مثلِ حباب دوره خودم را گرفته ام !شاید که عمریست کسی در نمی زند ...
گیریم که نسخه ی کپی شده ات بخواند!

میگن:"مکان زندگی و اطرافیان آدم ها روی تفکراتشون تاثیر میزاره!"
پس چرا من همش به تو فکر میکنم؟?
یادته بهت گفتم :"من هرروز دارم باتو زندگی میکنم بعدش گفتی منظورت چیه؟"
منظورم دقیقا همین بود !
ببین دوتا امکان وجود داره :
یاخودم نسخه ی کپی شده ی توعم !
یا یکی از این دور و بریا تویی !!!
ولی من ک خیلی وقته دلتنگتم...
وقتی ب نبودنت فکر میکنم افکارم از اینی که هست هم عجیب غریب تر میشه ...
مثلا با خودم میگم:" اگه یجا تورو ببینه سریع روشو برمیگردونه یا چند لحظه ای تو چشمات خیره میشه؟
اگه سلام کنی جواب سلامتو میده یانه ؟ "
آخه تو از اول تا اخرش چشات مهربون بود .رفتنت عجیبه!
هرچیم ازت خواستم بهم بگی :"دوست ندارم"تا باورم شه دوسم نداری نگفتی ...
واقعا میخواستی من بیشتر عذاب بکشم یا چی؟
تو که همیشه فقط همینو میگی:"مگه خودم کم بدبختی دارم؟"
هنوزم که تصورت میکنم رو صندلیت نشستی غرق در تفکراتت ...
آخرشم من نفهمیدم این بدبختیای تو چی بودن ؟
بیخیال !
امیدم به چشمایِ مهربونته...
صدای ماه?
مطلبی دیگر از این انتشارات
اشعار عاشقانه | به همراه تصویر عاشقانه
مطلبی دیگر از این انتشارات
چیز عجیبیه ...
مطلبی دیگر از این انتشارات
باورکن
ادمو بی حس میکنه میبره تو خلسه
واقعا نمیدونم چرا همچین حسی دریافت کردم