این همان عشق است که میگفتید؟

باز او را پس از مدت ها دیدم ، اما او مرا ندید من در مسیر دیگری بودم و او را از صد فرسخی میشناسم .

از همان بار اولی که دیدمش دلم می‌خواست باز هم ببینمش و باز هم دیدمش

اما عشق به چه میگویند ؟ آیا این عشق است که هر دفعه با دیدنش ضربان قلبم جوریخ تغییر میکند که حس میکنم جایش تنگ است ؟

عشق این است که از اینکه باز هم توجهش بهم هست لبخندی برلبانم بیاید ؟

آیا این عشقه ؟

که هر از گاهی که با هم چشم تو چشم می‌شدیم نگاهم را ازش میدزدیدم ؟

که از دور به دنبالش می گشتم و وقتی نزدیکش میشدم وانمود می‌کردم اصلا او را ندیدم ؟ اما نگاه خیره اش را حس میکردم ؟

آیا این همان عشقیست که همه تعریفش را میکنند یا ما دچار سو تفاهم شده ایم ؟

این عشق است که هر بار که یاد چشمانش می‌افتم لبخند میزنم ؟

اما اگر عشق است چرا دلتنگی ندارم ؟

چرا مدتی ندیدنش برایم فرقی نداشت و مهم نبود ؟

اما اگر عشق نیست پس چرا دیدنش بعد از مدت ها خوشحالم کرد و باعث شد سریع به ساعتم نگاه کنم و در ذهنم ثبتش کنم ؟

دقیقا ۵:۵۰ دقیقه بود .

من میترسم از دلدادگی

میترسم از اعتماد ها

میترسم از متفاوت بودن دنیام

میترسم از مردم

من حتی از خودم میترسم

آیا این همان عشق است که میگفتید ؟

انیمه نام تو شاید باورتون نشه ولی سر این انیمه زار میزدم زاااار نمی‌دونم چرا کلا دو تا عاشق سختی میکشند و درست حسابی نمیرسند زار میزنم براشون :) به قول مامانم جوری گریه میکنم انگار تجربشو داشتم :/
انیمه نام تو شاید باورتون نشه ولی سر این انیمه زار میزدم زاااار نمی‌دونم چرا کلا دو تا عاشق سختی میکشند و درست حسابی نمیرسند زار میزنم براشون :) به قول مامانم جوری گریه میکنم انگار تجربشو داشتم :/