت داراییهای امنتر میباشند.
آیا دنیای کریپتو با یک بحران ذاتی مواجه است؟ یا آنگونه که گاوها (کسانی که روند قیمتی را صعودی میبینند) استدلال میکنند، یک افول مقطعی برای تکنولوژیای است که بازارها را زیر و رو، تجارت جهانی را دگرگون و حتی نوع جدیدی از اینترنت به نام Web3 را بنا خواهد گذاشت؟ ما از میهمانان خود خواهیم خواست که به سوالاتمان در اولین میزگرد کریپتویی که تاکنون داشتهایم پاسخ دهند.
برونز: بیتکوین %60 پایینتر از اوج قیمتی است و گویی در "زمستان رمزارزها" به سر میبریم. نخستین بار بیتکوین %82 ارزشش را از دست داد و 3 سال طول کشید تا دوباره به سقف قیمتیاش بازگردد. آیا این دوره هم قابل قیاس با زمستان قبلی است؟
الکش شا: این کلاسِ دارایی با داراییهای ریسکی مانند تکنولوژی همبستگی دارد و این حوزه به واسطه افزایش نرخ بهره و تورم دچار اصلاح قیمتی شده. برای آن که زمستان کریپتوها را متصور شویم لازم است که شاهد خروج افراد از این اکوسیستم باشیم؛ یعنی، مشارکت کمتر شرکتها و نهادها و فعالیت کمتر توسعهدهندگان. بالعکس، با فعالیت بیشتر شرکتها، نهادها و توسعهدهندگان، خلاف این موضوع را شاهدیم. از دیدگاه ما، زمستان کریپتو در کار نیست؛ بلکه دوران تثبیت برای یک دارایی ریسکی است.
اسوار پراساد: کریپتو مانند یک کلاس دارایی منحصر بفرد عمل نمیکند. عواملی که به نظر میرسد بر دیگر داراییهای ریسکی اثر میگذارند ازجمله مسیر تورم، نرخ بهره و شرایط نقدینگی، همگی بر کریپتو هم تأثیرگذارند. هیچ مدل ارزشگذاری بنیادی وجود ندارد تا کریپتوها را پشتیبانی کند؛ به ویژه ارزهایی بدون هیچ ارزش ذاتی مانند بیتکوین. شاخص نزدک %30 زیر سقف قیمتی و کریپتو %60 پایینتر از سقف خود است. این امر بیانگر نوسانیتر بودن کریپتو با ریسک افزایش و کاهش قابل توجه قیمت است.
لیسا شلت: من ادعا نمیکنم که این کلاس دارایی در یک زمستان است. اما در یک بازار نزولی شدید است و سوالات در مورد امکان مشاهده سقف قیمتهای قبلی باید پاسخ داده شوند. آسیبپذیری پیرامون موارد کاربرد، به طور فزایندهای مبهم است. ما شاهد مشکلات عمدهای در ارتباط با استیبلکوینها -یکی از موارد کاربرد بنیادی برای کریپتو- بودهایم. فقدان قانونگذاری و وثیقهگذاری صحیح، آشکار شده و ریسکهایی را نه تنها متوجه قانونگذاران، که متوجه همه اعضا نموده است.
دن مرهد: 10 سال است که درگیر این امر هستیم و شاهد 6 سیکل بزرگ بودهایم. میانگین وزنی زیان بازار نزولی تاکنون %61 بوده و ما %62 را تجربه کردیم. این نزول، 110 روز ادامه داشته است که برای یک بازار نزولی، حدوداً مقدار متوسطی است. این نخستین بازار نزولی در تاریخ بیتکوین است که بیش از %100 روند صعودی قبلیاش را پس داده و نخستین بار است که یک کف جدید بعد از یک بازار نزولی داشتهایم. همه اینها موجب میشود که گمان کنم ما به یک پایان نزدیکتریم تا یک آغاز!
بامارکت: اما من با شما همنظر نیستم. با وجود خطرناک بودن نوساناتی که در بازار بیتکوین بیان میکنید، اجازه بدهید پذیرای از دست دادن فجیع سرمایهتان نباشم. در این اوضاع، نیازمند یک سرمایهگذاری کارشناسیشده در کوتاه مدت هستیم. در مورد بازگشت سرمایهی از دسترفته نظری ندارم؛ اما در شرایط مشابه، میتوانید از باسیگنال کمک بگیرید.
یکی از بزرگترین استیبلکوینها، یک کوین "الگوریتمی" به نام TerraUSD، اخیراً سقوط کرده و منجر به نابودی حدوداً 40 میلیارد دلار سرمایه در توکن و یک رمزارز مرتبط به نام LUNA شده. عمدهترین استیبلکوین یعنی تتر، اندکی زیر 1 دلار معامله شد. آیا چنین امری، استفاده از استیبلکوینها به عنوان داراییهایی که میتوانند به منظور حفظ کل ارزششان قابل اتکا باشند را زیر سوال میبرد؟
شا: موارد کاربرد محکمی برای استیبلکوینها وجود دارند. اقتصاد "متاورس" احتمالاً توسط استیبلکوینها پشتیبانی خواهدشد. یک خردهفروش احتمالاً باید یک کاتالوگ دیجیتال روی پلتفرمی که توسط متا یا مایکروسافت پشتیبانی میشود داشته باشد تا پرداختیهایش از طریق استیبلکوین باشد. با تراکنشی فرامرزی و در زمان حقیقی. اگر امروز از پول فیات (پولی که توسط بانکهای مرکزی منتشر میشود) استفاده کنید، حدوداً بین 3 تا 5 روز طول خواهد کشید تا تسویه شود. اگر دیدگاهتان بر این باشد که متاورس هنوز در آغاز راه است، مجبورید به استیبلکوینها باور داشته باشید.
پراساد: یک تناقض ماهوی در مورد استیبلکوینهای با پشتوانه پول فیات وجود دارد. تمام هدف بیتکوین، خلاص شدن از دست نهادهای واسطی همچون بانکهای مرکزی، بانکهای تجاری و یا ارائهدهندگان کارتهای اعتباری بود. اما برای عمل کردن به عنوان واسطه مبادله قابل اتکا، استیبلکوینها نیازمند یک مکانیزم اعتبارسنجی مرکزی هستند. استیبلکوینها نیازمند پشتوانه داشتن توسط همان چیزی هستند که بیتکوین تلاش داشت از دستش خلاص شود؛ یعنی پول فیات. نهایتاً، استیبلکوینها با تقاضای سیستمهای پرداخت، چه بصورت داخلی و چه بصورت فرامرزی، و چه زمانی که در مورد متاورس فکر میکنیم، مواجه میشوند. اما من در مورد اینکه آیا استیبلکوینها میتوانند به واسطه حفظ ارزششان قابل اعتماد باشند یا نه نگرانم. بله آنها وثیقهگذاری شدهاند؛ اما چه کسی میداند که کیفیت آن وثیقه چقدر است؟ در طی بحران مالی جهانی، مشکلاتی با صندوقهای سرمایه بازار پول که قرار بود امن باشند داشتیم. اگر قرار باشد کل اکوسیستم مالی بر استیبلکوینها بنا شود نگرانکننده است!
شا: شکست پروژه Terra احتمالاً باعث تسریع در قانونگذاری خواهد شد. اسوار درست میگوید: این چیزی نبود که توسعهدهندگان بیتکوین آرزویش را داشتند؛ اما پول قابل برنامهریزی است و میتوانید هر نوع کاری با آن بکنید. شرکت Paypal Holdings [با نماد PYPL] و شرکت Silvergate Capital [SI] به دنبال ارائه استیبلکوین خودشان هستند، اما ما یک چهارچوب قانونگذاری لازم داریم.
مرهد: استیبلکوینهایی که ما با آنها کار میکنیم، دارای پشتوانه و حسابرسی هستند مانند کوین USD یا همان USDC. اگر استیبلکوینها قانونگذاری میشدند بهتر میبود و فکر میکنم که در آینده این مدل اجرا خواهد شد. اما نابودی Terra چیزی درباره تعهد فراتر استیبلکوینها و بلاکچینها نمیگوید. شکست Pets.com به این معنی نبود که اینترنت چیز بیخودی است؛ بلکه به این معنی بود که یک مدل خاص از کسب و کار، به درستی کار نکرد. مهاجری که میخواهد پول به آن سوی مرزها حواله کند، قصد قمار کردن روی قیمت بیتکوین ندارد؛ صرفاً میخواهد یک پرداخت را در سریعترین زمان ممکن از طریق گوشی هوشمند حواله کند. بانکها و بنگاههای نقل و انتقال پول، کارمزدهای بالا و سودهای کلانی از نرخهای مبادله برای یک انتقال فرامرزی میبرند. استیبلکوینها مزیت بیشتری نسبت به سیستمهای انتقال پولی مانند سوئیفت دارند که منسوخ، کند و پرهزینهاند. پس یک مورد کاربرد برای پولِ بدون نوسانی مانند استیبلکوین USDC وجود دارد. اما استیبلکوینها دارای پشتوانه پول فیاتاند که خود در حال کمارزش شدن است. تورم حدود %8 است. این مسأله، بسیاری از مردم را وا میدارد که تمایل به نگه داشتن هر چیزی جز پول فیات باشند. بیتکوین و رمزارزهای نوسانی، استفادههای متفاوتی نسبت به استیبلکوینها خواهند داشت.
پردازش تراکنشهای بیتکوین یا همان ماینینگ، به دلیل فرآیند پرمشقّت سیستم "اثبات کار" میزان بسیار زیادی برق مصرف میکند؛ معادل میزان برقی که در کشوری مانند نروژ در یک سال مصرف میشود. در حال حاضر مقدار بیشتری از ماینینگ، با سوختهای تجدیدپذیر انجام میشود اما هنوز مقدار قابل توجهی متکی بر سوختهای فسیلیاند که همین امر، بیتکوین را از لحاظ محیط زیستی مناقشهبرانگیز میکند. چشمانداز آن چگونه است؟
پراساد: همکارم در دانشگاه کرنل، آری جولز، که در یک مقاله در سال 1999 اثبات کار را ابداع کرد، از بابت استفاده آن برای بیتکوین ابراز تأسف میکند. بیتکوین اگرچه سیستمی بسیار هوشمند، اما کمبازده و از نظر زیستمحیطی، مخرب است. اگر هزینه فرصت انرژی را در نظر بگیرید که میتواند به استفادههای بهتری تخصیص یابد، آن وقت این نکته که ماینینگِ اثبات کار، مخصوصاً از طریق انرژی تجدیدپذیر شغل ایجاد میکند، یک توهم است. پروتکلهای بلاکچینی مانند "اثبات سهام" بسیار به لحاظ انرژی برای پردازش تراکنشها و امنیت شبکه بهینهترند؛ اما درمورد بیتکوین، من انگیزهای برای شبکه آن برای شیفت کردن نمیبینم.
شا: بیرون از شبکه بیتکوین، اغلب بلاکچینهای دیگر مانند سیستمعاملها برای اپلیکیشنهایی در رأس آنها عمل میکنند و در حال گذار از سیستم اثبات کار میباشند. ماینینگ میتواند محرّک سرمایهگذاری در انرژی تجدیدپذیر باشد. با استفاده از تجدیدپذیرها، زمانهایی هست که مازاد انرژی قابل توجهی دارید. اگر بتوانید از مازاد انرژی سودآوری داشته باشید و از آن برای تأمین مالی سرمایهگذاریهای بیشتر استفاده کنید، آنگاه در واقع پروژههای تجدیدپذیر بیشتری هم انجام دادهاید. از آنجایی که ماینینگ میتواند زیر 60 ثانیه قطع یا وصل شود و حاشیه سود آن حتی در قیمتهای فعلی حدود %70 است، یک کسب و کار بسیار پرسود برای یک شرکت برق محسوب میشود. در یک سناریوی موجود، هر شرکت برقی که قصد تولید انرژی تجدیدپذیر دارد، دارای یک قسمت ماینینگ هم هست؛ چرا که این کار منجر به کمک به برقراری تعادل شبکه و جلوگیری از اتلاف انرژی میشود.
پراساد: شواهد موجود، این مسأله که ماینینگ بیتکوین منجر به تولید بیشتر انرژی تجدیدپذیر میشود را تأیید نمیکنند. بله عملیات ماینینگ میتواند زیر 60 ثانیه سوییچ شود ولی با لحاظ کردن سرمایه عظیمی که ماینرها برای تجهیزات به کار گرفتهاند، آن تجهیزات با تمام توان پردازش و در 24 ساعت و هر 7 روز هفته کار میکنند تا از نظر اقتصادی به صرفه بوده و بیشترین سود را حاصل کنند. حتی ماینرهایی که به ظاهر، بطور عمدهای متکی بر تجدیدپذیرها هستند، بسیار کمتر از نصف انرژی مورد نیازشان را از منابع تجدیدپذیر تأمین میکنند؛ چرا که دستگاههای ماینینگ به طور بیوقفه کار میکنند و نیازمند تأمین برق ثابت و پایدار میباشند.
مرهد: ماینینگ بیتکوین حدود %0.5 از کل برق جهان را مصرف میکند. شما میتوانید در مورد زیاد بودن این عدد استدلال بیاورید. اما هر چیزی هزینهای دارد! ESG مخفف سه واژه زیستمحیطی، اجتماعی و حکمرانی است. بدون شک، محیط زیست یکی از فاکتورهاست؛ اما یک S و یک G هم وجود دارند. بیتکوین و دیگر بلاکچینها، در واقع عرضهکننده ارزش در عرصه حکمرانی و اجتماعی به میلیاردها انسان میباشند. میبایست این مورد را دربرابر هزینههای زیستمحیطی بسنجید. خیلی آسان است که بگویید اوه! بیتکوین دشمن ESG است؛ درحالی که افراد، همه نوع داراییهای دیگر در پرتفوی خود دارند. تولید آلومینیوم %3 از کل برق جهان را مصرف میکند و طلای سنتی هیچ فاکتوری از ESG را رعایت نمیکند. در بدترین دزدسالاریهای جهان و با استفاده از روشهای فروشویی سیانیدی و به طور روباز استخراج میشود. مگر این که یک شرکت، خودش را از طلا بیبهره کند. بسیار سخت است که بگوییم بیتکوین مذموم است!
ادامه این گفتگو را در شماره بعدی بامارکت خواهید خواند. برای استفاده از تمام مطالب بامارکت، وبلاگ ما را دنبال کنید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
نرخ بهره، تورّم و اوراق؛ چه همبستگیای وجود دارد؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
بیتکوین؛ آغاز یک ماجراجویی یا پایان یک رویا؟ (بخش دوم)
مطلبی دیگر از این انتشارات
یک مدل ریاضی نشان میدهد: راه فِد به مقصد نمیرسد!