بازاریابی عصبی

بازاریابی عصبی یا نورومارکتینگ یکی شاخه های نسبتا جدید و کمتر شناخته شده ی بازاریابی هست که امروز میخوام یه کوچولو راجبش صحبت کنم . نورومارکتینگ سال 2002 توسط آقای آل اسمیت که در حال حاظر ایشونو به عنوان پدر این علم میشناسن مطرح شد .

اگر بخوام یه تعریف ساده برای بازاریابی عصبی بگم اینه که ما با استفاده از ویژگی هایی که مغز انسان داره بیایم یکسری راه ها رو پیدا کنیم که بتونیم اونو تحریکش کنیم و با استفاده از این کار بتونیم کالا یا خدمت خودمون رو بفروشیم .

دوست دارم با یه داستان یکم نورومارکتینگ رو براتون جا بندازم ؛ تقریبا تو دهه 70 میلادی پپسی یه کمپین تبلیغاتی ایجاد کرد که تو اون از افراد میخواست که نوشابه های مختلف رو تست کنند بدون اینکه نام برند روشون نوشته شده باشه در آخر یه نتیجه جالب حاصل شد اینکه اکثر افراد طعم پپسی رو بیشتر میپسندیدند ولی با این حال تو دنیای واقعی مردم کوکاکولا رو به پپسی ترجیح میدادن اونها اومدند و این کار آزمایشگاهی کردند و به یه مشاهده جالبی رسیند که وقتی افراد از برند آگاهی ندارند فقط بخش چشایی مغزشون کار میکنه در حالی که در زمان آگاهی از برند بخش های دیگه مغزشون هم فعالیت میکنه.

یه مثال با حال نورومارکتینگی همین الان داغ داغ به ذهنم رسید :) گفتم شاید براتون جالب باشه ؛ فکر کنید من یه تولید کننده ی کیکم و میخوام محصولاتم رو تو فروشگاه های زنجیره ای بفروشم من میام کنار اون قفسه هایی که محصولاتم چیده شده یه دستگاه میزارم که بوی خوب کیک خونگی رو بخش کنه مشتری ما ناخودآگاه از کنار قفسه که رد میشه حس خوب یه کیک تازه بهش دست میده و احتمال اینکه فروش ما چند برابر بشه خیلی بالا میره .

من زیاد اهل پر حرفی نیستم ولی اگر از مطلب بالا خوشتون اومد و دوست داشتید بیشتر راجع به بازاریابی عصبی بدونید میتونید کتاب بازاریابی با دقت بالا از دکتر محمدیان رو مطالعه کنید که خیلی روون و ساده راجع به این مبحث توضیح داده شده است.