وَستْری دانشآموختهIT، دیجیتال مارکتر، فعال حوزه زنان و سلامت روان + برابریخواه و آدمی که معتقده چسبیدن به هر چیزی توی دنیای امروز اشتباهه. یاد بگیر، به کار ببر و عبور کن
سندرم پیشاقاعدگی بخشی از زن بودن
سندرم پیشاقاعدگی (PMS) نامی است که به علائم جسمی، روحی و رفتاری که یک یا دوهفته قبل از دورهقاعدگی زن اتفاق میافتد، داده میشود. پیشاقاعدگی همچنین با عنوان «تنش قبل از قاعدگی (PMT) » شناخته میشود. این سندرم در سال 1931 با عنوان «حالت تنش غیر قابل تحمل» یا «کشش قبل از قاعدگی» نیز توصیف شده است.
بعضی از زنان PMS را از شروع چرخه قاعدگی تجربه میکنند، اما برای اغلب، PMS در سالهای قبل از یائسگی، یعنی اواسط ده چهارم زندگی اتفاق میافتد. البته گاهی اوقات این علائم پس از یائسگی نیز ادامه دارند.
برآوردهای فعلی این است که PMS شدید در 2.5 تا 5 درصد از زنان و PMS خفیف در33 درصد از زنان رخ میدهد. با این حال، یک مطالعه در هند، میگوید که شیوع PMS خفیف حدودا 19 درصد،PMS متوسط تا شدید 15 درصد و «اختلال افسردگی قبل از قاعدگی (PMDD) » حدودا 4 درصد بوده است.
همچنین کالج زنان و زایمان آمریکا تخمین میزند که 85 درصد از زنانی که خونریزی ماهانه دارند به عنوان بخشی از چرخه ماهانه، حداقل یک علامت پیشاقاعدگی را دارند.
طبق آمارها از هر 20 زنی که نشانههای پیشاقاعدگی را دارد، یک نفر دچار از کارافتادگی در زندگی روزمره خود میشود.
از نظر بالینی، PMS به عنوان یک مشکل مزمن سلامت شناخته شدهاست که بر روابط شخصی، بهرهوری درکار و مشارکت در فعالیتهای اجتماعی تاثیر میگذارد. از نظر پورتال ملی بهداشت آمریکا هر دو PMS و PMDD با سلامت جسمی و پریشانی روانی مرتبط هستند.
علائم مختلف سندرم قبلازقاعدگی ناشی از تغییرات هورمونی است. سروتونین(هورمون احساس خوب) نقش مهمی در تغییرات خلقی دارد. نوسانات در سروتونین که یک انتقالدهنده عصبی مهم است، میتواند علائم سندرم پیش از قاعدگی را ایجاد کند. در طول این مدت بدن زن در حال تبدیل پروتئین به هورمون است. استروژن و سروتونین کاهش مییابد. درنهایت فرآیند خلاص شدن از هورمونهایی که برای رشد جنین تولید شدهاند، یک اقدام فیزیولوژیکی محسوب میشود که به ذهن و بدن در کل تاثیر میگذارد.
بعد از نواسانات هورمونی، استرس بالا، «افسردگی ناشناخته» و افسردگی پساز زایمان عامل دیگری هستند که میتوانند سندرم قبل از قاعدگی را تحت تاثیر قرار دهند.
نشانه های PMS شامل نشانههای جسمی همراه با تغییرات احساسی خاص است. تغییرات هیجانی عبارتنداز اضطراب، نوسانات خلقی، تحریک پذیری، پریشانی و غیره. نشانههای فیزیکی عبارتنداز خستگی، درد، گرفتگی عضلانی، التهاب، افزایش وزن، میل به غذا، حساسیت در پستانها، سردرد، و غیره.
به گفته پژوهشی دیگر علائم عبارتند از:کج خلقی، اختلال عملکرد ،گرفتگی عضلانی، اضطراب، افسردگی،گریه کردن، خستگی، تقویت اختالات روانی موجود، افزایش اشتها، گیجی وگرگرفتگی.
همه این علائم در مجموعه ای از حلقههای بازخورد یکدیگر را تقویت میکنند و این میتواند برای زنان واطرافیان آنها آزاردهنده باشد.
فارغ از نظریات پزشکی بحث درباره باورهای عمومی در مورد پدیده پیشاقاعدگی حائز اهمیت است.
آماندا ریتنهاس در پژوهشی دو رویداد مهم را در دهه 1980 درباره چرایی تعبیر پیشاقاعدگی بهعنوان یک مشکل اجتماعی، موثر دانست. هرچند که مفهوم PMS از دهه 1930 بهوجود آمد، اما محاکمات قتل در بریتانیا که به دلیل PMS شدید در دو زن اتفاق افتاده بود، منجر به بحث در مورد چگونگی تاثیر PMS بر زنان و همبستگی آن با یک باور فرهنگی شد که تاثیرات آن به صورت بحث درباره مشارکت زنان در جامعه ظاهر شد.
ریتنهاوس در رابطه با این نظریات، ادبیات پزشکی، و ادبیات فمینسیتی مشهور را مطالعه کرد. او چندین مفهوم PMS را کشف کرد که خلاف باور عمومی بود، اما اشاره میکند که به دلیل گفتمانعمومی دررابطه با قتلهای عمدا تبلیغ شده، این موضوع بهعنوان یک مشکل اجتماعی بالقوه تفسیر شده است.
در ابتدا، ادبیات پزشکی این سندروم را به عنوان یک مشکل هورمونی جزئی، که نیاز به کنترل چرخههای قاعدگی معیوب داشت، تعریف کرد. تعداد مقالات پزشکی اختصاص داده شده به این مسئله پس از محاکمات بهسرعت درحال افزایش بود و به تدریج به تمام علائم پیشازقاعدگی اختصاص یافت، اما در باورعمومی این پدیده تنها به جدیترین تغییرات پیشاقاعدگی تقلیل یافت. یعنی زنانی وحشی، غیرقابلکنترل و خطرناک در این دوره.
در نتیجه دیدگاههای کلیشهای از حالات و تواناییهای زنان در دوره پیشاقاعدگی، کنترل بر زندگی اجتماعی زنان را با خود به ارمغان آورد.
امروزه انتقادهای دیدگاههای فمینیستی که در گذشته وجود داشته و درمانهای کلینیکی دوره پیشاقاعدگی کاملا مردود شده است. هدف از گفتمان فمینیستی به چالش کشیدن این سندرم یا پیامدهای اجتماعی آن بوده است که آیا PMS میتواند برای توجیه محرومیت زنان از جامعه مورد استفاده قرار گیرد یا خیر؟ با گذشت زمان، فمینیستها PMS را به فرهنگ تغییر نقشهای زنانه ربط دادند. مثلا اینکه سندرم پیشاقاعدگی افسانه است و استدلال میکنند PMS به سادگی نشانهای از زنان مدرن است که برای مدیریت زندگی خود تلاش میکنند. با توجه بهاین نظریه، بسیاری از علائم زنان در این دوره یعنی گرفتگی عضلات، نفخ و احساس افسردگی احتمالا نشانه آن است که این زنان بیش از حد به خود فشار میآورند.
این موضوع بدین معنیست که افسانههای بزرگ درمورد پیشاقاعدگی و قاعدگی، توسط هر دو جامعه محافظهکار و سنتی تا افراد مدرن حفظ میشود.
اگرچه تغییرات چرخه قاعدگی بر برخی از زنان تأثیرات قوی میگذارد یا در بعضی از زنان وجود ندارد، اما در دو حالت این زنستیزی است که این تغییرات را به عنوان یک بیماری طبقهبندی کنیم یا صحبت درباره آنرا خیانت به جامعه زنان بدانیم. هردو اینها یک راه برای انکار عادی بودن تغییراتیست که یک زن در چرخهقاعدگی تجربه میکند. هر دو اینها نشانهای از محدود کردن زنان است.
باید در نظر داشت که صحبت از دوره پیشاقاعدگی به سلامت و بهداشت قاعدگی ربط دارد. تاثیرات این تابوها باعث میشود که زنان از بحث در مورد نگرانیها، دغدغهها و گفتن تجربیات خود خودداری کنند، که این موضوع نه تنها بر زنان، بلکه به طور کلی برجامعه تاثیر میگذارد.
پیشاقاعدگی مشکلی نیست که نیاز به توجه خاص داشته باشد، اما زنان باید بتوانند از بدنهایشان بدون خجالت اجتماعی آگاهی داشته باشند. زمان آن است که به PMS احترام بگذاریم و آن را بهعنوان دوره طبیعی بدن زنانه بشناسیم. PMS باید به موضوعی برای بحث و تبادلنظر تبدیل و توصیفهای مبهم و منفی برای زنان در این دوره اصلاح شود.
به عبارتی دیگر راههای جایگزینی برای برخورد با مساله پیشاقاعدگی وجود دارند که در راس آنها تشویق زنان به گفتن از تجربیات خود و تایید این تجربیات در راستای افزایش عزت نفس آنهاست. در راستای این اهداف میتوان از گروههای خودآموزی و گروههای آگاهیرسانی همگانی استفاده کرد.
در این راستا صحبت از افسانهها و باورهای اشتباه و همچنین اصلاح آنها کاریست حیاتی برای مثال:
باور اشتباه: قاعدگی و PMS هردو یک چیز هستند و به علت تغییرات هورمونها به وجود میآیند.
اصلاحیه: PMS قبل از قاعدگی اتفاق میافتد و یکسان نیستند. هورمونها PMS را تحت تاثیر قرار میدهند، اما تنها عامل اصلی آن هورمونها نیستند.
باور اشتباه: همه زنان PMSرا تجربه میکنند.
اصلاحیه: PMS جهانی نیست و همه زنان مبتلا به PMS نیازمند درمان پزشکی نیستند. این افسانه بیشتر از هر افسانهای با استفاده از تصاویر رسانهها باقی مانده که زنان را به دیوانههایی بیمنطق به دلیل نوسانات هورمونها تبدیل میکند.
باور اشتباه: هیچ درمان واقعی برای PMS وجود ندارد. زنان باید با آن کنار بیایند.
اصلاحیه: این یک رویکرد نادرست در جهت کاهش درد زنان در این دوره است که موجب استفاده بیش از حد از داروهای مسکن غیرضروری میشود . موارد متعددی وجود دارد که می تواند به کاهش شدت PMS کمک کند از جمله داروهای گیاهی، تغییرات شیوه زندگی، اصلاح رژیم غذایی، ورزش، خواب و غیره.
باور اشتباه: PMS تنها یک فرم دارد و زنان در این دوره پرخاشگر و افسرده هستند.
اصلاحیه: اختلال افسردگی قبل از قاعدگی یک نوع شدید PMS است و علائم آن میتواند هم احساسی و هم فیزیکی باشد. علائم عاطفی عبارتند از: تحریک پذیری شدید، احساس اضطراب، احساس از دست دادن کنترل، در حالی که علائم فیزیکی شامل خستگی شدید، درد در سراسر بدن و التهاب است و این تنها یک نوع از اختلال پیشاقاعدگیست.
در اینجا چند ویژگی دیگر که دیدگاه های جالبی درباره PMS ارائه میدهند را ذکر میکنم:
حساسیت بیشتر برای تمیز کردن، سازمان دادن و تزئینات:
آمادهسازی محیط برای کودک تازه متولد شده غریزی بوده و براساس سطح هورمون است. قبل از اینکه زنان پریود شوند، ترکیب هورمونها باعث میشود زنان بخواهند محیط اطراف خود را بهبود ببخشند و بیشتر از همیشه به تمیزی و سازماندهی اهمیت میدهند. این حالات با ترشح هورمون اندورفین باعث افزایش حس رضایت از محیط زندگی میشود. PMS میتواند زمان ایدهآل زنان برای سازماندهی محیط باشد. و میتوان از این موضوع بهعنوان فرصتی برای لذت بردن بیشتر از کارهای زندگیروزمره استفاده کرد.
خلاقیت بیشتر:
حساسیت بیشتر با افزایش خلاقیت مرتبط است که میتواند در طول PMS اتفاق بیافتد. بروز خلاقیت از این جنبه مهم است که اندورفینها را آزاد میکند که در طول PMS بسیار مورد نیاز است. PMS میتواند تواناییها و فرصتهای هنری بیشتری را برای بیان خلاقیت ارائه دهد. میتوان از طریق ایجاد عمدی فضای مناسب در این زمان از خلاقیتهای زنان بهره ببریم.
حساسیت به چیزهای غمانگیز یا زیبا:
بهطور معمول خلقوخوی یک فرد بالغ کاملا پایدار است. در مورد زنان اگرچه به صورت غریزی میتوانند با چیزهای غمانگیز یا زیبا ارتباط برقرار کنند. اما یکی از اولین نشانههایی که PMS ممکن است داشته باشد، پریشانی درمورد کماهمیتترین مسائل است. هرچند زنان در این دوره نسبت به همه چیز حساس نیستند(یک باور اشتباه دیگر) اما در طول PMS زنان سنگینی چیزی را با تمام بدنشان احساس میکنند و شاید هرلحظه آماده گریه باشند. باید توجه داشته باشیم که پاسخهای احساسی در این دوره را نباید سرزنش کرد وتمامی این واکنشها معتبر و معنی دار هستند.
در حالت عادی مغز برای مانعشدن از شدت عاطفه و هیجان مرزهای خود را حفظ میکند. درطول PMS، این مرزها شروع به شکستن میکنند و زنان فرصت دارند که بهطور کامل در عمق و غنای غم و اندوه، امید و هر چیز دیگری فرو بروند. PMS به وضوح ارزشها، رویاها و خواستههای زنان را چه برای زندگی خودشان و چه برای دنیا نشان میدهد. زنان میتوانند از این فرصت هیجان انگیز برای ارتباط با خود و تقویت ارزشهای خود استفاده کنند.
تحمل کمتر نابرابری و مسائل ناعادلانه:
من فکر میکنم این موضوع یکی از مهمترین مواردی است که جنسیتزدگی را تولید میکند. اساسا، زنان در طول PMS بیشتر رفتارهای پرخاشگانه در عکسالعملهای خود دارند. اگر چیزی را غیرمنصفانه ببینند، حتی اگر به آنها مربوط نشود، احساس خشم و تشویش میکنند. این امر میتواند منجربه افزایش گرایش به رکبودن در محیطکار یا اجتماع شود. هرچند در ظاهر این مورد بسیار منفی بهنظر میرسد اما برای آشکارسازی نیاز به تغییر بسیار عالی است. این رکبودن، هرچند ممکن است فقط یک بار در ماه انجام شود، نشاندهنده مشاهدات و نظرات واقعی زنان است. و فقط صحبتهای دوره پیشاقاعدگی نیستند. PMS میتواند حقیقت درونی زنان را آشکار کند. بیان خواستهها، نیازها و رکگوبودنها نباید صرفا به تغییرات هورمونی و گلایههای موقتی تعبیر شود. اگر بخاطر شرایط هورمونی حرفهای افراد را رد کنیم یا جدی نگریم. باید حرف و نظرات همه افراد را نادیده بگیریم، زیرا همه چیز از جمله حرفهای ما با هورمونهای ما مرتبط است و این موضوع جنسیت نمیشناسد.
اغلب، رکگویی زنان از نابرابری در روابط منفیست. و این دوره به عنوان یک فرصت برای بیان اینکه با یک زن با شایستگی رفتار نمی شود، بسیار مهم است.
گفتنیاست، زنان در اینجا باید مراقب باشند، زیرا خشمگین شدن بیشازحد آسان است و میتوانند یک استدلال غیرمولد و مضر تولید کنند. مهم است که بدانند این احساسات قدرتمند را نباید نسبت به افراد هدایت کرد. در عوض، باید یاد بگیرند که آن را به کار سازندهتری هدایت کنند. و حتی در این زمان شاید تصمیم بگیرند که گفتگو را به وقت دیگری موکول کنند.
آنچه زنان در طول PMS حساس میکنند واقعیست. اغلب اوقات تغییرات هورمونی منجر به آگاهی ناگهانی از احساساتی که در طول زمان انباشت کردهاند میشود و بیشتر احتمال دارد که این احساسات را نسبت به سایر زمانها بروز دهند و با شدت رفتار کنند. بنابراین بیانات بیرونی زنان کاملا برای آنها منطقی است اما ممکناست برای دیگران منطقی نباشد. در حالی که مرزهای معمول ذهنی شکسته میشود احساسات عاطفی زنانه بروز پیدا میکنند، اما افرادی که در اطراف آنها هستند احتمالا نسبت به موضوعهای در حال حاضر بسیار کمتر عاطفی هستند. درنتیجه، با آگاهی از این موضوع اجازه دهید تا زنان از فرصتهای ارائه شده توسط PMS آگاه شوند و وقت بیشتری را صرف کنند تا ظرفیتهای زنانه خود را بشناسند.
مطلبی دیگر از این انتشارات
۷ تا از عجیب ترین کاربرد های نوشابه کوکاکولا
مطلبی دیگر از این انتشارات
وعده شام چقدر مهم است ؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
آیا خوردن همزمان خربزه و عسل خطرناک است ؟