جنایت در تاریکی

جنایت در تاریکی
جنایت در تاریکی

حالا که پای داستان به واقعیت بازشده ایو باید از توانایی‌ها و تجربیاتش استفاده کند تا بتواند این پرونده‌ی خاص را حل کند. ایو خوش‌شانس است چراکه همسرش، رورک، از طرفدارهای پروپاقرص آثار دلانو است؛ و بسیار هم خوشحال می‌شود در رازگشایی این پرونده به همسر بی‌نظیرش کمک کند؛ اهمیتی ندارد ماجرا قرار است تا چه حد خطرناک شود.

شب بود که چاقویی از غلاف بیرون آمد.

در یکی از شبهی خنک ماه فوریه، در اکران فیلم سایکو در میدان تایمز، کسی چاقو را به گردن شَنِل رایلان فروکرد و در جمعیت تماشاچیان نیمه هشیار و توریست‌هایی که به بازدید میدان تایمز آمده بودند ناپدید شد. دوست صمیمی شنل چند لحظه محل را برای تماسی ترک کرد؛ او گمان نمی‌کرد چنین اتفاقاتی جز در فیلم‌های سیاه‌وسفید قدیمی اتفاق بیفتند؛ اما جسد شنل، غرق در خون، واقعیتی بود که شوخی برنمی‌داشت.

حال، نوبت ایو دالاس است که پرونده را به دست بگیرد و معمای این قتل را حل کند؛ قتلی که بسیار به‌دقت برنامه‌ریزی‌شده و عجیب آنجاست که گویی انگیزه‌ی شخصی نیز در آن دخیل بوده است؛ در این گیرودار ایو با نویسنده‌ای آشنا می‌شود که از هر شخص دیگری بیشتر با صحنه‌ی این قتل آشناست و دلیلش آن است که خود او خالق آن است. دالاس گمان نمی‌کند تمام این ماجرا تصادفی باشد؛ قتل دیگری نیز رخ‌داده که بسیار به یکی از صحنه‌های قتل کتاب خانم نویسنده شباهت دارد. پلیس دست‌به‌کار می‌شود تا شاید بتواند الگویی بیابد؛ سلاح‌های مشابه یا چیزی شبیه به آن؛ اما انگار قاتل داستان ما از تخیلات یک نفر دیگر الهام می‌گیرد و اگر درست حدس زده باشند، تمام قتل‌های آینده‌اش را از روی دیگر کتاب‌های مجموعه پیش خواهد برد.

خبر خوش این است که ایو و همسرش با این نویسنده و آثار او ناآشنا نیستند و همین موضوع در روند تحقیقات بسیار به آن‌ها کمک خواهد کرد. خبر بد اما این است که تا کشته شدن قربانی بعدی زمان زیادی باقی نمانده و تنها ای می‌تواند به این جنایت خلاقانه و وحشتناک پایان دهد.

برای مشاهده ادامه مطلب بر روی عبارت زیر کلیک نمایید:

نقد کتاب جنایت در تاریکی