مثلِ حباب دوره خودم را گرفته ام !شاید که عمریست کسی در نمی زند ...
یواشکی بخونش!
چشامو که میبندم هنوز من و تو اونجا نشستیم ،زیر ماه !
تو سرتو گذاشتی رو زانوهات .
من دارم یواشکی عاشق تر میشم !
تو آه میکشی ...
من یواشکی بغض میکنم!
سعی میکنم یچیز بگم که خندت بگیره ..
تو بی اعتنا میخندی .
من دارم یواشکی بال در میارم از اینکه کنارمی !
تو داری یواشکی غصه میخوری .
من دارم یواشکی میفهممت .
اگه هنوز یواشکی دوست داشتم
شاید الان پیشم بودی!
صدای ماه?
چشمانت را ببند؛ میروم...
طعم شیرین خیال...
بازیگری در نقش عاشق...?