من آقای نویسنده هستم. کمکتون میکنم غرفتون توی باسلام رشد بکنه!
ما در قابل چه میزان سود،باید ریسک کنیم؟
ریسک و بازده، دو مفهوم مخالف هم در دنیای مالی و سرمایهگذاری است و وجود بالانس بین آنها را میتوان به عنوان “توانایی راحت خوابیدن در شب” دانست.
براساس فاکتورهایی مانند سن، درآمد و اهداف سرمایهگذاری، شاید مایل باشید ریسک مالی بسیاری را در سرمایهگذاریهایتان بپذیرید یا اینکه ترجیح دهید سرمایهگذاری امنتری داشته باشید.
بسیار حیاتی است که یک سرمایهگذار تصمیم بگیرد چقدر توانایی پذیرش ریسک را دارد، به طوری که در عین حال با وجود سرمایهگذاری که انجام داده احساس راحتی کند.
برای سرمایهگذاران، تعریف اولیه ریسک، احتمال متفاوت بودن بازده سرمایهگذاری نسبت به بازده مورد انتظار است.
افراد میتوانند با انحراف معیار، میزان ریسک را اندازه بگیرند. به خاطر وجود ریسک، احتمال از دست رفتن بخشی از سرمایهگذاری یا کل آن وجود دارد. اما “بازده” از سمت دیگر، سود یا زیانی است که یک سرمایهگذاری به همراه دارد.
به طور کلی، در هنگام وجود ریسک پایین در یک سرمایهگذاری، پتانسیل کسب بازده نیز معمولا پایین است.
سطح بالای ریسک نیز معمولا همراه با انتظار بازدهی بالاست.
یک سرمایهگذاری پرریسک، با احتمال بالا در زیان و احتمال از دست دادن همهچیز همراه است ولی در سمت دیگر، احتمال کسب سود نیز بالاتر از سرمایهگذاری کمریسکتر است. توازن بین ریسک و بازده، موازنه بین کمترین ریسک احتمالی و بیشترین بازده ممکن است.
برای درک بهتر این موضوع، نمودار زیر ( رابطه ریسک و بازده ) را مشاهده کنید.
در این نمودار یک انحراف معیار بزرگتر به معنای سطح ریسک بالاتر و همچنین پتانسیل کسب سود بیشتر است.
مهم است بدانید وجود ریسک بالا، مساوی بازده بالاتر نیست، بنابراین توازن بین ریسک و بازده به این معناست که ریسک بالاتر، صرفا نشاندهنده پتانسیل سود بالاتر است و هیچ تضمینی وجود ندارد. ریسک بالاتر، احتمال ضرر سنگینتر را نیز در پی خواهد داشت.
از منظر دیگر، بازده بدون ریسک توسط دولت ارائه میشود، زیرا احتمال ضرر در آن تقریبا صفر است.
بنابراین، اگر نرخ بازده بدون ریسک به طور مثال 15 درصد باشد به این معناست که سرمایهگذاران میتوانند در طول سال، 15 درصد سود کسب کنند، بدون اینکه ریسکی متوجه دارایی آنها باشد.
بازدهی سالیانه 15 درصدی ممکن است برای برخیها جذاب باشد، اما سوال اینجاست با وجود نرخ تورم بالا و برخی دیگر از سرمایهگذاریهای خاص که بازدهی بسیار بیشتری از 15 درصد را داراست، (مثلا صندوقهایی با سود ثابت 18 یا 20 درصدی سالیانه) چرا باید شخصی به بازدهی 15 درصدی رضایت دهد؟
یک دلیل برای سرمایهگذاری با ریسک تقریبا صفر (مانند سپردهگذاری در بانکها) توسط این افراد را میتوان وجود مقدار کمی ریسک در سرمایهگذاری در صندوقها عنوان کرد و به خاطر اینکه احتمال بسیار کمی برای ضرر وجود دارد یا فرد موردنظر شناختی از این صندوقها ندارد، ترجیح میدهد سرمایه خود را در بانک بگذارد.
سطح ریسک
یکی از تصمیمات بزرگ برای هر سرمایهگذار، انتخاب صحیح سطح ریسک است. میزان تحمل ریسک براساس شرایط فعلی سرمایهگذار، اهداف آینده او و سایر فاکتورها مشخص میشود. اگر بخواهیم چندین بازار و روش سرمایهگذاری را براساس سطح ریسک (از پر ریسک به کمریسک مرتب کنیم) به این شرح خواهد بود:
1 – سرمایهگذاری در ارزهای دیجیتال
2 – سرمایهگذاری در بازار آتی سکه
3 – سرمایهگذاری در بازار سهام تهران
4 – صندوقهای سرمایهگذاری (بدون سود ثابت)
4 – اوراق مشارکت شرکتها
5 – اوراق مشارکت دولتی
6 – سپردهگذاری در بانکها
ریسک و بازده در مدیریت مالی
مفهوم ریسک و بازده یکی از جنبههای مهم در مدیریت مالی و یکی از مسئولیتهای اساسی در کسبوکار است.
به طور کلی، هرچقدر یک کسب و کار در معرض ریسک بیشتری باشد، احتمال بازده مالی بیشتری در آن کسب و کار وجود خواهد داشت که البته استثناهایی در این خصوص وجود دارد، زیرا ریسکهای غیرمنطقی زیادی وجود دارد که متقابلا همراه با پتانسیل بازدهی بالا نیست.
نوسان
وجود نوسان به معنای نحوه تغییر قیمت نوع خاصی از اوراق بهادار در یک بازده زمانی مشخص است.
درصد نوسان میانگین تفاوت بین قیمت و متوسط قیمت در یک بازه زمانی خاص را میسنجد، هر چقدر نوسان یک اوراق بهادار بیشتر باشد، عدم قطعیت نیز بیشتر خواهد بود.
مدیران مالی معمولا نگران نوسان قیمت سهام شرکتی که در آن کار میکنند و همینطور نوسان سهام شرکتی که در آن سرمایهگذاری کردهاند هستند.
ریسک
ریسک معمولا به میزان نوسان وابسته است، یک سهام یا یک دارایی دارای نوسان به این خاطر دارای ریسک است که عدم قطعیت بیشتری در آن وجود دارد. ریسک در این مورد، یک جنبه مثبت نیز دارد، زیرا همانطور که گفتیم نشاندهنده وجود پتانسیل کسب سود بالاتر در اغلب مواقع است.
صرف ریسک (Risk Premium)
صرف ریسک این مفهوم را میرساند که در صورت برابر بودن همه عوامل، ریسک بیشتر همراه با بازده بیشتر خواهد بود. این یک مفهوم مهم برای مدیران مالی است که امید به قرض گرفتن پول دارند.
زیرا وامدهندگان برای تشخیص میزان ریسک شرکت، با دقت آنرا بررسی میکنند و تصمیمات خود را براساس سطح ریسک آن شرکت میگیرند. علاوه بر این، اگر وامدهنده موافق وام دادن به یک کسب و کار پرریسک باشد، احتمالا خواهان بازده بیشتری به عنوان نرخ سود خواهد بود.
اهرم مالی
بیشتر شرکتها منابع مالیشان را از طریق بدهی یا انتشار سهام بدست میآورند. منظور از منابع مالی با انتشار سهام، کسب منابع از طریق سهامداران شرکت است.
این سهامداران متناسب با میزان سرمایهگذاریشان در سود شرکت سهیم هستند. تامین مالی از طریق بدهی و قرض، توسط موسسات مالی و بانکها انجام میشود و گرچه شرکت وامگیرنده باید بطور مرتب سود وام را به وامدهنده پرداخت کند اما دیگر نیاز به شریک کردن وامدهنده در درآمد را نخواهد داشت.
به همین دلیل یک شرکت میتواند به جای انتشار سهام، از وام برای تامین مالی فعالیتها و پروژههایش استفاده کند و سودهایش را متناسب با میزان سهم فعلی افزایش دهد. با این حال، ضررها هم میتواند از طریق این اهرم مالی افزایش یابد.
ریسک نرخ سود
علاوه بر سرمایهگذاری خارجی انجام شده توسط شرکت، یک مدیر مالی با ریسکهای دیگری نیز مواجه میشود.
برای مثال، با استفاده از اهرم مالی، یک مدیر مالی باید نگران نرخ بهره (سود) که شرکت در حال پرداخت آن است باشد، زیرا پرداخت چنین نرخ سودی میتواند آسیب قابل ملاحظهای به جریان پول نقد در شرکت برساند، تا جایی که شرکت ناتوان از پرداخت بدهیها شده و اعلام ورشکستگی کند.
برای اطلاع از اصطلاحات مهمِ حوزه بازارسرمایه، اینجا کلیک کنید.
خوشحال میشم سوالاتتون رو کامنت کنید تا بتونم بهشون پاسخ بدم.??
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا باید در بورس سرمایه گذاری کنم؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
انواع دارایی ها کدامند؟ آیا ایجاد چند روند نقدینگی کاری درست است؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
اوراق قرضه چی هستند؟