سرپرست فنی و متخصص معماری نرم افزار
عطر فروش و استاد مذاکره و فروش
در ادامهی مسیر به یک دستفروش رسیدم که عطر میفروخت.هر عطری را که فکر میکردم چندصدهزار تومان یا چند میلیون تومان قیمت دارد به قیمت ۱۰ تا ۳۰ هزار تومان میفروخت.
به او گفتم: خودت میدانی که عطرهایت اصل نیست؟ گفت: آره. هم من میدانم و هم مشتری ميداند. من راضی و او راضی است. شما ناراضی هستی؟ گفتم: «من که حرفی نزدم». اما چرا مردم عطر تقلبی میخرند؟
گفت: عطر که لاستیک ماشین نیست که کیفیتش مهم باشه و بیشتر راه بره! عطر یک حس خوبه.
کنارش نشستم و شروع به کار کردیم! چند تا مشتری را راهنمایی کردم. راضی نبود.
ازم پرسید:
راستی شغلت چیست؟ گفتم: «درس میدهم. مذاکره و فروش». کمی فکر کرد و گفت: «مذاکره؟ یعنی با این آمریکاییها حرف میزنی؟ ندیدمت تو تلویزیون. فروش؟ تو که فروش اصلاً بلد نیستی!
حرصم درآمد. مشتری آمد و یک عطر هوگو باس خواست. قیمتش ۲۰ تومان بود. گفتم: «آقا. ۲۰ تومانی دارد و ۴۵ تومانی هم دارد». مرد پرسید فرقش چیست؟ گفتم: حس شما! وقتی برای ادکلن ۴۵ تومن بدهید، جلوی مردم با احساس بهتری حاضر میشید. اما ادکلن ۲۰ تومانی همیشه یادتون میندازه که یک ادکلن تقلبی آنهم از نوع ارزان آن را استفاده کردهاید.
مرد خندید و یک تراول ۵۰ تومانی گذاشت و عطر را برد.
لبخندی زدم و دست روی شانهاش گذاشتم و گفتم: «من دستفروشی را میفهمم. خوب هم میفهمم». حرف عجیبی زد: «برای یک ساعت دستفروشی هزار حقه وجود دارد. اما برای یک عمر دستفروشی، بهتر است کار را راحتتر بگیری!». حرفش منطقی بود.
استاد شعبانعلی
مطلبی دیگر از این انتشارات
بریدهای از کتاب : بازاریابی محتوایی اثر جو پولیتزی
مطلبی دیگر از این انتشارات
بازاریابی عصبی
مطلبی دیگر از این انتشارات
بنیانگذار سایت علیبابا چطور خود را به چالش میکشد؟