به بهانه #فرهنگ

نگاه به مدارس غیردولتی در سال‌های اخیر به حق تبدیل به کلافی سردرگم تبدیل شده که با تغییر دولت‌ها و بالتبع وزرای آموزش و پرورش و مواضع آنها، سیاست‌هایی پیرامون‌شان اتخاذ می‌گردد اما در مجموع دو رویکرد در نگاه به مدارس غیردولتی وجود دارد:

۱- مدارس غیردولتی خلاف عدالت آموزشی است چرا که در نظام تعلیم و تربیت رسمی کشور بر مبنای توان‌مالی خانواده‌ها و سرمایه تبعیض ایجاد می‌کند. آموزش و پرورش تبدیل به کالا می‌شود؛ آن‌کس که سرمایه هنگفت دارد برای فرزندش کالای لاکچری می‌خرد که در آن بازدید از مراکز آموزشی انگلیس و فرانسه را هم دارد. اردوهای دم‌دستی‌شان کیش و رامسر است. چندزبان یاد می گیرند و مهارت های فردی‌شان با سرعت افزایش می‌یابد و اعتماد به نفس‌شان به سقف بشری می‌چسبد.

تعداد زیاد‌شان به علت همین پکیج خوب آموزشی به راحتی به خارج از کشور می‌روند یا رشته‌های درجه یک دانشگاه قبول می‌شوند و خلاصه موفقیت روزافزون‌شان پاینده می‌گردد، به تعبیری رستگاری با پول!

کمی پایین تر آن‌کسی که توان مالی کمتر دارد کالای ارزان تری می‌خرد و کمی کیفیت رستگاری فرزندش کمتر می‌شود و همین طور پایین تر و پایین تر تا آنجایی که رستگاری را کوپنی می‌دهند و بعضا هم صف اش طولانی است. آموزش بی‌کیفیت در محیط‌های افسرده و خراب و سقف‌های نمناک و دانش‌آموزان خلافکار!

۲- مدارس غیردولتی عین عدالت آموزشی است چرا که در جامعه آن افرادی که وضعیت مالی خوبی دارند و حاضرند هزینه تحصیل فرزندانشان را بدهند و از آموزش و پرورش دولتی جدا شوند. تبعا دولت می تواند برای کیفیت آموزشی سایرین هزینه بیشتری بکند. یعنی مدارس غیردولتی به کمک دولت می‌روند برای برداشتن بار کمی از هزینه آموزش از روی دوش دولت! از طرفی چون با محدودیت منابع کمتری مواجه هستند می‌توانند کیفیت آموزشی بهتری را ارائه دهند که در نتیجه سودش به جیب حاکمیت و کشور می‌رود. کمی آن طرف تر هم از سر ریز درآمد ها مدارس خیریه می‌زنند و مسئولیت اجتماعی خویش را ایفا می‌کنند. اشکالش کجاست که خانواده‌هایی که از سطح مالی برخوردار هستند چون یارانه از دریافت هزینه آموزش از دولت انصراف دهند؟

در خصوص این‌که این دانش‌آموزان در کنکور نتیجه‌ی بهتری می‌گیرند نیز اینطور نیست و مدارس غیردولتی نتیجه می‌گیرند. کنکور به مهارت تست زنی بستگی دارد و خیلی به موارد پرورشی و تربیتی و آموزشی ارائه شده در این مدارس ربطی ندارد.

اما واقعیت مدارس غیردولتی نه آن است و نه این؛

قطعا مدارس غیردولتی و حتی مدارس دولتی هم خلاف عدالت آموزشی است در وضعیتی که مافیای کنکور دولتی و غیردولتی در واقع نتیجه کنکور را می‌فروشند با کتاب‌های کمک‌درسی، تست و آزمون‌های زائد! چه دانش‌آموز مدرسه دولتی باشید و چه غیردولتی. کسی در کنکور برنده است که تست بیشتری زده باشد و کتاب های کمک درسی گران‌تری را خریده باشد؛ در واقع تبعیض آموزشی از جای دیگری آغاز می‌شود نه مدارس غیردولتی. مضافا بر اینکه بسیاری از ما و دوستان‌مان در مدارس دولتی عادی یا نمونه و ...درس خوانده‌ایم و نه آنقدر آموزش بی‌کیفیت است و نه هم‌کلاسی‌ها خلافکار و قاچاق‌چی!!

اما مدارس غیردولتی حداقل در دوره‌ی آموزش اجباری رسمی (یعنی دوره ابتدایی) با این وضعیت فعلی خلاف سیاست‌های حاکمیتی است. دانش‌آموزی که قرار است در نظام رسمی جمهوری‌اسلامی تربیت یابد به دور از هرگونه نظارت، در یک نظام آموزشی - تربیتی شخصی‌سازی شده (غیردولتی بدون نظارت) از پدر و مادر جدا می‌شود و تا دوران حداقل دانشگاه، هیچ ارتباط فکری ایدئولوژیک با حکومت و دولت پیدا نمی‌کند. کتاب‌های درسی هم صرفا بر اساس درخواست‌ خانواده‌ها و علاقه اولیای مدرسه تدریس می‌شوند تا امتحانات نهایی که شاید مجبور شوند کل کتاب را تدریس نمایند.

اردوهای خارج از کشور و زبان های خارجه متنوع و بقیه سرویس های آموزشی هم که در نظام دولتی نیز خریدنی است و چون کالای لوکس است و خود دولت نیز متولی آن نیست.

اما به همان علتی که گذشت مدارس غیردولتی عین عدالت آموزشی نیز نیستند. چرا که ما در فضای کنونی که دولت تقریبا هیچ اهمیتی به آموزش و پرورش نمی‌دهد و آن را هزینه‌زا می‌داند، سرانه مدارس روز به روز به صفر نزدیک‌تر و شاید از آن هم عبور کند. دولت رسما خود را متولی آموزش عمومی رسمی نمی‌داند و معتقد است آنقدر باید مدارس غیردولتی افزایش پیدا کند که بار آموزش به طور تمام از روی دوش دولت برداشته شود. نتیجه اش چه می شود؟ همین کیفیت فعلی مدارس دولتی نیز در آینده نزدیک به خانواده‌ها فروخته می‌شود. یعنی خدمت رایگان دولتی که طبق قانون اساسی وظیفه حاکمیت است در سطحی با کمی بزک و البته در پکیج‌های مختلف اما سر و ته یک کرباس به مردم فروخته می‌شود.

تقریبا در هیچ کشوری دولت هزینه آموزش را بر دوش مردم نمی‌اندازد. آموزش عمومی و سلامت از وظایف اساسی دولت‌هاست.

اما در پایان نگارنده پیشنهاد می‌کند ماجرای عدالت آموزشی و تبعیض های سازمان‌یافته را نه در بنیان مدارس غیردولتی بلکه در مافیای دولتی کنکور و البته مهم‌تر نگاه مقامات ارشد به موضوع آموزش پیدا کنید!

راهکار هم مشخص است و البته واضح: آموزش و پرورش باید اولویت دولت‌ها قرار بگیرد و بپذیرند که هزینه آموزش عمومی رسمی بر عهده آن‌هاست و هزینه آن را بپردازند و کیفیت آموزشی را ارتقا دهند قطعا در این وضعیت خود به خود وضعیت مدارس غیردولتی و مخاطبان محدود و خاص آن نیز مشخص می‌شود.