محمد هستم و با تمام سعی و کوشش درحال تقسیم شادی و داده ها هستم
هشتگ چه شد آموزش،سرمایه داری شد
نکته : این مقاله طبق برسی های من نوشته شده و ممکنه کاملا درست نباشد
مثل همیشه میخوام خودتون دو دقیقه به این موضوع فکر کنید
شاید بنظرتون شوخی بیاد ولی یکی از دلایل دهه شصتی ها هستن . طبق امار در دهه شصت بیشترین نرخ رشد جمعیت در کشور را داشتیم و مساله این بود که فرزندانی متولد شدند که سیاستگذاری و برنامهای برای آنها وجود نداشت.متولدین این دهه الان بهطور متوسط ۳۰ سال سن دارند
طبق امار در شش دهه گذشته بیشترین نرخ رشد جمعیت ۳/۹ که مربوط به دهه ۶۰ است
طبق گفته رئیس انجمن جمعیتشناسی در سال ۶۵ با این نرخ رشد جمعیت تا سال ۱۴۰۵ جمعیت ایران به ۲۰۰ میلیون نفر میرسد و باید کنترل شود
دلیل این گفته برای کاهش نرخ رشد جمعیت نبود زیر ساخت های کافی برای فرزاندان تازه متولد شده بود
اولین چالشی بدو تولد دهه شصتی ها کمبود خدمات بهداشتی و درمانی بود . این باعث شد که در دهه ۶۰ میزان مرگ و میر کودکان ۷/۷ در میان هر هزار کودک شود در دهه گذشته به ۲ کاهش یافته است .کمبود وسایل مراقبتی ، دارو یا شیرخشک و احتمالا دست آخر مساله بحران سالمندی
الان به موضوع اصلی رسیدیم اموزش . به دلیل این رشد جمعیت و نبود مدرسه کافی ، مدارس دو شیفت و برخی تا چهار شیفت شروع به ارائه خدمات آموزشی کردن ولی هنوز کافی نبود . در فاصله سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۰ تعداد دانشآموزان دو برابر شد و از ۵ /۷ به ۱۵ میلیون نفر رسید. در سال ۱۳۷۷ به اوج خود با ۱۸ میلیون رسید این مساله باعث شد آموزش در کشور اولویت قرار گیرد
این امر باعث پایین امادن کیفیت اموزش شد در سال ۱۳۶۷ قانون تأسیس مدارس غیرانتفاعی برای کاهش فشار بر دولت و افزایش مدارس و همچنین افزایش کیفیت اموزشی تصویب شد
اگر یک تعداد از دانش آموزان به مدارس غیر انتفاعی می رفتند مقداری صرفه جویی در بودجه آموزش و پرورش اتفاق می افتاد و این مبلغ به اقشاری که توانایی مالی کمتری داشتند تخصیص پیدا کرد
در نگاه اول این کار کاملا خوب به نظر میرسید و با این کار مشکل کمبود مدارس حل شد . ولی این امر در سال های گذشته باعث شد که اموزش تبدیل به کسب کار شود بطوری که شهریه یک سال برخی مدارس به ۲۰ میلیون رسید.
این سیاست در دهه شصت و هفتاد کاملا درست بود ، ولی نباید اجازه داده میشود که به کسب و کار تبدیل شود
بعد مدارس به کنکور رسیدیم که سیلی از دانش اموزان سالانه پشت کنکور میماندن به دلیل کمبود صندلی های دانشگاهی ، مشاوران تحصیلی در ان دوره به دلیل نبود ظرفیت های کاری مردم را تشویق به ادامه تحصیل کردن که باعث مدرک گرای در کشور شد . (در مطلب بعدی یکی از دلایل مدرک گرایی را برسی میکنیم)
برای کم کردن این صف کنکوری اقدام به افزایش ظرفیت کردن و در واقع حجم بالایی از دانشگاهها، دانشکدهها و مراکزی مانند دانشگاه آزاد اسلامی، دانشگاههای غیرانتفاعی و پیام نور ساختند .باز هم در نگاه اول هدفی پاک بود ولی بعد ها تبدیل به کسب و کار شد
در دوره کنکور دهه شصتی ها رقابت، تنها بر سر تصاحب یک کرسی بود ولی در دهه هفتاد به دلیل برابر شدن کرسی ها با داوطلبان رقابت برای تصاحب صندلی با کیفیت بود . اینجا بود که موسسه های کنکوری و اموزشی به وجود امدن ، این امر هر ساله اموزش را بیشتر به پول الوده کرد . به گونه ای که کیفیت اموزشی در مدارس پایین اورده شد ، حقوق معلمان افزایش داده نشد ، حجم کتاب ها کمتر و کمتر شد ، کتاب های کمک درسی به دلیل اشکال در کتاب هایی که در مدارس درس داده میشدن افزایش پیدا کرد . هرچه کتاب درسی کم حجم تر میشود کتاب های کمک درسی پر حجم تر میشودن
یکی از دلایل افزایش ظرفیت صندلی دانشگاهی در سال های گذسته رد شدن موج جمعیتی دهه ۶۰ است
در هر دوره از زندگی دهه شصتی ها باعث بوجود اومدن چالش بزرگی برای دولت و خودشون میشدن بعد کنکور و دانشگاه نوبت به کار شد و کار تبدیل به بزرگترین چالش این دهه شد
اگر سال ها قبل نرخ جمعیت کشور را کنترل میکردن شاید با خیلی از این مشکلات رو به رو نمیشودیم . اموزش نباید خریدنی باشد ، نباید با پول و رانت الوده شود . اموزش نسل اینده را تربیت میکند ، اینده را نباید فروخت
در شهر خودم فقط چند تا مدرسه دولتی باقی مانده و باقی همه پولی هستند ، برای قشر ضعیف مدرسه رفتن خیلی سخت شده اولین و بزرگ ترین تبعیض از همین جا شروع میشه از اموزش
میتوانید نسخه اصلی رو در وب سایتم مشاهده کنید
پیشنهاد خودم
مطلبی دیگر از این انتشارات
روح سرمایهداری در ایران
مطلبی دیگر از این انتشارات
روح سرمایه داری چیست؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا سرمایه داری درغرب موفق می شود؟