داستان‌های ماشین تحریر

داستان‌های ماشین تحریر
داستان‌های ماشین تحریر

بت رویا مى‌دید – مى‌شد آن‌ها را چیز دیگرى نامید؟ البته این رویاها همیشگى و حتى معنوى نبودند اما ناگهان نورى مى‌دید، مثل انفجار، مثل عکسى از تعطیلات که مدت‌ها قبل گرفته‌ شده و با دیدنش تمام خاطرات قبل و بعد از آن به تصویر کشیده مى‌شود. زمانى که شوهرش، باب مانک، یک روز از سرکار به خانه آمده بود بوم تصویرى واضح از او را دیده بود که دستان لورین کانِر اسمایت را در رستورانى کنار هتل میشِن بِل ماریوت گرفته بود. لورین مشاور کارى شرکت باب بود، بنابراین این دو موقعیت‌هاى زیادى داشتند تا باهم موس‌موس کنند. در آن نانوثانیه، بِت فهمید ازدواجش با باب از وضعیت «خوب» به وضعیت « تمام شده » رسیده است. بوم.


اگر علاقه‌مند به داستان های کوتاه هستید، می‌توانید به‌وسیله‌ی ابزار کاربردی ما در وبگاه کاواک، هر کتابی را که دوست دارید به‌گونه‌ای متفاوت بیابید. کاواک گراف نه‌تنها ابزاری است جذاب برای یافتن کتاب موردعلاقه‌تان، بلکه دنیایی از کتاب‌های مشابه را هم به شما پیشنهاد می‌کند.

برای مشاهده ادامه مطلب بر روی عنوان زیر کلیک نمایید:

کتاب داستان‌های ماشین تحریر