کنجکاو در رابطه با کامپیوتر و کسب و کار ها
استراتژی Go To Market چیست؟ و چگونه میتوانیم آنرا طراحی کنیم؟
میتوانیم با اطمینان کامل بگوییم تمام شرکت ها رشد را دوست دارند. اگرچه رشد میتواند از منابع مختلفی بدست بیاید، تمامی مدل ها یک نقطه اشتراک دارند؛ و آن هم این است که: بدون استراتژی رشدی حاصل نمیشود که هیچ، بلکه ما زمان و در برخی موارد بودجه خود را از دست میدهیم و این امر بیشتر زمانی خود را نشان میدهد که ما میخواهیم با یک محصول/خدمات جدید وارد بازار شویم.
زمانی که منابع و وقت ما محدود است، و همچنین رقابت ها وسیع و کشنده هستند، ما نیاز به ملاکی داریم که به ما اطمینان بدهد در راه درستی هستیم. و بهترین از بین این ملاک ها، استراتژی های Go To Market هستند.
این استراتژی ها نوعی نظریه تئوریک مدیریتی نیستند؛ بلکه بیشتر مثل نقشه راه و پشتیبان برای لانچ کردن یک محصول / خدمات جدید هستند. این استراتژی ها به برند شما طراوتی تازه و مشتری هایی جدید میدهند. طراحی این نوع استراتژی ها به نظر کاری سخت، دشوار و گاهی حوصله سر بر به نظر میرسد اما بزودی متوجه میشوید اصلا که اینطور نیست. بلکه کاملا برعکس است!
در این مقاله ما به تمامی مواردی که برای طراحی و اجرای یک استراتژی موفق Go To Market نیاز است میپردازیم. مواردی که به شما کمک میکنند تا هر موقع نیاز به معرفی محصول/خدمات جدیدی دارید، یک استراتژی Go To Market موفق و درست و حسابی طراحی کنید.
فهرست:
- استراتژی ورود به بازار چیست و چرا به آن نیاز داریم؟
- مواردی که باید قبل از نوشتن استراتژیتان بدانید ( مواد اولیه )
- - بازار مخاطب محصول
- - مشتری های بالقوه و بالفعل
- - حوزه رقابتی
- - توزیع
- - اینکه آیا محصول شما بازاریابی-محور است یا فروش محور؟
- قالب استراتژی ورود به بازار: یک راهنمای گام به گام برای معرفی محصول به مشتریان و بازار
- - اهداف شما چیست
- - استراتژی بازار خود را تعریف کنید
- - قیمت گذاری
- - نقشه (پلن) بازاریابی برون سو ی خود را بچینید
- - استراتژی فروش و منابع پشتیبانی خود را مشخص کنید
- - با پشتیبانی یکدست شوید.
- - محصول شما کجای نقشه راه کلی شما قرار دارد
- - میزان موفقیت مورد نیاز خود را تعریف کنید
- - بودجه و منابع لازم را مشخص کنید
یادآوری: معرفی و وارد کردن یک محصول به بازار تنها نصف راه است.
استراتژی ورود به بازار چیست و چرا به آن نیاز داریم؟
استراتژی ورود به بازار یک برنامه ی تاکتیکی برای مشخص کردن گام های لازم موفقیت در یک بازار جدید با یک نوع مشتری جدید است. و میتوان گفت که تقریبا با هرچیزی همگام میشود. از لانچ کردن یک محصول جدید گرفته تا ری-لانچ کردن کمپانی یا برند شما، و یا حتی فرستادن یک محصول موجود، در یک بازار جدید!
برای بیان ساده تر میتوانیم بگوییم استراتژی Go To Market یک ورژن مشخص تر از پلن بازاریابی شماست که بیشتر روی محصول جدید و مشخصی تمرکز دارد. مثل هر استراتژی خوب دیگری این استراتژی هم ابزاریست که میتواند در تمام واحد های یک شرکت استفاده و پخش شود. این به این معناست که استراتژی Go To Market شما باید به اندازه کافی همه جانبه باشد تا مطمئن شویم درست چیده شده است. همچنین پویا باشد تا بتوانیم از بازخورد مشتریان تغییر در آن ایجاد کنیم.
اگر بخواهیم به صورت عمیق تر راجع به چرایی انتخاب این مدل استراتژی صحبت کنیم، میتوانیم به دلایل مختلفی اشاره کنیم.
اول اینکه این نوع استراتژی مشخص میکند که چرا شما میخواهید محصول / خدمات خود را در بازار ارائه کنید؟ برای چه کسی میخواهید ارائه کنید؟ و در آخر اینکه چگونه میخواهید آن افراد را مشتاق استفاده از محصول / خدمات خود کنید؟
دوم اینکه شما را مجبور میکند تک تک مشکلاتی که در آینده مشتریان شما به آن بر میخورند را پیشبینی کنید. این مسئله باعث میشود که راه حل هایی را از پیش تعیین کنید و در نتیجه به مشتری خود بهترین تجربه را بدهید و اعتماد آنها را جلب کنید.
با این موارد در می یابیم این استراتژی شما را مطمئن میکند که تمام تلاشی که برای محصول خود کردید را از بین نمیبرید.
مواردی که باید قبل از نوشتن استراتژیتان بدانید ( مواد اولیه )
در استراتژی های Go To Market هم مثل هر استراتژی یا برنامه ی دیگری، باید قبل از چیدن، کمی تحقیق و کند و کاو کنید. استراتژی های Go To Market باید اطلاعات بسیاری را کوتاه، مختصر و مفید کنند. پس قبل از اینکه بخواهیم همه ی مواد موجود را درون تابه استراتژیکمان بریزیم، بد نیست کمی مواد اولیه های خود را بشناسیم تا بدانیم در آخر نیاز به پخت چه استراتژی ای داریم!
تناسب محصول / خدمات با بازار
ابتدا باید این سوال را بپرسیم که محصول و یا خدمات ما چه نیازی را برطرف میکنند؟
مشخص است که یک کمپانی و محصول / خدمات آن زمانی موفق میشود که مردم به آن نیاز داشته باشند. همانطور که ما در حال چیدن استراتژی Go To Market مان هستیم، باید به این مسئله توجه کنیم که اول از همه چرا ما محصول خود را ساخته ایم؟ چه نیازی به ذهن ما رسید یا برای ما پیش آمد که در آخر باعث ساخت این محصول شد؟ و اینکه ما چگونه میدانیم که مشتریان بالقوه ما از محصول / خدمات ما استفاده خواهند کرد؟ آیا اصلا میدانیم که آنها استفاده خواهند کرد یا خیر؟ آیا ما کارکرد محصول / خدمات خود را در دنیای واقعی تست کردیم و به دست مشتری سپردیم یا خیر؟ یا حتی عقب تر! ایا ایده خود را با مشتری های بالقوهمان مطرح کردیم و آن را مورد بررسی قرار داده ایم؟
در رابطه با این مورد باید کمی به آینده هم فکر کنیم. که ایا محصول / خدماتی که ما ارائه میدهیم در آینده ی مورد نظر ما زنده خواهند ماند یا خیر؟ آیا نیازی که به ذهن ما رسیده است همچنان باقی خواهد ماند یا یک نیاز گذری است؟ و یا اگر یک نیاز گذری است، پیشبینی ما از زمان تمام شدن این نیاز چیست؟ به این سوال هم توجه کنید که ما در شش ماه یا حتی یکسال آینده به چه دستاوردی خواهیم رسید؟
مشتریان بالقوه و بالفعل
در این مورد ما میتوانیم سه سوال کلیدی و در عین حال اولیه را از خود بپرسیم.
چه کسی میخواهد محصول ما را تهیه کند و یا از خدمات ما استفاده کند؟
چه چیز هایی از آنان میدانیم؟
و چه موقعیتی در استراتژی ما دارند؟
قبل از اینکه بخواهیم استراتژی خود را بچینیم باید متوجه شویم که "دقیقا" مشتری ما چه کسی است؟ یعنی هم باید یک نگاه کلی به جامعه مشتریان خود داشته باشیم (رنج سنی، جنسیت، مدل رفتاری، مدل شخصیتی، تمکن مالی و...) و هم یک نگاه جزئی نگرانه از مشتری ایده آل خود داشته باشیم.
موارد زیر را باید متوجه شویم:
نیاز های مشتری ما چیست؟
خواسته های مشتری، از ما به عنوان فروشنده / خدمت دهنده چیست؟
مشتریان ما به چه چیز هایی علاقه نشان میدهند؟
و از چه راه هایی میتوانند با ما ارتباط داشته باشند؟
برای آسان تر کردن این کار میتوانیم ابتدا از خود بپرسیم که جامعه هدف ما چه کسانی هستند و چقدر این جامعه بزرگ است؟ و سپس باید مشتری های ایده آل و بالقوه خود را در آن پیدا کنیم. آیا در این بین گروهی هستند که واقعا به محصول و یا خدمات ما احتیاج داشته باشند؟ اگر هستند، حجم آنها چقدر است؟ و اگر نیستند آیا ما جامعه هدف درستی را انتخاب کرده ایم؟
در آخر هم میتوانیم این سوال را از خود بپرسیم که ما از بازار هدف چه اطلاعاتی داریم؟ و آیا در حال حاضر در آن مشتریانی هستند که از استراتژی ما پشتیبانی کنند؟ آیا مشتریان بالقوه موجود در بازار هدف از اهداف طولانی-مدت ما پشتیبانی خواهند کرد یا خیر؟
در این پروسه باید سعی کنیم که دقیق و مشخص اطلاعات را جمع آوری کنیم چرا که هرچه اطلاعات واقع بینانه و دقیق تری از مشتری خود داشته باشیم، بهتر میتوانیم به آن واکنش نشان دهیم و در رابطه با قسمت های مختلف استراتژی خود تصمیم گیری کنیم. هرچه اطلاعات دقیق تری داشته باشیم راه ارتباطی آسان تر و بهتری را با مشتری خود داریم؛ و استراتژی خود را راحت تر میچینیم.
حوزه رقابتی
رقبای ما در بازار هدف چه کسانی / شرکت هایی هستند؟ و واکنش آنها نسبت به ورود ما به بازار چه خواهد بود؟
هیچ کسی بدون داشتن اطلاعات از حریف و زمین مبارزه خود، وارد مبارزه نمیشود. پس چرا ما به فکر معرفی محصولی باشیم که حتی رقبای خود را در بازار آن نمیشناسیم؟ یک استراتژی Go to market باید مداوم، پویایی خود را ثابت کند. پس برای این موضوع باید یک نگاه عمیق به بازار هدف داشته باشیم؛ و بدانیم که در آن چه میگذرد و در آینده نزدیک چه اتفاقی برای آن رخ خواهد داد؟ چه ترند ها و مناسبت هایی رخ خواهند داد که بازار هدف ما باعث پیشرفت شود و ما بتوانیم از آنها برای رونمایی محصولمان و گاها بازاریابی استفاده کنیم. و همچنین باید حتما بدانیم که چه کسانی رقبای اصلی ما در این حوزه هستند؟ و واکنش آنها به ورود ما به بازار چه خواهد بود؟
توزیع
چگونه و کجا میخواهیم محصول خود را توزیع کنیم؟
یا به طور مشخص تر چه زمانی مشتریان علاقه به خرید محصول ما دارند؟ چگونه میخواهیم این علاقه را ایجاد، و یا بیشتر کنیم؟ قرار است در فروشگاهی فیزیکی محصول خود را توزیع کنیم؟ یا قرار است در وبسایت / اکانت های سوشال میدیا خودمان محصول را برای فروش بگذاریم؟ حتی در رابطه با محصول هایی مثل نرم افزار ها، آیا ما نرم افزار را در استور های موجود برای دانلود خواهیم گذاشت؟ یا کاربر مستقیما از وبسایت ما آنرا دانلود میکند؟ توزیع بخش مهمی است که باید همان ابتدا قبل از نوشتن استراتژی به آن پرداخت.
محصول شما بازاریابی-محور است یا فروش محور؟
( مشتریان شما به بازاریابی بهتر واکنش نشان میدند یا به فروش؟ )
شما باید مشتری خود را بشناسید؛ و بدانید که به کدام مدل از موارد ذکر شده واکنش بهتری نشان میدهند. در برخی صنعت ها مشتریان از تکنیک های قدیمی فروش بیزار اند. این در حالیست که در برخی دیگر همین تکنیک های فروش دقیقا چیزیست که مشتریان به آن نیاز دارند.
یک راه مناسب برای پیدا کردن جواب این مسئله بررسی موارد زیر است:
قیمت: به چه مقدار میخواهید فروش داشته باشید؟ به یاد داشته باشید که تصمیمات بزرگ در حوزه اقتصادی برای مشتریانتان، در بخش فروش بیشتر از بخش مارکتینگ موثر است.
اندازه بازار: آیا به دنبال مشتریانی هستید که فروش حضوری برای آنها موثر تر است یا به دنبال مشتریانی هستید که با دقت بیشتری خرید میکنند؟
پیچیدگی محصول: آیا نیاز استخدام یک کارشناس فروش را حس میکنید؟ یا محصول به اندازه کافی ساده هست تا خود مشتری بتواند پس از خرید، از آن استفاده لازم را ببرد؟
B2B یا B2C:
محصول خود را به شرکت ها میفروشید یا به افراد؟(آیا خدمات خود را به شرکت ها ارائه میدهید یا به افراد؟) نکته: در اکثر مواقع برگذاری کمپین های بازاریابی برای افراد موثر تر است تا برای کسب و کار ها.
روابط: آیا موفقیت شما بر اساس ساخت یک رابطه طولانی مدت با مشتریست؟ یا مشتری های بالفعل شما در واقع همان مشتری های گذری هستند؟ در این موارد فروش به شما این پوئن را میدهد تا در میان مردم باشید؛ در حالی که بازاریابی، شما را رو به روی مشتریان بالقوه قرار میدهد.
در آخر تعادل فروش و بازاریابی میتواند بهترین راه باشد؛ اما دانستن اینکه کدام یک از موارد میتواند تاثیر بیشتری روی مشتری داشته باشد یک امر بسیار مهم در چیدن استراتژی Go To Market تان است.
قالب استراتژی ورود به بازار: یک راهنمای گام به گام برای معرفی محصول به مشتریان و بازار
حال با تمام مواد اولیه هایی که در بالا تهیه کردیم باید قادر باشیم که یک استراتژی Go To Market درست و حسابی بپزیم! همانطور که قبلا هم اشاره شد این استراتژی باید یک ابزار و یک راهنما باشد. در نتیجه برای چیدن آن، باید سعی کنیم مختصر و مفید عمل کنیم. در عین حال باید تلاش کنیم تا تفاوت های ظریفی که باعث میشود محصول ما خاص شود را بولد کنیم.
با قالب زیر میتوانیم هرچه ساده تر یک استراتژی Go To Market همه جانبه و پویا بچینیم. استراتژی ای که به ما کمک کند تا هر بازاری که هدف ماست را با برنامه هایمان مات و مبهوت کنیم!
۱. اهداف شما چیست؟
چرا الان دارید این محصول / خدمات را ارائه میدهید؟ و چه انتظاراتی دارید؟
در ابتدا، استراتژی Go To Market شما باید ارتباط محصول مورد نظر با استراتژی و پلن کسب و کاریتان را توضیح دهد. این مورد میتواند به شکل های مختلفی باشد. میتوانید توضیح دهید که چگونه این محصول / خدمت با محصولات / خدمات دیگر شما ارتباط دارد. یا اینکه چگونه کسب و کار شما دارد به یک بازار جدید نزدیک میشود. به طور مثال دیجی کالا فروشگاهی جامع در رابطه با وسایل الکترونیک بود، و وقتی با ازدیاد کاربران و قشر زیادی از مشتریان بالقوه رو به رو شد نزدیک شدن خود به بازار فروشِ باقی محصولات را هم حس کرد. در نتیجه انواع دیگری از محصولات را هم در خود جای داد. سعی بر این داشته باشید که این مرحله را با دقت، جزئی نگری و صداقت انجام دهید.
۲. استراتژی بازار خود را تعریف کنید
محصول شما در کجای بازار قرار میگیرد؟ و شما چگونه میخواهید محصول خود را به مشتریان معرفی کنید؟
در قسمت دوم باید تعریف کنید که چگونه میخواهید با مشتری ارتباط بگیرید، ارزش بسازید، کسب در آمد کنید و در آخر به هدفی که در قسمت اول توضیح دادید برسید.
برخی از مواردی که باید در این قسمت توضیح دهید:
ارزش پیشنهادی: چه چیزی شما را خاص میکنید؟ چه فاکتوری باعث تفاوت شما با رقبایتان میشود؟ چرا کسی باید محصول / خدمت شما را بجای محصول / خدماتی که موجود در بازار هست استفاده کند؟ چرا باید شما را انتخاب کند؟ به طور مثال شما دسترسی بهتری به آنها میدهید، پشتیبانی شما قوی تر است، شما اعتبار دارید و اعتماد مشتری را بیشتر کسب کرده اید.
موقعیت شما: محصول شما در چه موقعیتی در بازار هست؟ میخواهید مردم شما را به چه چیزی بشناسند؟ به طور مثال شما ورژن اقتصادی تری از اسنپ هستید. یا شما دیجی کالایی با قدرت لجستیک بیشتری هستید!
رساندن پیغام به مشتری: چگونه میخواهید راجع به ارزشی که ایجاد کرده اید صحبت کنید؟ در این بخش سعی کنید زیاد توضیح ندهید. کافیست چند مسئله که برای مشتریان حل کرده اید را بیان کنید.
منابع فروش: برای فروش و پشتیبانی چه احتیاجاتی دارید؟ چه منابعی، چه ابزار هایی، و چه تامین کننده هایی نیاز دارید؟
سفر مشتری: چند مرحله در سفر مشتری شما برای خرید محصولتان هست؟ و رفتار مشتریان شما قبل و در حین خرید چگونه است؟ مشتریان بالقوهتان قبل از خرید محصول چه چیزهایی باید در رابطه با شما و محصولتان بدانند؟
پرسونا: چه کسی محصول شما را استفاده میکند؟ شخصیت و مدل رفتاری آنها چگونه است؟ سعی کنید در این مورد بیشتر از ۲ مدل رفتاری را جای ندهید.
مدل استفاده: افرادی که شرح دادید چگونه از محصول شما استفاده میکنند؟ و چطور آنها را متوجه این میکنید که با مشتری شما بودن و استفاده از محصول / خدمات شما زندگی بهتری خواهند داشت؟
سعی کنید برای این سوالات از جواب های کوتاه استفاده کنید. توجه داشته باشید که هدف از جواب دادن به این سوالات، دانستن موقعیت محصول ما در بازار است.
۳. قیمت گذاری
قیمت گذاری فقط یک تصمیم اقتصادی نیست. بلکه خود یک نوع استراتژی محسوب میشود. قیمت گذاری شما باید بر اساس مدل کسب و کاریتان باشد اما در عین حال قیمت محصول برای مشتریان و مردم یک نوع ارزش پیشنهادی هم محسوب میشود.
قیمت گذاری بر روی باقی بخش های استراتژی Go To Market شما تاثیر میگذارد. میتواند از نوع مشتریان شما گرفته تا نوع بازار و بازاریابی شما را تغییر دهد. همچنین میتواند مدل کشش مشتری به شما را هم تغییر دهد. ( بازاریابی-محور بودن و فروش- محور بودن)
در قیمت گذاری به پیغامی که به مشتری میدهید فکر کنید. آیا میخواهید با قیمت گذاری همانند بازار و یا بیشتر از بازار، و مانور دادن روی اعتبار و زیبایی کار را پیش ببرید؟ یا میخواهید با قیمت پایین تر از بازار، سود را کم کنید و تعداد فروش، و در نتیجه مشتریان جدید خود را بالا ببرید؟
۴. پلن بازاریابی برون سوی خود را تعریف کنید.
از چه مدل بازاریابی برون سویی میخواهید برای معرفی محصول خود به مشتریان استفاده کنید؟
مارکتینگ جزو مهم ترین بخش های هر کسب و کار است. مخصوصا اگر محصول شما بازاریابی-محور باشد، مارکتینگ نقش بسیار بزرگی را در استراتژی Go To Market شما ایفا میکند. اگر در برنامه های شما هست که مشتریانتان از طریق تبلیغ و یا محتوا های بیرونی به سمت شما بیایند پس حتما به این بخش توجه ویژه ای داشته باشید.
مواردی که باید به آنها توجه داشته باشید:
برندینگ: هویت کسب و کار شما چیست؟ شما که هستید؟ به عنوان یک کسب و کار شما چه اعتباری دارید و یا میخواهید بسازید؟ اگر کسب و کار شما از قبل اعتبار کافی را دارد، آیا این محصول به اعتباری که کسب و کار شما دارد مربوط هست یا خیر؟
محتوا: برای افرادی که استفاده کننده محصول / خدمات شما نیستند چه ارزشی تولید میکنید؟ تولید محتوا یک راه تثبیت شده برای کشاندن مشتریان بالقوه به سمت کسب و کار و محصولتان است. شما با این کار به آنها نشان میدهید که دانش لازم و اعتبار مورد نیاز را دارید. به این فکر کنید که با تولید محتوا میتوانید چه اطلاعاتی را به مشتریان خود اضافه کنید مدل های محتوای شما میتواند شامل پست های وبلاگ، مقالات، ویدیو ها، پست های اینستاگرام، کتاب های الکترونیکی و... باشند.
مکان بازاریابی: اطلاعات مربوط به محصول / خدمات خود را در چه مکانی به مشتری میرسانید؟ و اینکه چگونه در زمان بسیار کوتاهی ارزش محصول خود را به مشتری بیان میکنید؟
نکته: این مکان ها میتوانند فیزیکی ( مانند بنر، تراکت و..) و یا غیرفیزیکی ( اکانت های سوشال مدیا، وبسایت ها و...) باشند.
ایونت ها، تبلیغات و روابط عمومی: چه کار های دیگری میتوانید انجام بدید که مردم به محصولتان علاقه مند شوند؟ به معنا که از کدام یک از ابزار های تبلیغات، سئو، راه انداختن یک ایونت، و استفاده از روابط عمومی میتوانید استفاده کنید؟
۵. استراتژی فروش و پشتیباتی خود را مشخص کنید.
چه مقدار میخواهید به کارشناسان فروش خود قدرت دهید؟ و چه مقدار از بازار را میخواهید تصرف کنید؟
اگر محصول شما بیشتر فروش-محور است. باید مدت زمانی که میخواهید به فروش اولیه خود اختصاص دهید را بدانید. باید پروسه و هدفی که دوست دارید در فروش به آن برسید را بدانید. فروش به هیچ وجه آسان نیست و شما باید مطمئن شوید که کارشناسان فروشتان منابع و دانش کافی در رابطه با فروش و همچنین محصول را داشته باشند.
مواردی که باید در این مورد به آنها فکر کنید:
ابزار و منابع: چگونه تیم فروش شما مشتریان بالقوه را پیدا و آنها را متقاعد می کنند؟ چه ابزار هایی را برای اینکار نیاز دارند؟ چه مواردی را باید در رابطه با محصول بدانند؟ آیا در پلتفرمی که مشتریان شما بیشتر در آن فعالیت دارند، تیم فروش شما حضور دارند یا خیر؟
جذب مشتری: بهترین رویکرد شما برای جذب مشتری چیست؟ فروش درون سو، برون سو، تماس سرد و یا پروژه دادن به شرکت های کارشناسی فروش نمونه هایی از رویکرد شما میتوانند باشند.
آموزش: چگونه میخواهید تیم فروش خود را آموزش دهید تا دانش و اعتماد به نفس کافی در رابطه با محصول را داشته باشند؟
۶. پشتیبانی
چگونه میخواهید پشتیبانی مربوطه برای مشتریانی که سوال و یا مشکل دارند را محیا کنید؟
برای هر محصول جدیدی که به بازار میفرستید قاعدتا مشکلات و سوالاتی پیش می آید. شما باید مطمئن شوید که تیم پشتیبانیتان آماده هر مسئله ای باشند. تیم پشتیبانی خود را در حالت آماده باش قرار دهید و به موارد زیر اهمیت دهید:
ابزار لازم: از چه ابزاری برای پشتیبانی استفاده میکنید؟ آیا از پشتیبانی آنلاین لحظه ای استفاده میکنید یا پشتیبانی تلفنی؟ و یا حتی تمامی موارد با هم؟ آیا پشتیبانی با ایمیل انجام میشود یا پشتیبانی به صورت لحظه ایست؟
آموزش: آیا آموزشی در رابطه با محصول برای مشتریانتان آماده خواهید کرد؟ آیا مدلی از آموزش برای آنها در نظر دارید؟
نگهداری: چگونه میخواهید مشتریانتان را نگه دارید؟ همچنین چگونه میخواهید افرادی که قصد ترک کردن شما و خدماتتان را دارند را مشتاق ماندن کنید؟
اندازه گیری رضایت: چه آماری را نیاز دارید تا درصد موفقیت شما را نشان دهد؟ به آن فکر، و آنرا محیا کنید ( میتواند از بین فرم های نظر سنجی، نظر سنجی تلفنی مشتریان، درصد فروش و... باشد)
۷. محصول جدیدتان کجای نقشه راه کلی کسب و کار شما قرار میگیرد؟
محصول / خدمات جدید شما چه برتری ای نسبت به باقی محصولات / خدمات شما دارد؟
مسئولیت های شما در رابطه با محصول / خدمات جدیدتان فقط با فرستادن آن در بازار تمام نمیشود. در واقع کاملا برعکس است. هر بار که محصول جدیدی را به بازار میفرستید، چندین مورد به لیست مسئولیت های خود اضافه میکنید. به این فکر کنید که در طولانی مدت پشتیبانی خود را برای محصول نگه میدارید یا خیر.
برخی مواردی که باید در این مرحله به آن توجه کنید:
تیم توسعه دهندگان: روند رساندن باگ های گزارش شده به تیم توسعه دهندگانتان به چه صورت است؟
بازخورد بازار: برنامه های مربوط به آینده محصول و خدماتتان را چگونه به مشتریان خود اطلاع میدهید؟
بازخورد کارمندان: چگونه افراد موجود در تیم شما از برنامه های آینده برای محصول مطلع میشوند؟
۸. میزان موفقیت مورد نیاز خود را تعریف کنید.
هدف از لانچ کردن این محصول / خدمت جدید شما چیست؟ و چگونه میدانید که این امر موفقیت آمیز خواهد بود؟
هر استراتژی Go To Market ای یک میزان برای اندازه گیری موفقیت میخواهد. متریکی که بتوانید با آن اندازه گیری کنید با این محصول به چند درصد از هدف خود رسیده اید. آیا میزان فروش / مشتری ای که میخواستید را بدست آورده اید یا خیر؟
این متریک ها باید موارد زیر را داشته باشند:
معنی دار باشند: آیا هدف از ارائه این محصول به هدف اصلی کسب و کار شما مربوط است؟ در این مورد به نظر اکثریت توجه کنید.
قابل اندازه گیری باشند: آیا راهی برای اندازه گیری نتایج بدست آمده در نظر گرفته اید؟ آنرا شرح دهید
موثر باشد: آیا میتوانید در سریع ترین وقت ممکن تاثیر تغییرات خود را ببینید؟
انگیزشی باشد: آیا شما و تیمتان مشتاق اینکه روی این محصول کار کنید هستید؟
۹. بودجه و منابع لازم را مشخص کنید.
برنامه های آینده شما برای این محصول چیست؟ و چگونه میخواهید این محصول را پشتیبانی کنید.
همانطور که گفتیم مسئولیت های شما وقتی محصول وارد بازار شد تمام نمیشوند. و شما باید بدانید به غیر از وارد کردن آن به بازار چگونه محصولتان را در بازار نگه دارید. و برای اینکار شما به بودجه، منابع کافی، پشتیبان( مواد اولیه ساخت محصول و یا سرمایه گذار) نیازمندید. راجع به این موارد فکر کنید و مواد آنرا از مراحل قبلی استراتژی بردارید. حواستان به رقبا باشد و تمامی موارد ذکر شده در کل این قالب را در این مرحله با هم ادغام کنید.
حال که در رابطه با تمام موارد بالا فکر کردید میتوانید یک استراتژی Go To Market سطح بالا را طراحی کنید.
در آخر بدانید که چیدن یک استراتژی و فکر کردن به تمامی بخش های موجود به شما مزیت رقابتی بسیار بالایی اهدا میکند؛ اما این تمام راه نیست بلکه راه اصلی موقعی شروع میشود که این استراتژی را بخواهید اجرا کنید.
به امید موفقیت شما در بازار پیش رویتان.
پدرام کشاورزی
مطلبی دیگر از این انتشارات
تحلیل swot و ازاین صحبت ها
مطلبی دیگر از این انتشارات
سرکه خَمری را بیشتر بشناسیم
مطلبی دیگر از این انتشارات
پازل کسب وکار از دیروز تا امروز