خواب يا بیداری ... ؟

یک شب خوابتو دیدم ...

تو خوابم خیلی واضح بودی !

برام عجیب بود که پیشمی ، ولی دوست نداشتم حتی به این فکر کنم که این فقط یه خوابه ...

و وقتی بیدار شدم ؛

رومو به آسمون کردم ...

به خدا گفتم :

« خدایا ! کاش می شد تا آخر عمرم خواب بمونم ، ولی این خواب تموم نشه ... »

بعد سرم رو پایین انداختم و گفتم :

« بقیه عاشقا به عشقشون میگن : ( شبا خوابم نمی بره چون تو واقعیتو برام قشنگ تر از رویا هام کردی ... )

ولی من دقیقا برعکس ، باید تو دلم بهش بگم : ( نمیخوام صبح از خواب بیدار شم ، چون تو بعضی شبا میای به خوابم ، ولی تو واقعیت ، هیچوقت نمیای ! ... ) »