واقعا منتقد "احب اخوان" است یا شوخی می‌کنید؟


یکی از آموزه های مهم اسلامی که در مکتب اهل بیت به وضوح مورد تاکید قرار گرفته و شواهد متعدد از آن در سیره خاندان پیامبر دیده می شود قدردانی از نقد و انتقاد است.

این رویکرد در اخلاق اسلامی و سبک زندگی دینی البته با هدف اصلاح و بهبود روندها و امور است و به طور طبیعی با شیوه های تخریبی تفاوت دارد و از همین رو با عنوان نقد سازنده شناخته می‌شود.

حدیث مشهور "أحب إخوانی إلى من أهدى الی عیوبی/ محبوبترین دوستان و برادرانم کسی است که عیب ها و نقص های مرا به من هدیه دهد" از امام جعفر صادق علیه السلام یکی از صریح ترین عبارات در تأیید این مدعاست.

این حدیث شریف از سویی بر نیاز عمومی همگان به تذکر و هشدار صحه می گذارد و از سوی دیگر بر خیرخواهی منتقد تأکید می‌کند، یعنی اولا هر که باشی بی نقص نیستی و ثانیا کسی که تذکر می‌دهد در واقع دارد به تو محبت می‌کند.

کسی که دشمن تو باشد در مقابل خطای تو سکوت خواهد کرد زیرا دوست می‌دارد با تکرار و استمرار خطای خود به پرتگاه نزدیک شوی و سقوط کنی، اما کسی که تو را دوست بدارد نمی‌تواند حتى لکه‌ای را بر جامه سپید سلامت و موفقیت و درخشش تو ببیند.

پس وقتی تو به عنوان یک انسان در معرض خطا و نقص هستی و انتقاد دیگران برای تو مفید و سازنده است به طور طبیعی نه تنها نباید از نقد آزرده شوی بلکه باید منتقدان را بیشتر از دیگران دوست بداری و آنان را بر کسانی که چاپلوسانه فقط از تو تعریف می‌کنند و تو را در خطا و اشکال هایت تقویت می‌کنند ترجیح دهی!

حال وقتی وظیفه دینی و رفتار مؤمنانه در ساحت فردی و شخصی پذیرش و استقبال محبت آمیز از انتقاد است، رفتار دیندارانه اجتماعی در مقابل منتقدان باید چگونه باشد؟

در ساحت فردی "أحب إخوانی" یعنی چه؟ یعنی شخص تذکر دهنده را بیش از همه دوستانم به خود نزدیک بدانم، هدیه بدهم، به یادش باشم، با او تماس بگیرم، برایش دعا کنم، و قدر او را بدانم.

حال در ساحت اجتماعی چطور؟ باید با کسی که خیرخواهانه و مشفقانه تذکر می دهد و انتقاد می کند چگونه برخورد کرد؟

وقتی منتقد را در عرصه های عمومی تحت فشار قرار می‌دهیم، وقتی او را از موقعیت های اجتماعی حذف می‌کنیم، وقتی در رسانه ملی ممنوع التصویر می‌شود، وقتی در دانشگاه راه را بر عضویت او در هیأت علمی می‌بندیم، وقتی برای نشر کتابش محدودیت ایجاد می‌کنیم، وقتی خانه نشین می‌شود، وقتی ... در واقع چه قدر با شیوه و روش امام صادق علیه السلام فاصله داریم؟

اگر بخواهیم این حدیث نورانی امام صادق علیه السلام را -که طبعا فقط برای مسایل محدود فردی بیان نشده است- در عرصه های عمومی بازخوانی کنیم، واقعا باید حاکمیت دینی چه رویکردی در برابر منتقدان خیرخواه و دلسوز داشته باشد؟

آیا در این ساحت نیز مانند ابعاد فردی و شخصی منتقدان را - که با هشیاری و چشم باز مراقب سلامت همه امور کشور هستند- محبوب‌ترین و ارزشمندترین شهروندان جامعه خود می‌دانیم؟


اگر قابل دانستید نگاهی بیندازید و به دوستانتان نیز معرفی فرمایید!