بیت‌کوین؛ آغاز یک ماجراجویی یا پایان یک رویا؟ (بخش دوم)

در شماره چهارم بامارکت از وب‌سایت باسیگنال، ادامه مباحث میزگرد مجله بَرونز با چهار نفر از کارشناسان حوزه اقتصادی و مالی، با موضوع کریپتو در بخش دوم و پایانی، این گفتگو را پی می‌گیریم. بخش اول این گفتگو را می‌توانید از طریق لینک زیر مطالعه کنید:

بامارکت3: بیت‌کوین؛ آغاز یک ماجراجویی یا پایان یک رویا؟ (بخش اول)


میهمانان این میزگرد، آقای دَن مُرهِد - بنیان‌گذار و مدیر عامل صندوق پوشش ریسک رمزارزی پَنتِرا کپیتال، پروفسور اِسوار پِراساد - اقتصاددان شهیر دانشگاه کرنل و نویسنده کتاب «آینده پول»، آقای آلکِش شا - مدیر بخش استراتژی دارایی‌های دیجیتال در بنک آو امریکا - و خانم لیسا شَلِت - مدیر ارشد سرمایه‌گذاری در بخش مدیریت سرمایه مورگان استنلی - می‌باشند.

مدیر میزگرد و مصاحبه‌کننده، آقای دارن فوندا، نویسنده حوزه استراتژی‌های سرمایه‌گذاری در مجله برونز است.


برونز: آیا تمام منابعی که به بیت‌کوین اختصاص داده شده، چیزی بدون ارزش ذاتی را پشتیبانی می‌کنند؟

دن مرهد: طلا هم خیلی ارزش ذاتی خاصی ندارد. در مواردی برای پر کردن دندان یا جوشکاری ماهواره‌ها و یا چیزهای دیگر استفاده می‌شود. اما کاربرد عمده‌ی طلا، صرفاً تصاحب آن است. 5000 سال است که چنین امری پابرجاست. مردم به آن اعتماد دارند و آنقدرها هم نوسانی نیست. فکر می‌کنم طلای دیجیتال، یعنی بیت‌کوین هم شبیه آن خواهد بود. دهه‌ها طول خواهد کشید تا به چنین جایی برسد. اما این واقعیت که طلا دارای ویژگی خاصی نیست که کار خاصی انجام دهد، آن را به‌دردنخور نمی‌کند!

اسوار پراساد: دَن به نکته خوبی اشاره کرد که تکنولوژی بلاکچین می‌تواند مزایای بسیار بزرگی در ارتقای S و G در مدل ESG داشته باشد. اما هیچ منطقی وجود ندارد که چرا برای این تکنولوژی باید از ماینینگ "اثبات کار" استفاده کنیم. این روش، بهینه‌ترین روش ماینینگ نیست. این که استخراج طلا هم عواقب زیست‌محیطی فاجعه‌باری دارد، توجیهی برای طلای دیجیتال نخواهد بود.

لیسا شلت: می‌خواهم به این ایده برگردم که بیت‌کوین، به عنوان یک کالای مطلقاً مالی، با افزایش تقاضا مواجه خواهد شد. قصد دارم این موضوع را رد کنم؛ این موضوع که کمپانی Fidelity [یک کمپانی چندملّیتی سرمایه‌گذاری در ایالات متحده است] تا جایی پیش رفته که اعلام کرده «بیت‌کوین یک کلاس دارایی بادوام برای سهامداران (k)401 است» با موانع قانون‌گذاری فزاینده‌ای مواجه خواهد شد. در ایالات متحده، (k)401 یک حساب بازنشستگی (پس‌انداز) شخصی برای کارگران و با حمایت کارفرمایان است. در 26 آوریل، فیدلیتی اعلام کرد که قصد دارد به پس‌انداز بازنشستگان اجازه دهد تا 20 درصد از پرتفوی خود را به بیت‌کوین اختصاص دهند. هیچ راهی وجود ندارد که وزارت کار (آمریکا) به فیدلیتی اجازه دهد این برنامه را پیش برد. افراد زیادی آن طرف قضیه خواهند بود. [وزارت کار، به شرکت‌ها از جمله فیدلیتی درمورد گنجاندن بیت‌کوین در برنامه‌های (k)401 هشدار داده.] Erisa (قانون امنیت درآمد بازنشستگی کارگران، مصوب سال 1974) به عنوان قانونی که بر برنامه‌های (k)401 نظارت دارد، دسترسی مشتریان به کلاس دارایی‌های ثروت‌ساز با ناپایداری زیاد را محدود می‌کند. پس چرا چنین کلاسی از دارایی که نه ارزش ذاتی دارد، نه کاربرد واقعی دارد و حتی 4 تا 5 برابر بازار سهام نوسان دارد باید پذیرفته شود؟


دومین بلاکچین بزرگ یعنی اتریوم، در حال برنامه‌ریزی برای آپگرید (بهبود) شبکه خود در آگوست، با هدف پرسرعت نمودن، کم‌هزینه کردن و مقیاس‌پذیرتر کردن آن با تغییر به مکانیزم اثبات سهام است. آیا چنین امری یک رویداد تحول‌آفرین برای اکوسیستم رمزارزها خواهد بود؟

شا: چیزی که در مورد اتریوم جالب است، جریان نقدینگی حقیقی است. سال گذشته 10 میلیارد دلار کارمزد بابت پردازش تراکنش‌های بلاکچین اتریوم، به عوامل شبکه پرداخت شده. اینجا یک جریان نقدینگی وجود دارد؛ حتی اگر تاکنون مدلی برای کشف ارزش ذاتی نداشته باشیم. به اتریوم به عنوان سیستم عاملی برای اپلیکیشن‌ها، پروژه‌ها، استیبل‌کوین‌ها و NFTها نگاه کنید. در گذشته، وقتی سیستم عاملی مانند ویندوز داشتید، یک شرکت مالک آن بود و از این بابت از تولیدکنندگان کامپیوترهای شخصی، حق امتیاز دریافت می‌کرد. در اتریوم، %70 کارمزد تراکنش‌ها صرف توکن‌سوزی خواهد شد؛ چیزی مانند بازخرید سهام و %30 به سهامداران (استیک‌کنندگان اتریوم - کسانی که صاحب توکن‌ها هستند و از آن‌ها برای امنیت شبکه استفاده می‌کنند) پرداخت خواهد شد. از جایی به بعد در آینده، ما قادر به پیش‌بینی کارمزد تراکنش‌ها برای اپلیکیشن‌ها و پروژه‌های بر بستر این شبکه خواهیم بود. آیا این آپگرید، همه چیز را برای اتریوم و اپلیکیشن‌های روی آن تغییر خواهد داد؟ قطعاً آن را جذاب‌تر خواهد کرد؛ اما احتمالاً عرصه برای بلاکچین‌هایی که برای سایر موراد بهینه شده‌اند مانند اولانچ و سولانا هم باز خواهد بود. احتمالاً در آینده جایی برای عرض اندام 35 تا 40 شبکه‌ "لایه اول" که امروزه وجود دارند (شبکه‌هایی که بلاکچین مستقل خود را دارند) نخواهد بود. اما برای 3 تا 5 تای اول حتماً خواهد بود.

پراساد: مکانیزم اثبات سهام، برای اکوسیستم‌های مالی مبتنی بر بلاکچین، سرنوشت‌ساز خواهد بود. این امر، نه تنها کارمزد تراکنشات را از طریق افزایش ظرفیت پذیرش تراکنش‌های بیشتر کاهش خواهد داد، بلکه مقیاس‌پذیرتر هم خواهد بود. چنین امری از نظر زمانی هم کاراتر است و تغییرات عمده‌ای را در معماری بلاکچین موجب خواهد شد. اما مسأله حکمرانی (governance) برای این سیستم‌های نامتمرکز، از اهمیت یکسانی برخوردار خواهد بود. وقتی حکمرانی شبکه‌ای مانند اتریوم را در نظر بگیرید، این که آیا در عوض عدم تمرکز به سمت تمرکز رفته‌ایم یا نه، اهمیت زیادی دارد. اگر به این تعدد بلاکچین‌ها توجه کنید، نهایتاً چندتایی از این‌ها به خط پایانی این مسابقه خواهند رسید. قانون‌گذاری، یک موضوع ضروری برای جلوگیری از سوق یافتن این شبکه‌های نامتمرکز به سمت متمرکز شدن و رقابت‌ناپذیری است.

مرهد: قرار نیست فقط یک بلاکچین وجود داشته باشد. قرار نیست 50 تا بلاکچین هم وجود داشته باشد. صرفاً چندتایی، هر یک با ویژگی‌های متفاوت وجود خواهند داشت. به این خاطر است که ما گمان می‌کنیم شبکه‌ای به قدرتمندی اتریوم و همچنین شبکه‌ای مانند ریپل برای انجام تراکنش‌ها و بیت‌کوین هم به عنوان طلای دیجیتال، حتماً جایی در آینده بلاکچین خواهند داشت. وِب فقط یک شرکت نیست؛ بلکه تعداد زیادی از شرکت‌های وب وجود دارند. بلاکچین‌های نوین، بسیار بیشتر مقیاس‌پذیرند. پولکادات و سولانا دوتا از شبکه‌هایی هستند که برای مقیاس‌پذیری بالا ساخته شده‌اند. درحالی که بسیار گران بودن انجام یک تراکنش بر بستر بیت‌کوین ناامیدکننده است، فکر نمی‌کنم در عرض یک مدت کوتاه چند ساله، چنین چیزی یک مشکل باشد.


اگر شما قصد سرمایه‌گذاری در کریپتو داشته باشید، بهترین راه کدام است؟ و آیا به عنوان یک دارایی جایگزین که همبستگی زیادی با تکنولوژی دارد، جایی در پرتفو دارد؟

مرهد: با درنظر گرفتن بیت‌کوین به عنوان نماینده این صنعت، متوجه می‌شویم با یک نرخ 11 ساله‌ی 2.5 برابر به ازای هر سال رشد کرده است. ما اکنون در یک بازار خرسی (نزولی) کوتاه‌مدت هستیم. اما هر کسی که از 3 سال پیش بیت‌کوین خریده اکنون در سود است. خود اینترنت یک صنعت 50 ساله است. با این حال، هنوز دهه‌های زیادی پیش رو داریم. به طور تاریخی، اینترنت و کمپانی‌های عرضه‌کننده‌ی خدمات اینترنتی، همبستگی کمی با شاخص s&p 500 داشته‌اند. ما به سمتی خواهیم رفت که سرمایه‌گذاران روی چیزهایی سرمایه‌گذاری کنند که به نرخ بهره حساس نباشند؛ مانند کالاها، طلا، نفت، کالاهای کشاورزی و چیزهایی مانند دارایی‌های بلاکچینی. واضحاً چنین چیزی در سه چهار ماه گذشته در مورد دارایی‌های دیجیتال اتفاق نیفتاده اما گمان می‌کنم در آینده این امر اتفاق خواهد افتاد.

شلت: ما هواداران پر و پا قرص کریپتو هستیم. گمان می‌کنیم که صنعت بلاکچین در مسیر دگرگونی خواهد بود و نهایتاً به پرتفو ارزش خواهد افزود. ما حمایتمان را آشکار اعلام می‌کنیم، ولی شما ممکن است به طرق گوناگونی این کار را انجام دهید؛ مثلاً از طریق ماینینگ، اکسچینج‌ها، سرویس‌های حضانتی و از این قبیل راه‌ها. یک راهی که ما چنین کاری را برای سرمایه‌گذاران رسمی انجام می‌دهیم، صندوق‌های پوشش ریسک (هج فاندها) یا ابزارهای سرمایه‌گذاری خصوصی است. کریپتو حدوداً چیزی به اندازه حداکثر %5 از پرتفوی سرمایه‌گذارانی را تشکیل می‌دهد که لااقل می‌دانند صاحب چه هستند!

پراساد: اختصاص 2 الی 3 درصد پرتفو به هولد کردن (یک استراتژی ارزهای دیجیتال) کریپتو چیز بدی نیست چرا که حتی اگر ارزش این دارایی‌ها به صفر هم برسد چیز زیادی را نباخته‌اید. اما صعود این دارایی‌ها، فوق‌العاده خواهد بود. من بیشتر نگران سرمایه‌گذارانی هستم که مقدار خیلی زیادی سرمایه به کریپتو اختصاص می‌دهند، برای آن که همرنگ جماعت باشند یا از ترس این که از قافله عقب نمانند. در مورد شمار زیادی از افرادی که تمام یا بخش عظیمی از پس‌اندازهای زندگی‌شان را بدون اطلاع از ریسک‌های موجود، وارد کریپتو می‌کنند نگرانم.

شا: لزومی ندارد که فقط خریدار باشید؛ انتخاب‌های متعدد دیگری هم با بلوغ یافتن بیشتر این بخش وجود دارند. امروزه تعداد معدودی از این شرکت‌های عمومی وجود دارند، اما دلیلش این است که ما هنوز در آغاز این چرخه تکنولوژی هستیم. میزان پول سرمایه‌گذاری استارت‌آپی وارده را مد نظر داشته باشید (میزان پولی که روی کسب و کارهای کوچک و پرمخاطره سرمایه‌گذاری می‌شود). سال گذشته 25 میلیارد دلار، بالاتر از 3 میلیارد دلار در سال 2020 و در مسیر 30 تا 40 میلیارد دلار برای امسال. 278 شرکت خصوصی هستند که بالای 100 میلیون دلار ارزش‌گذاری شده‌اند و 118 شرکت بالای 500 میلیون دلار. اگر در نظر داشته باشید که این شرکت‌ها عمومی شوند (سهامی عام)، احتمالاً بعد از حدود 3 سال، با یک بخش 1 تریلیون دلاری مواجه خواهیم بود.

مرهد: 4 بلاکچین عمده‌ای که مورد علاقه ما هستند، اتریوم (ETH)، پولکادات (DOT)، سولانا (SOL) و نیر (NEAR) هستند. نکته مهم آنست که تعداد خیلی زیادی از توکن‌های جالبی که وجود دارند رمزارز نیستند؛ بلکه مانند شرکت‌های کریپتویی هستند که جایگزین کمپانی‌های سنتی شده‌اند. بیش از 4000 شرکت قابل خرید و فروش در آمریکا وجود دارند. می‌توانیم به راحتی بیش از 4000 توکن هم داشته باشیم.

بامارکت: نگران سرمایه‌ام هستم، پس سرمایه‌گذاری می‌کنم! این که بخواهیم ریسک بازار کریپتو را طوری بیان کنیم که وحشت عمومی را برانگیزیم، نتیجه‌ای غیر از رکود و بی‌ارزشی مقادیر بالایی از سرمایه را نخواهیم داشت. بگذارید خیالتان را از این بازار راحت کنم؛ ابتدا سابقه‌ی کانال‌ها را خوب بررسی کنید، سپس سرمایه‌تان را به سیگنال‌ها بسپارید!


کمیته بورس و اوراق بهادار آمریکا (SEC) صندوق‌های بورسی (ETF) معاملات آتی بیت‌کوین را تأیید کرده است. آیا امیدی به مجوز ETF بیت‌کوین که در عوض قرارداد آتی، مستقیماً شامل خود بیت‌کوین باشد هست؟

پراساد: خیلی طول خواهد کشید که تحت مدیریت فردی مثل گَری گِنسلِر، SEC برای تأیید ETF بیت‌کوین متقاعد شود. از دیدگاه قانون‌گذاری، یک مسأله این است که حتی اگر ریسک‌ها شفاف شوند، واقعیتی وجود دارد که کالاهایی که از جانب قانون‌گذاران مجوز گرفته‌اند، در واقع به آن‌ها مشروعیت داده می‌شود؛ که این امر سرمایه‌گذاران خرد را متقاعد می‌سازد که باور داشته باشند تمامی ریسک‌ها تحت نظارت هستند. مختصر مسائلی هست که باعث می‌شود قانون‌گذاران قبل از هر اقدامی در این راستا، تأمل زیادی داشته باشند.

مرهد: SEC استانداردهای شدیدی را در مورد بیت‌کوین در مقایسه با سایر ETFهای نامطلوبی که وجود دارند به کار می‌برد. یکی از کمیسیونرهای SEC خانم هِستِر پی‌یِرس استدلال می‌کند که SEC اقدام به تأیید ETFهای کالایی، مانند یک مورد برای پالادیوم کرده که روی بازارهای اسپات قانون‌گذاری‌نشده هستند. 70 میلیارد دلار بیت‌کوین به طور روزانه روی صدها صرافی در چندین کشور دنیا معامله می‌شود. این بازار بسیار بزرگ‌تر از آن است که بخواهد دستکاری شود؛ حتی اگر مواردی از رانت اطلاعاتی و دستکاری بازار هم وجود داشته باشد، باز هم چنین چیزهایی به مراتب کمتر از نابودی سرمایه‌ای هست که توسط صندوق بیت‌کوین‌تراستِ گری اسکیل [GBTC] ایجاد شده. سرمایه‌گذاران خرد، آن را با قیمت %83 ارزش افزوده خریدند و حالا به %37 زیر ارزش حقیقی رسیده. من نمی‌فهمم چگونه چنین چیزی در خدمت خیر عموم است و به آن مجوز می‌دهند، اما به یک ETF بیت‌کوین نه!

شلت: من از یک طرف نگرانم زمانی که یک ابزار ETF در دسترس قرار داده می‌شود، صرفاً یک راه دیگری است که اجازه می‌دهد سرمایه‌گذارانی که هیچ دانش و تخصصی ندارند، به نحوی قمار کنند. نگرانم که از این طریق، این کلاس دارایی، پرنوسان‌تر شود ولی کاراتر نه. یک نکته مثبت درمورد بیت‌کوین این است که ما را در مسیر پدیده عرضه-تقاضا قرار می‌دهد. توسعه‌دهندگان بیت‌کوین بر یک نرخ ثابت عرضه آن توافق کرده‌اند و هر 4 سال یک بار، میزان عرضه‌ای که وارد گردش می‌شود، نصف می‌شود (هاوینگ/halving). در 18 الی 24 ماه آینده، تحولات اساسی پیرامون کمیابی وقوع خواهد یافت که بسیار مفید خواهد بود. اما سرمایه‌گذاران و قانون‌گذاران، دانش بیشتری درمورد ریسک‌های این اکوسیستم کسب خواهند کرد.


نظرتان در مورد Web3 چیست - ایده‌ای که بر اساس آن می‌توانیم شبکه‌ها و اپلیکیشن‌هایی نوین مبتنی بر بلاکچین‌های نامتمرکز و توکن‌ها داشته باشیم؟

شا: Web3 صرفاً مفهومی مانند نرم‌افزار است که ماندگار خواهد بود. بلاکچین‌ها به عنوان سیستم‌عامل‌هایی برای اپ‌ها و خدمات نوین، ایفای نقش خواهند کرد. استیبل‌کوین‌ها بصورت فرامرزی، منتقل‌کننده ارزش خواهند بود. NFTها بطور بالقوه‌ای مالکیت کالاهای حقیقی در متاورس را فراهم خواهند نمود که خود آن مجهز به Web3 خواهد بود.

مرهد: کل ماهیت Web3 با هدف جایگزین کردن شرکت‌هایی مانند اسپاتیفای [SPOT] یا اِیربی‌ان‌بی [ABNB] با ورژن‌های نامتمرکز است. از این که تعدادی از پروژه‌ها در حال رقابت با انحصارگران داده هستند خوشحالیم. به عنوان مثال، پروژه Audius که یک پروتکل اشتراک‌گذاری است و به آهنگ‌سازان کمک می‌کند پول بیشتری به دست آورند. کاربران بابت جلب مشارکت از طریق آپلود آهنگ‌هایشان، مبلغی را دریافت می‌کنند. Audius هم‌اکنون 6 میلیون کاربر فعال ماهانه دارد. ما روی حدوداً 80 پروتکل مختلف که از این قبیل کارهای متمایز انجام می‌دهند سرمایه‌گذاری می‌کنیم. ما مورد استفاده انحصارگران بزرگ داده، مانند فیسبوک (متا) و اِیربی‌ان‌بی واقع می‌شویم که حجم عظیمی از سرمایه را روانه بازارهای عمودی‌شان می‌کنند (بازار عمودی، بازاری است که در آن تقاضا منحصراً از یک صنعت به خصوص ارائه می‌شود و یا تنها قشر خاصی از مردم طالب محصولات آن بازار هستند). چنین چیزهایی می‌توانند نامتمرکز باشند. یک شبکه اجتماعی مانند فیسبوک احتمالاً یک دهه طول می‌کشد تا نامتمرکز شود؛ اما سرانجام یک ورژن مالکیت و حاکمیتِ مشارکتی از انحصارگران داده‌ای مانند فیسبوک خواهیم داشت. جهان شگفت‌انگیزی خواهیم داشت؛ به مراتب بهتر برای همه. چرا که این مالکان فعلی می‌توانند بسیار خطرناک باشند. با حکمرانی نامتمرکز، تصمیمات بهتری اتخاذ خواهد شد، دموکراسی دچار تزلزل نخواهد شد و اطلاعات غلط در مورد واکسن خریدار نخواهد داشت. زمان خواهد برد اما به آن سو حرکت می‌کنیم. این یکی از بارزترین روندهایی است که در طول 35 سال کارم دیده‌ام.

پراساد: من نگرانم که شاید این تمرکززدایی و از هم گسیختن‌ها، لزوماً به اقتصاد بهتر یا انسجام اجتماعی منجر نشود. می‌توانم تصور کنم شمار زیادی از این تکنولوژی‌ها توسط اقتدارگرایان، دولت‌های به ظاهر خیرخواه و شرکت‌های بزرگ برای کسب قدرت اقتصادی بیشتر به انحراف کشیده شوند. در حالی که این تکنولوژی‌ها مسیری به سوی اهداف خوشایند از قبیل بیشتر دموکراتیزه‌کردن فایننس فراهم می‌کنند، نگرانم که در خلأ گاردریل (حفاظ) های این مسیر، ما را به نوعی سعادت نخواهد رساند.

شا: یک جاذبه اتوماتیک به سمت تمرکزگرایی وجود دارد و ما خواهان آنیم. قانون‌گذاران به دنبال تمرکزگرایی‌اند چرا که خواهان حکمرانی‌اند و می‌خواهند افراد را پاسخگوی کارهایشان نگه دارند. گام بعدی وب، نیمه‌متمرکزشدن است. خوشبختانه، Web4 و Web5 و Web27 به سمت جهانی حرکت خواهند کرد که بیشتر نامتمرکز است. اما زمان زیادی خواهد برد. خوبی این ابزارها آن است که کمک می‌کنند اینترنت فعلی کمی بیشتر نامتمرکز شود.


چشم‌انداز قانون‌گذاری برای بیت‌کوین چگونه است؟ آیا انتظار دارید که دولت‌ها در سطح جهانی، اقدام به سرکوب این تکنولوژی و معاملات آن کنند؟

شا: قرار نیست یک چهارچوب قانون‌گذاری جهانی وجود داشته باشد؛ چرا که دولت‌ها تقریباً سر هیچ چیز نمی‌توانند با هم توافق کنند. خوشبختانه چهارچوب‌های مشخصی خواهد بود و کشورها از آن‌ها اقتباس خواهند کرد. نگاه بلندمدت ما اینست که یک نظام قانون‌گذاری که شامل این اکوسیستم، محصول آن، نرم‌افزار و یا خدمات می‌باشد، بسیار پربازده خواهد بود.

پراساد: زمانی که DeFi در تماس با موسسات مالی قانون‌گذاری‌شده قرار بگیرد، نگرانی قانون‌گذاران بروز خواهد کرد. استیبل‌کوین‌ها در معرض قانون‌گذاری‌های نظارتی جدی قرار خواهند گرفت و اگر پای ارز دیجیتال بانک مرکزی (CBDC) هم در میان باشد، معلوم نخواهد بود استیبل‌کوین به چه دردی بخورد. احتمالاً به سمت دنیایی خواهیم رفت که استیبل‌کوین‌های شدیداً قانون‌گذاری‌شده، با CBDCها همزیستی خواهند داشت. اما اگر به سمتی برویم که CBDCها به راحتی برای کشورها و تراکنش‌های فرامرزی در دسترس باشند، بسیاری از استیبل‌کوین‌ها بی‌ارزش خواهند شد.

شلت: فکر می‌کنم قرار است قیل و قال زیادی در مورد قانون Erisa بشنویم. با وجود نوسانات کلاس دارایی کریپتویی، این که فکر کنیم قرار است مجری Erisa پیشنهاد دهد که بیت‌کوین باید یک گزینه در منوی (k)401 باشد، بسیار دور از واقعیت است. بسیاری از طرح‌های (k)401 شامل چیزهایی که من و شما فکر می‌کنیم بسیار متداول‌اند نیستند؛ مثل طلا یا دارایی‌های زیرساخت‌های انرژی و یا ودیعه‌های سرمایه‌گذاری املاک و مستغلات. تا به امروز، برنامه‌های (k)401ای هستند که بر سر این که آیا بازارهای نوظهور باید گزینه‌ای در پلتفرمشان باشد یا نه، با هم بحث دارند.


سرمایه‌گذاران واقعاً نمی‌دانند چه چیزی می‌خرند؟

شلت: بسیاری از سرمایه‌گذاران حتی درکی از عناصر یک تراکنش بیت‌کوینی هم ندارند. اگر روی یک صرافی خرید می‌کنید، چه نوع صرافی‌ای هست؟ در کجا قرار است حضانت شود؟ چه کسی قرار است به آن دسترسی داشته باشد؟ شما واقعاً با چه کسی معامله می‌کنید؟ بسیاری از افرادی که روی این صرافی‌ها معامله می‌کنند حتی قادر به جواب دادن یکی از این سوال‌ها هم نیستند. هیچ تعریفی از "بهترین عملکرد" وجود ندارد. در بسیاری از موارد، افراد نمی‌دانند دارایی‌هایشان کجا حضانت می‌شود. هنوز سوالات زیادی پیرامون خریدن و در امان نگه داشتن یک دارایی کریپتویی وجود دارند./پایان


برای استفاده از تمام مطالب بامارکت، وبلاگ ما را دنبال کنید.