اشعار عاشقانه | به همراه تصویر عاشقانه

آغوش لباس ها
آغوش لباس ها
زنانه عاشق شو؛
مردانه از عشقت محافظت کن؛
و کودکانه سال های سال،
عشقت را تازه نگهدار...



می خواهم دوستت نداشته باشم؛
اما نمیتوانم!
و این تنها جاییست،
که خواستن،
توانستن نیست...



زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم
ناز بنیاد مکن تا نکتی بنیادم
می مخور با همه کس تا نخورم خون جگر
سر مکش تا نکشد سر به فلک فریادم
زلف را حلقه مکن تا نکنی در بندم
طره را تاب مده تا ندهی بر بادم
یار بیگانه مشو تا نبری از خویشم
غم اغیار مخور تا نکنی ناشادم
رخ برافروز که فارغ کنی از برگ گلم
قد برافروز که از سرو کنی آزادم
شمع بر جمع مشو ور نه بسوزی مارا
یاد هر قوم مکن تا نروی از یادم
شهره ی شهر مشو تا ننهم سر در کوه
شور شیرین منما تا نکنی فرهادم
رحم کن بر من مسکین و به فریادم رس
تا به خاک در آصف نرسد فریادم
حافظ از جور تو حاشا که بگرداند روی
من از آن روز که در بند توام آزادم