هیچ وقت دست از کار نکشید...
دست از کار نکشید! -- جوجهشماری آخر پاییز شمار ۴
من امسال هم یادم رفته بود و البته درگیر هم بودم و این جوجه شماری را دیر انجام دادم. پارسال، پیارسال، و پسپیارسال هم این جوجهشماری را انجام داده بودم. امسال نمیدونم بگم سال بدی بود یا سال خوبی بود، ولی گدشت، بد هم نگذشت. ولی هرچی بود و هرکاری را با مایه گذاشتن از جانمان کردیم، از نظر روحی و درآمدی افتضاح بود، و در نهایت سال خوشحالی نبود، گرچه شاید میتوانست شادترین جوحهشماری باشد.
مثل همیشه اعداد اصلی در مورد آبیسفید که هرسال نوشته بودم را مینویسم. الآن 2700 نفریم (366...1100...1800) امسال با آمدن کرونای لعنتی کسب و کار ما به شدت آسیب دید(در ادامه بخونید، جالبه) ، ولی الآن بالای ۱۲،۰۰۰ نفر در رویدادهای ما شرکت کردهاند. به خاطر کرونا ظرفیت را کم کردیم، در مجموع در دو شعبه ۲۰۰ نفر کار کردند.
امسال سال عجیبی برای همه ما بود و برای من عجیبتر، فرصت ها کم بودن. ولی نکتهی جالب این بود که باعث بشه چیزهایی ه میدانستم را عمیقتر بفهمم و نتایجش را به چشم ببینم.
درس اول - «تیم» «تیم» «تیم» !
تیم همه چیزه! امسال برای آبیسفید سال سختی بود تقریبا مثل این که در طول سال ماهی ده ملیون تومان پول از دست بدهیم! ولی هنوز هستیم. به خاطر افرادی که دل میسوزانند نه به خاطر من، من کسی هستم که ضرر را ایجاد کرده و دیگران دارند کمک میکنند. این حس که یک شرکتی داشته باشی که محصولش کامیونیتی اعضاش باشه برای من خیلی جذاب و جالبه. آبیسفید در درجه اول یه تیم همدل داره، و در کنارش افرادی جمع شدند که همه آدمهای خوبی هستند. من منظورم از تیم فقط تیم داخلی آبی سفید نبود تمام اعضای خانوادهی آبیسفید یک تیم شدند تا جلو بریم.
تیم آبیسفید که همهی اعضای آبیسفید را شامل میشود، از اعضایی که داخلس کار میکنند و حق عضویت میدهند تا مالکینی که ساختمانهاشون را آبیسفید کردند تا سرمایهگذارهایی که آبیسفید ها را تجهیز کردن و مهمتر از همه آدمهای گلی که تیم اصلی آبیسفید کار میکنند همهی اینها بودند که باعث شدند توی این طوفان که تیرک بادبانمان را شکست، غرق نشیم. از همشون متشکرم و یک درس را واقعا دیگه فهمیدم. تیم همه چیزه!
درس دوم - هنر پرینسیپل داشتن!
مهمترین درس من برای امسال درسی بود که سالهاست گرفتم. توی پروفایل شبکههای اجتماعیم هم هست. NEVER STOP DOING
این تفکر برای من تا به حال تاثیرات زیادی داشته، مثلا همیشه مورد انتقادم که چرا همش کار، کار، کار... یا چرا همیشه یه کارایی را میکنی دقت نمیکنی پول توش هست یا نه. ولی فلسفهی من اینه که یه کاری بکنم و اگه بخواهم کاری را بکنم، که باید بکم، دست از انجام کارها نکشم. این فلسفه باعث شد امسال با اینکه سال بد و سخت و کوفت و گندی بود بتونم برای خودم دستاوردهایی را لیست کنم:
تاثیر یکم
مهمترین اتفاق بای آبیسفید این بود که با وجود کرونا، دومین شعبهمون بالاخره بعد از بارها تعویق راهاندازی شد. «سپهر» ( یا همون فضای کار اشتراکی آبیسفید سپهر) برای بهمن پارسال آماده بود ولی تا تیر امسال طول کشید تا درش را باز کنیم و همان اول کار با زحمات بچهها اتاقها شد و امروز فاز دومش را هم تجهیز کردیم. و یک موفقیت جدی و واقعی بدون شوآف و دروغ بدست آمده.
راه اداختن این شعبه برای من یه تجربهی فوق العاده از همکاری و اعتماد بود، و امیدوارم بتونیم شعبههای بیشتری را راهبندازیم تا آدمهای بیشتری با حس خوب کار کنند. خیلی ممنونم از آقای طائریان که این شعبه را سرمایه گذاری کردند، رسول نادیپور، محمدظهوریان که در جلو بردن این پروژه از هیچچیزی کم نگذاشتند. و ممنونم از داود طغرایی، آرمان درستکار و مهدی مهدیزاده که پایه و پاکار بودند تا این کار جمع بشه.
تاثیر دوم
یک کار دیگری که کرونا باعث شد انجام دهیم، بالآخره آمادهکردن گیلیم بود. ما قبل از ینکه آبیسفید را راه بیاندازیم یک پنل برای مدیریت آن ساختیم که بعدا اسم گیلیم را روش گذاشتیم (چرا؟ چون دامنهی geeleem.com را از خیلی وقت قبل داشتم). این نرم افزار به مرور کامل شد و امروز به جرات میگم هیچ پلتفرم خارجی هم مثل گیلیم برای فضای کار اشتراکی نداریم. متاسفانه به خاطر اینکه دوستمون در فضاهای کار اشتراکی دیگه خیلی تفکرات عجیبی داشتند ما توی ایران نتونستیم گیلیم را به فضای کار اشتراکی دیگری بدهیم. البته مرکز نوآوری صبا الآن روی این پلفترم هست. ما امسال به خاطر کرونا، همهی رویدادهامون مجازی یا حضوری-مجازی شد. و برای برگزاری این رویدادها و مدیریت آنها خیلی پلتفرمی که حرفهای برای کامیونیتی ها باشه وجود نداشت، یک زیرسیستم ثبتنام و برگزاری رویداد به گیلیم اضافه کردیم. نتیجه فوقالعاده بود. همین ویرگول، سیتکو، انجمن مدیران صنایع از گیلیم استفاده کردند. و تا آخر سال ما اپاستور هم به گیلیم اضافه خواهیم کرد، هرکسی، هرجایی، اگر نیاز به کامیونیتی ساختن داشته باشه با چندتا کلیک یک ابزار محشر در اختیارش هست.
تاثیر سوم
در مدت کرونای اول سال که خلوتتر بودیم، با علیآزاد یک ایدهای داشتیم که ویدیوی اتوماتیک تولید کنیم. نشستم کد زدم و الآن یه استارتاپطور جدید داریم که شما بهش دیتا بده، ویدیو میده یا حتی url بده ویدیو بده! به همین سادگی.
درس سوم - گاهی باید عمیق شد.
من همیشه کتاب میخواندم یا آنلاین مطالعه میکردم ولی امسال بیشتر از آنکه کتاب بخونم سعی کردم سفر کنم و با خودم بیاندیشم. از آنجایی که آدم مغزش را هرطور تربیت کند آنطور قوی میشه مثل عضله میمونه. من امسال تجربیاتی داشتم که قابل نوشتن نبود چون از جنس کلمه نیست. نوشتنش سخته و از جنس مفهومه. تصمیم گرفتم از این به بعد گاهی عمیق بشم. چیزی که امسال یادگرفتم فراشناختی بود آدم نسبت که دانستههای خودش حتی میتونه پیدا کنه
مطلبی دیگر از این انتشارات
بینقصگرایی ترمزی برای موفقیت
مطلبی دیگر از این انتشارات
کارگاه کار تیمی در دانشگاه صنعتی اصفهان
مطلبی دیگر از این انتشارات
نیروی انسانی در کرونا، مدیران نیروی انسانی در دوران بحران کرونا چه تجربههایی آموختند؟