شبح اپرای پاریس

شبح اپرای پاریس
شبح اپرای پاریس

در رمان اصلی که به قلم گوستاو لرو منتشر شد از گذشته‌ی اریک جزییات چندانی ذکر نشده است. حال‌آنکه در این رمان هرچه از اریک بخوانیم تمامی ندارد.  سوزان کی در این رمان تمام جاهای خالی را پر می‌کند و از تولد اریک و مادرش و وحشتی که از ظاهر اریک به او دست داده بود می‌گوید. چراغ آنجا روشن می‌شود که مادر اریک تصمیم می‌گیرد چگونه با ظاهر کریه این کودک کنار بیاید. درست از همین نقطه خواننده ناخودآگاه به اریک احساس ترحم پیدا می‌کند و گرچه مادر اریک را بابت رفتارش با فرزندش سرزنش می‌کند اما تا حدودی قادر به درک اوست.

بارها پیش می‌آید که خواننده حس می‌کند مدلین، مادر اریک، او را دوست می‌دارد و خواهان محافظت از اوست اما دست به کارهایی میزند که زندگی اریک را تا آخر عمر دستخوش تغییر قرار می‌دهد.
آنجا که از سر خشم به اریک می‌گوید که از او نفرت دارد و اریک نیز در جواب آشکار می‌کند که تا چه حد از او متنفر است، قلب را به درد می‌آورد. اریک این لحظه را تا گور در یاد خواهد داشت. اینجاست که اریک تصمیم می‌گیرد خانه را ترک کند و مدلین می‌فهمد که تمام مدت چقدر فرزندش را دوست داشته حالا چقدر برای فهمیدن دیر است.

در ادامه تا پیش از آنکه اریک با کریستین ملاقات کند، با اریک همراه می‌شویم و او را در این سفر قدرتمند و مملو از احساسات همراهی می‌کنیم. همراه او درد می‌کشیم، آن روی تاریک شخصیتش را می‌بینیم و آن روی تشنه‌ی عشقش را هم.

این رمان از همان صفحه‌ی نخست خواننده را عاشق خود می‌کند به‌طوری‌که آرزو می‌کنید کاش هرگز تمام نمی‌شد. تنها چیزی که من پیشنهاد می‌کنم هنگام مطالعه کتاب دم دستتان باشد یک جعبه دستمال‌کاغذی است.

شبح اپرای پاریس اثری بود که محبوب خیلی‌ها واقع شد اما انتقادی که به این اثر وارد است این نکته است که بیش از آنکه به شخصیت اریک و داستان او پرداخته شود که خواننده نیز بیشتر خواستار همین است، به کریستین و رائول پرداخته می‌شود تا جایی که حوصله‌ی مخاطب را سر می‌برد و سد راه شناختن اریک می‌شود. زمانی که سوزان کی تصمیم به تألیف رمان جدیدی گرفت تا تماماً از آن اریک باشد، خواننده این فرصت را یافت تا شخصیت بی‌نظیر او را کشف کند.

شوق پرداختن جز به‌جز به شخصیت‌ها از نقاط قوت این کتاب است که سخت می‌توان نادیده‌اش گرفت. در اثر گوستاو لرو شخصیت‌پردازی‌ها کامل نبودند و بسیاری از سؤال‌ها برای بی‌جواب ماندند. برای مثال این پرشین مرموز کیست و چه شد که به خلوت شبح اپرا راه باز کرد و به تنها دوست او بدل شد؟ چرا کریستین بااینکه فرصت فرار داشت همراه رائول که آن‌قدر دوستش می‌داشت، از تالار نگریخت؟ آیا حقیقتاً اریک را دوست می‌داشت و از پذیرش این حقیقت می‌ترسید؟ و مهم‌تر از همه این سؤال که اریک پیش از آنکه بشود شبح اپرای پاریس که بوده است؟ در رمان جذاب و خواندنی سوزان کی پاسخ تمام این سؤال‌ها و حتی بیشتر دستگیرمان می‌شود.

برای مشاهده ادامه مطلب بر روی عبارت زیر کلیک نمایید:

کتاب شبح اپرای پاریس