قورباغه،بزرگ ترین شکست هومن سیدی

قورباغه،بزرگ ترین شکست هومن سیدی


(در زمان نوشتن این متن ده قسمت از قورباغه منتشر شده است)

از زمانی که سیدی اعلام کرد که قصد داره وارد شبکه نمایش خانگی بشه،موجی از اتهامات و حواشی به سوی خودش،بازیگران سریال و سرمایه گذارها روانه شد و این حواشی یکی از مهم ترین دلایل استقبال از قورباغه بوده (البته از اسم های سنگین تیتراژ هم نباید گذشت) حتی کار به جایی رسید که بعضی از رسانه ها سیدی رو ناجی نمایش خانگی معرفی کردند.

چند نکته درباره سیدی

اول-همونطور که همه میدونین سیدی توی همه کاراش سعی کرده از فیلمهای الترناتیو سینما یه استفاده ای بکنه(مخصوصا اروپا)که این نه تنها از نظر من بد نیست بلکه وجه تمایز با بقیه فیلمساز های ایرانیه.

دوم-این برداشت ها تا فیلم پیشین سیدی بیشتر از اینکه ازار دهنده باشه لذت بخش هم بود اما نمیدونم فیلمساز اینجا به جای فضا و قصه حتی میزانسن و حرکت دوربین هم تقلید کرده؟

سوم-از نظر من پیمان شادمانفر بهترین سینماتوگرافر(مدیر فیلمبرداری)حال حاضر ایرانه.



چند خط درباره قورباغه

در ابتدا و بدون تعارف باید بگم قسمت اول قورباغه به جز سکانس دزدی بد ترین شروع تاریخ سریال های نمایش خانگیه که نه تنها نمیتونه هیچ مطلب مهمی از شخصیت رامین(صابر ابر)ارائه بده بلکه حتی در سرگرم کردن مخاطب و حداقل ایجاد جذابیت ها و کشمکش دروغین هم ناکامه.

تا اینجا ما دوبخش از شخصیت نوری (محمد زاده) را میشناسیم:

اول-نوری در زمان حال

دوم-نوری در دوازده سال پیش

طبق عادت میخوام اول به سراغ دومی برم یعنی نوری دوازده سال پیش:

این شخصیت فقط نمادی از یک ادمه ترسوئه که مدرسه تیزهوشان رو اتیش زده،پدرش باعث مرگ مادرش شده و حالا به دلایل مشخصی به گروه سروش و رامین پیوسته است. این شخصیتِ ناقص و الکَن در کنار بدترین بازی کارنامه محمدزاده (فقط در نوریِ دوازده سال پیش) تبدیل به مهم ترین عامل دلسرد کردن مخاطب از قورباغه است.

نکته:در صورتی که این شمایل جدید و یکتا از نوید محمدزاده میتوانست دست سیدی را برای افزودن هر مشخصه ای به نوری به نوری باز بگذارد.

نوری در زمان حال:

در یک جمله می تونم بگم نوری در زمان حال یک کپی از نعمت جاهد (سرخپوست) ِ که خلافکاره و هیچ مسئله ای(دغدغه) هم نداره و به هیچ وجه برای مخاطب قابل باور نیست.چون اصلا کسی باور نمیکنه که سرگرد نعمت جاهد با همون مانیفیست های سیاسی-اخلاقی-عقیدتی حالا یک نقش خلافکار عجیب و غریب رو بازی کنه.

شخصیت رامین:

رامین اصلا جای حرف نداره چون از نظر من صابر ابر چند ساله داره یک نسخه تکراری از احسانِ اینجا بدون من رو جلوی دوربین میبره با این تفاوت که یک بار خوشحاله و یک بار غمگین.این موضوع نه تنها به سریال ضربه میزنه بلکه میتونه اینده سینمایی صابر رو هم به تاراج میبره.

خواهر نوری:

فرشته حسینی مثل ابر و محمدزاده سابقه انچنانی در بازیگری ندارد اما باز هم توانسته با تبحر خود را در دام کلیشه اسیر کند.فرشته حسینی مثل همیشه درونگرا،کاغذی،باور ناپذیر و تک بعدی است.

خیلی دوست دارم درباره شخصیت های دیگه هم حرف بزنم اما واقعا شخصیت های دیگه جایی برای حرف زدن ندارن و حتی در حد یه کاراکتر فرعی بازار گرم کن هم ظاهر نمیشن و باز هم نشان از شکست سیدی در قورباغه دارند.

پیش داستان بیهوده:

چند قسمت از سریال تا به حال فقط صرف ترسیم گذشته رامین شده که نه تنها تا به حال به درد همذات پنداری با شخصیت نخورده و نخواهد خورد،بلکه با تصویر برداری متفاوتش نسبت به زمان حال (فکر میکنم خیلی به فیلم امیلی شبیه)سریال رو از اون ریتم خودش خارج کرده و در اخر هم ضعف مشترک اکثر قزیب به اتفاق سینماگران ایران رو نشون داده و اون هم نشان دادن یک فضای بدون اغراق از دهه شصت (خارج از جبهه)هست.

مهم ترین نکته مثبت از نظر من در قورباغه اون نمایش دوست داشتنی و بی نظیر مهران غفوریانه که فکر کنم بعد از وزن کم کردن جایی ندیدیمش.

هومن سیدی:

فکر میکنم هومن سیدی تو دانشگاه رشته ..ارائه شمایل جدید از محمدزاده.. رو خونده اما اینبار موفق نبوده.

نکته اخر:::صد در صد قورباغه نکات مثبت زیاد تری از مهران غفوریان داره که یا در حال حاضر یادم رفته و یا به چشمم نیومده و بدم نمیاد نظرات شمارو در این باره بدونم..

نقد برای تخریب نیست،برای ساختن است