امیرکبیر و ایران

امیرکبیر و ایران
امیرکبیر و ایران

بخشی از کتاب امیرکبیر و ایران :

« دکتر پلاک می‌نویسد : چون امیر به افزایش جمعیت مملکت علاقه‌مند بود، علیه بیماری آبله کارها کرد. آبله‌کوبی را در سراسر ایران مرسوم ساخت، رساله‌ای در این باب از زبان انگلیسی به فارسی بترجمه رسانید و چاپ کرد، و آبله‌کوبانی با حقوق کافی به ولایات فرستاد. به نواحی مرزی نیز آبله‌کوب رفت که تازه‌واردان را آبله بکوبد. قانون آبله‌کوبی کودکان همگانی و اجباری بود. کوشش رفت که خود مردم به آن روی‌آورند، و به سودمندی آن پس ببرند. ضمانت اجرای قانون این بود که اولیای اطفالی که در آن قصور می‌ورزیدند، مورد مواخذه و جریمه قرار می‌گرفتند. چنان‌که در محله‌ی دروازه نو اصفهان بچه‌ای از آبله مرد، و ۵ تومان از پدر او جریمه گرفتند. این قضیه در سفر امیر به اصفهان روی داد و در حقیقت چون پدر کودک تنگدست بود امیر خود ۵ تومان جریمه را پرداخت کرد که دستور دولت اجرا شده باشد. اعتضادالسلطنه دراین‌باره می‌گوید : در سفر اصفهان روزی در چهل‌ستون امیر را برافروخته دیدم. گمان بردم که از سرحد خبر بدی رسیده، اما معلوم شد که فرزندان صادق رنگ‌آمیز و محمد کله‌پز از بیماری آبله مرده‌اند. امیر پس از مواخده‌ی آن‌ها چون دریافت توانایی پرداخت جریمه را ندارند دستور داد که از کیسه‌ی خودش این پول را به صندوق بدهند تا قانون اجرا شود. به امیر گفتند این مطلبی نبود که این‌قدر شما را مشتعل کرده بود. فرمود شاهزاده تعجب دارم که شما شنیدید دو نفر بی‌جهت تلف شدند و به شما تاثیر نکرد. »

برای مشاهده ادامه مطلب بر روی عبارت زیر کلیک نمایید:

کتاب امیرکبیر و ایران