پول شهریه طلاب!

به تاریخ ۱ اسفندماه ۹۵ یادداشتی نوشتم در خصوص وضعیت شهریه طلاب.
تا آن زمان اگر چه جسته و گریخته به این موضوع پرداخته شده بود اما تلاش کردم یادداشت کاملی در این خصوص جهت تنویر افکار عمومی به مناسبت بحثی که در شبکه های اجتماعی مطرح شده‌بود، بنویسم.
زحمت انتشار را انصاف نیوز و سپس شفقنا (اگر درست خاطرم مانده باشد) و بعدتر چند سایت دیگر نیز کشیدند
[بازنشر به جهت ثبت در آرشیو وبلاگم در #ویرگول]

چندروز پیش توئیتی را دیدم که دلم را سخت آزرد. آقایی به خانمی که همسر یکی از طلبه های فعال در فضای مجازی است، توهینی کرد که الحق و الانصاف ناجوانمردانه و در اوج بی اخلاقی بود.

نمی دانم شما چقدر با وضعیت طلاب آشنا هستید اما همینقدر به شما بگویم که آواز دهل شنیدن از دور خوش است. لکن بنا دارم تا اندکی به قدر مجال از وضعیت طلاب بنابر مشاهدات عینی بگویم تا شاید کمی در نگاه مان به انسان های اطرافمان تجدید نظر کنیم.

یک: ساعات درسی طلاب تمام وقت است. به این صورت که اغلب ساعت روز را مشغول درس خواندن هستند. لکن تلاش می کنم با آمار و ارقام، حدودی از این مساله را برای شما روشن سازم.

نظام درسی حوزه برای هر سال تحصیلی حدود ۴ درس اصلی در نظر می گیرد. اگر ساعت کلاس ها را به طور میانگین ۱ ساعت بدانیم + هر درس مباحثه + مطالعه ی آن درس و خلاصه نویسی و دیگر ملحقاتش به طور میانگین هر طلبه هر روز “فقط” برای دروس اصلی باید ۸ ساعت وقت بگذارد. این در کنار دروس جانبی و مطالعاتی است که نظام حوزه هر سال تعریف می کند و مطالعات آزاد و جانبی هر طلبه که در این ساعات لحاظ نشده است.

دروس حوزه های علمیه شنبه تا چهارشنبه و برخی حوزه ها تا پنج شنبه است اما ما حداقل را لحاظ می کنیم و ۵ روز را تعداد روزهای درسی می گیریم.

با توجه به اینکه اغلب حوزه ها چیزی تحت عنوان فرجه ندارند و امتحانات پیوسته است و سال از ابتدای شهریور یا نیمه ی آن شروع می شود ما هفت ماه را به عنوان سال تحصیلی باید در نظر بگیریم لکن از جهت اکتفا به حداقل ها، با تخفیف برای مخاطبان شش ماه لحاظ می کنیم.

نتیجه: شش ماه درسی برای طلاب در کمترین حالت و با تخفیفات چیزی حدود ۹۶۰ ساعت تحصیل به جز پنج شنبه و جمعه و مطالعات تابستانی و مطالعات آزاد و دروس جانبی نظام حوزه!

مدارک معادل حوزوی برای سطح دو، لیسانس یا کارشناسی محسوب می شود. اتمام سطح دو به طور میانگین برای هر طلبه حدود ۹ سال زمان می برد.یعنی هر طلبه در اخذ مدرک کارشناسی باید چیزی حدود ۸۶۴۰ ساعت کلاس برود!

این درحالی است که اخذ مدرک کارشناسی در دانشگاه بنابر مصوبه ی وزارت علوم نیازمند گذراندن حداکثر ۱۴۰ واحد درسی که هر واحد چیزی حدود ۱۶ الی ۱۷ ساعت است. پس هر دانشجو برای اخذ مدرک کارشناسی باید ۲۳۸۰ ساعت کلاس برود. این در حالی است که اغلب ما می دانیم تعطیلات کلاس ها و برداشتن درس با استاد و عدم شرکت در کلاس، ساعات کلاس ها حتی در بهترین دانشگاه های ایران نیز از چنین زمانی برخوردار نیست.

با یک جمع و تفریق ساده متوجه می شویم که هر طلبه برای اخذ مدرک کارشناسی باید حداقل (بدون در نظر گرفتن سایر مطالعات که گذشت) «۳٫۶ برابر» یک دانشجو درس بخواند.

این تاکید بر لحاظ نکردن سایر مطالعات با این مبنا است که خواننده گرامی می داند مطالعات جانبی در دروس حوزه از دروس اصلی مهم تر و بنیان طلبگی است.

دو: با این حجم از دروس و ساعت مطالعه، یک طلبه هرگز در کنار درس نمی تواند کار ثابت و معینی داشته باشد. مضافا بر اینکه جنس علوم اسلامی و انسانی نیز مانند مهندسی نیست تا کار اجرایی خاصی انتظار فارغ التحصیلان آن رشته باشد. اغلب کارها پژوهشی و با هزینه های بسیار کم انجام می شود.

اما شهریه ی طلاب بنا بر نقل از سایت روات حدیث در سال ۹۰ بدین شرح است؛

مقدمات مجرد: پنجاه هزار تومان
مقدمات معیل: نود و پنج هزار تومان
سطح یک مجرد: هشتاد و پنج هزار تومان
سطح یک معیل: صدو پنجاه و پنج هزار تومان
سطح دو مجرد: صد و ده هزار تومان
سطح دو معیل: دویست و ده هزار تومان
سطح سه مجرد: صدو پنجاه هزار تومان
سطح سه معیل: دویست و هشتاد هزار تومان.

حال اگر این مقدار شهریه از سال ۹۰ تاکنون دو برابر شده باشد که قطعا اینطور نیست و بنده به عنوان یک طلبه حاضرم گزارش تراکنش های حساب شهریه خودم و دوستان طلبه ام را در فضای مجازی منتشر کنم، با این حال شما تصور کنید یک طلبه چه منبع درآمد دیگری می تواند به غیر از این شهریه برای امرار معاش داشته باشد؟

مگر چند مسجد و شرکت و موسسه در قم و تهران و دیگر شهر برای اقامه نماز ظهر، نیاز به یک روحانی یا طلبه دارند و مگر چه مقدار حاضرند بابت رفت و آمد طلاب پرداخت کنند؟ (حقیر خود در مورد یکی از دوستان شاهدم که موسسه ای که برای نماز می رفت، از مجموع هزینه های رفت و آمد او نیز کمتر پرداخت می کرد.)

به غیر از اقامه نماز که بسیاری از طلاب نیز حاضر به دریافت کمک هزینه برای رفت و آمد نیز نیستند، هزینه های بسیار کمی بابت تبلیغات دینی صرفا در حد امرار معاش روزانه برای سفرهای تبلیغی از سوی موسسات اسلامی پرداخت می شود.

شاید در کنار اینها اگر طلبه ای اهل نوشتن باشد بتواند با نشریه یا مجموعه ای همکاری کند و کمک خرجی از این راه نیز باز کند.

سه: در همه ی نظام های آموزشی دنیا، نهادهای آموزشی برخی دانشجوهای خود را بورسیه می کنند تا به غیر از تحصیل و صرف وقت برای آن دانشگاه و اهداف آن موسسه، کار دیگری اتخاذ نکند. حال حوزه های علمیه از قدیم مبلغ ناچیزی که از منظر شما گذشت به طلاب خود می دهد تا کمی از بار فشار معیشت برای آنان کم کند.

چهار: قضاوت زود، بستر بروز بی اخلاقی است. اتکا به داده های اشتباه و تعمیم اقلیت بر اکثریت برای قضاوت و اتخاذ مواضع، امری مذموم و مصداق اتم بی اخلاقی است. امیدوار هستم تا همه ی ما خود را مزین به اخلاق انسانی و اسلامی نمائیم.