سینمای دینی،سینمای ضد دین

باور غلطی که تمام مخاطبان دارند این است که هرگاه در یک سناریو نامی از پیغمبر و امام و عالم دینی برده شود با یک فیلم دینی طرف هستیم که این باور نادرست تا به امروز بزرگ ترین ضربه را به سینمای دینی نه تنها در ایران بلکه در تمام جهان وارد کرده است.

فرقی نمیکند دین را به چشم یک پدیده روحانی و فر ابشری بنگرید یا اینکه دین را به عنوان یک دیدگاه فلسفی قبول داشته باشید(خدا ناباوری)؛در هر صورت ادیان حرف خودشان را میزنند و تفاوتی میان مسیح و زرتشت و محمد(ص) نیست.دین درباره شیوه درست زندگی یک دیدگاه دارد و بیان آن نیز آنچنان به جغرافیای فیلم بستگی ندارد.کما اینکه جان فورد فقید در بیابان های غرب وحشی با اسب و اسلحه تفکر دینی را به جامعه تزریق میکند و احمدرضا درویش با به تصویر کشیدن واقعه عاشورا ضربه مهلکی به مفهوم دین در سینما وارد می کند.

منظور از ضربه مهلک صرفا توهین یا بی حرمتی به دین نیست و در سینما زمانی که یک داستان به ظاهر مذهبی را دستمایه تولید قرار بدهید اما نتوانید مفهوم و فلسفه وقوع رخداد را شرح دهید یعنی که فیلمساز خیلی به دین اهمت نمیدهد و نمیشود اسم فیلم را دینی گذاشت.

سینمای دینی مهم ترین دسته از سینمای جهان از بدو پیدایش تا امروز است چرا که یک فیلمساز پایبند به اصول خودش را موظف به تبلیغ ارزش های دینی می داند که حداقل از نظر خودش راه زندگی را هموار تر می سازد.

مفهوم سینمای دینی

لازم نیست که منبع الهام یک فیلم دینی حتما یک دین پذیرفته شده الهی باشد همانطور که فینچر در هفت(seven)از هفت گناه کبیره انجیل به عنوان نماد استفاده می کند اما قرار نیست چیزی جز هیجان یک فیلم معمایی از این نمادها دستگیرمان بشود و شاید بتوان گفت چاپلین به عنوان کسی که در فیلمهایش هیچ نشانی از خدا(به صورت ایدئولوژیک)یافت نمیشود و احتمال می رود خدایی را هم قبول نداشته و حتی به بهانه حمایت از کارگر ها و جنبش های چپ گرایانه به وی اتهام کمونیست بودن نیز وارد شده است،نشانه هایی از دین به شکل منسجم از شیوه زندگی در تمام آثارش قابل مشاهده است و شاید قرار نباشد مارا به یک واقعه یا داستان دینی ارجاع دهد اما میتوان دید که تمام ارزش های چاپلین به عنوان یک ولگرد را میتوان با چهارچوب های دینی تطبیق داد.

چه باید کرد؟

حتی اگر به این عقیده که محتوا فقط در فرم به درستی تعریف میشود را قبول نداشته باشید باید بپذیرید که یک محتوای بدون دغدغه و دلمشغولی نمیتواند دیگران را مجاب به پذیرفتن خود بکند.

عده زیادی از فعالان سینمایی معتقدند که همه فیلم ها باید نماینده یک طرز فکر و دارای یک محتوای قابل عرضه و خوراک فکری برای مخاطب باشند و چون اکثر قریب به اتفاق فیلمسازان حال حاضر ایران و جهان قادر به اجابت این مطالبه نیستند بخش اعظمی از ایشان روی به پرداختن به موضوعات سخیف به ظاهر فلسفی و یا دینی میکنند(پلتفرم-مادر قلب اتمی-فریاد مورچه هاو...) اما اگر بپذیریم که باید از فیلم های خوب(از نظر سینمایی)هرچند بی محتوا هم حمایت کنیم دیگر کسی برای تثبیت خود در این جایگاه ستوده شده دست به هر کاری نمیزند.

والسلام.