پسته‌های ارگانیک دشت آدم‌خوار

پسته ارگانیک بارانی
پسته ارگانیک بارانی


مرگ و میر زیاد شده بود. آن هم در سن جوانی. یک دفعه خبر می‌رسید فلانی هم یک بیماری لاعلاج، یک سرطان کوفتی گرفته و کم‌کم باید باهاش خداحافظی کنیم. کاری که آن روزها علیرغم سن کمم با خیلی از اقوام و عزیزانم کرده بودم. مرگ زودهنگام کشاورزان منطقه برایم یک معمای پیچیده شده بود.


باغدار پسته رفسنجان در دانشگاه آلمان

باغ‌داران پسته اغلب آدم‌های زحمتکش و متمولی بودند. خانواده ما هم یکی از همین باغداران بود. خانه‌مان در رفسنجان محل رفت و آمد و معاشرت آدم‌های زیاد و مهم و جورواجوری بود. از همین نشست و برخاست‌ها بود که پیشنهاد رفتن به آلمان شکل گرفت و من را حدود بیست و دو سه سالگی به آلمان کشاند تا کشاورزی بخوانم.

یکی دو سال بعد، درسم را ناتمام رها کردم و برگشتم. آلمان مهد کشاورزی پیشرفته، اصولی و سالم است؛ ولی برای من که از بچگی در باغ پسته بزرگ شده بودم، هیچ حرف جدیدی درباره کشت پسته نداشت. آلمانی‌ها پسته نداشتند که درباره کاشت و باروری‌اش واحد درسی داشته باشند.


شش سال در جست‌وجوی زمین پاک

برگشتم. ولی حالا جواب سؤال کهنه‌ام را می‌دانستم. قاتل کشاورزان و باغداران، سموم کشاورزی بود که زیاد باهاشان سروکار داشتند. در آلمان بود که با مفهوم ارگانیک و اهمیت آن آشنا شدم. خاطره تلخ از دست دادن عزیزانم در جوانی و بعد تحریم صادرات پسته ایران در سال‌های جنگ تحمیلی توسط امریکا به بهانه ارگانیک نبودش، من را مصمم کرد برگردم و کشت پسته ارگانیک را به دور از همه این سموم و کودهای شیمیایی شروع کنم.

حالا تازه به سخت‌ترین مرحله کارم رسیده بودم؛ پیدا کردن زمین سالم و پاک. زمین‌های رفسنجان و اطرافش سالیان سال بود که کود و سم خورده بود و آلودگی به عمق خاک‌هایش نفوذ کرده بود. کوله‌ام را بستم و جابجا از شرق تا غرب کشور و از شمال تا جنوب را برای پیدا کردن یک خاک سالم و بکر چرخیدم. بعد از شش سال، در سال ۶۷، رسیدم به جایی در همسایگی تهران، شمالی‌ترین نقطه ساوه. به یک بیابان خشک که معروف بود به «دشت آدم‌خوار».


فکر می‌کردند عقلم عیب کرده

دشت آدم‌خوار... این اسم را اهالی منطقه برایش گذاشته بودند. از بس زمینش لم‌یزرع بود و هر چه در آن کشت می‌کردند می‌خشکید و بار نمی‌داد. من ولی حدس زدم این خاک، همان خاکی است که چند سال است پی‌اش می‌گردم. خاک و آبش را طبق روال این شش سال دادم آزمایشگاه و معلوم شد اینجا همان‌جاست! دور بودن از کارخانه‌ها و مراکز صنعتی و آلودگی‌هایشان، و نزدیک بودنش به شهر بزرگ تهران امتیازات مهمش بود.

باغداری و کشت در آن منطقه آن‌قدر عجیب و غیرقابل باور بود که وقتی قطعه‌ای زمین و چند چاه از اهالی آنجا خریدم، با تردید ازم پرسیدند آیا مطمئنم که می‌خواهم برای جایی که سالیان سال هیچ بذری را در خود نپذیرفته پول بدهم؟ می‌پرسیدند تا مطمئن شوند عقلم سرجایش است و پولم را چال نمی‌کنم و آن‌ها معامله حلال می‌کنند.

این خاک آن‌قدر سخت تا کرده بود با این اهالی که شش هفت سال بعد، وقتی اولین ثمر درخت‌ها به شاخه‌ها نشست، اهالی با تردید بین درختان باغ راه می‌رفتند و می‌گفتند لابد همه‌شان پوک است! ولی پوک نبود. سه چهارسال دیگر هم طول کشید تا پسته‌ها بالغ شدند و بعد از ده سال آماده فروش شدند.

محمود بارانی، بزرگ‌ترین تولیدکننده پسته ارگانیک در کشور
محمود بارانی، بزرگ‌ترین تولیدکننده پسته ارگانیک در کشور


از دشت آدم‌خوار پسته صادر می‌شود

حالا دیگر اهالی روستای سلطان احمدلو خوراک این خاک را پیدا کرده بودند. یکی‌یکی می‌آمدند و راه کشت پسته را ازم می‌پرسیدند و زمین‌های کوچک و بزرگشان را می‌کردند باغ پسته. حالا همان دشت آدمخوار سابق و زمین‌های اطرافش در استان مرکزی ۸۰۰۰ هکتار مزرعه پسته ارگانیک دارد. پسته‌های ارگانیکی که با روش‌های پیچیده و تخصصی بیولوژیکی از آفت و آسیب حفظ می‌شود و مشتری‌های پر و پا قرص خارجی دارد.

در سال پانزدهم کشت، بعد از اینکه سه سال بود که باغ پسته و تمام مراحل کشت و نگه‌داری و برداشتم تحت نظارت شرکت B.C.S آلمان بود، ارگانیک بودن محصولات باغ ۱۰۰ درصد تأیید شد و راه صدور پسته‌ها به اروپا باز شد. اول آلمان و بعد ایتالیا و بعدتر سوئيس و... حالا حدود ۸۰ تا ۹۰ درصد از حدود ۸۰۰ تن تولید پسته مزرعه هزار هکتاری‌ام، علاوه بر غرب و کشورهای عربی منطقه، به ژاپن که یکی از سخت‌گیرترین کشورها در واردات محصولات ارگانیک است صادر می‌شود و به خاطر طعمش حسابی مشتری دارد.


پسته‌هایی با کیفیت بالاتر از استاندارد جهانی

یکی از ملاک‌های سنجش کیفیت پسته، اندازه‌گیری میزان قارچ آفلاتوکسین موجود در آن است. این قارچ که در پسته و بعضی دیگر از محصولات کشاورزی، بر اثر عواملی مثل رطوبت و نیش حشرات می‌تواند رشد کند، یکی از عوامل بیماری‌زا و مخرب کبد شناخته شده است و کشورهای غربی محصولات وارداتی‌شان را از حیث وجود این قارچ اندازه‌گیری می‌کنند. میزان این قارچ اگر از یک درصد خاص بیشتر شود، محصول را مرجوع می‌کنند و اگر درصد بالاتری داشته باشد، یک بار خطرناک و مضر تشخیص داده می‌شود و همان دم معدومش می‌کنند. استاندارد پسته‌های مزرعه بارانی ولی چیزی نزدیک به صفر درصد (۱/۱ درصد) آفلاتوکسین است که گویای کیفیت و سلامت پسته‌هاست.

کار کشت پسته ارگانیک به خاطر جدید و ناشناخته بودنش در ایران، یک کار سخت و پرمانع بود. رعایت استانداردهای جهانی تولیدات ارگانیک هم بسیار حساس و پیچیده بود که در همه این سال‌ها با مشاوره بزرگ‌ترین شرکت‌های کشاورزی ارگانیک دنیا محقق شد. و در نهایت توانستم با رعایت اصول کشاورزی مدرن، هم زمین و آب و محصولات را از آلودگی‌های شیمایی حفظ کنم و هم در این سال‌های کم‌آبی و سرزمین خشک کشورمان، میزان آب مصرفی باغ پسته را بسیار پایین بیاورم و محصولات را تحت گواهینامه‌های معتبر بین‌المللی B.C.S آلمان و بعد Kiwa هلند و USDA آمریکا و اتحادیه اروپا دربیاورم.


پسته کالیفرنیا حریف طعم پسته ایران نشد

سالیان پیش بعد از اینکه تعدادی از باغداران رفسنجان به کالیفرنیا رفتند و کشت پسته را به آنجا بردند، امریکا تبدیل شد به یکی از رقبای پسته ایران. ولی آنچه که او دارد باهاش رقابت می‌کند، کیفیت پسته‌های ایرانی نیست؛ امریکا در واقع رقیب کمیت صادرات ما شده است؛ چون زیاد تولید می‌کند می‌تواند بازار را قبضه کند، وگرنه از نظر طعم و کیفیت، پسته ایران پیشتاز و بی‌رقیب است.

همین، انگیزه شد که به فکر تأسیس یک پایانه صادارات پسته در ایران بیفتم. جایی که باغداران پسته ارگانیک در استان مرکزی بدون دخالت واسطه‌ها پسته‌هایشان را بیاورند، جمع‌آوری و فرآوری و بعد بسته‌بندی بشود و از همانجا مستقیم به کشورهای دیگر صادر شود و عوایدش همه برود توی جیب خود باغدار تا خرج باغ و محصولاتش کند. طرحی که بدون حمایت بخش دولتی چند سال است آرام آرام دارد پیش می‌رود و امیدوارم به زودی به بهره‌برداری برسد.



این داستان کسب و کار آقای محمود بارانی است که بزرگ‌ترین تولیدکننده و صادرکننده پسته ارگانیک در کشور است. قصه کسب و کارشان را به سفارش «باسلام» نوشتم. اگر شما هم دوست دارید قصه کسب‌وکارتان را بنویسید و فرصت نمی‌کنید یا نمی‌دانید چطور بنویسید، نوشتنش را به من در کلمه‌چین سفارش بدهید.