شهر نوازندگان سفید

شهر نوازندگان سفید
شهر نوازندگان سفید

دست تقدیر، فاحشه‌ای کُرد، پزشکی کُرد و هنردوست، ژنرال عربی نادم و یکی از نجات‌یافتگان عملیات انفال را کنار هم قرار می‌دهد.  هریک از شخصیت‌ها سودای چیزی را در سر دارند. فاحشه سعی دارد معشوقش را از دنیای زندان‌های زیرزمینی و شکنجه رها سازد؛  موسی‌بابک، پزشک، آرزو دارد بتواند در این استبداد پای هنر و زیبایی را به زندان‌ها باز کند؛ ژنرال سمیر‌البابلی امیدوار است بتواند یک روز خود را به خاطر تمام قساوت‌هایی که در گذشته مرتکب شده، ببخشد و بازمانده‌ی عملیات انفال سودای حق و عدالت در سر دارد. با گذر از روی‌ها، کابوس‌ها و تکاپوی شخصیت‌ها، دنیایی می‌یابیم پر از ظلم، قتل‌عام، حسرت، پشیمانی، نجات و استقامت.

در جایی که هنوز پاک‌دامنی تعیین‌کننده‌ی عیار زنان است، رمان شهر نوازندگان سپید تمام تلاشش را می‌کند تا اخلاق متعارف و متعصب را به مبارزه بطلبد. اگر قصد این باشد، راحت می‌توان داستان را از زبان یک فاحشه، ژنرال و موسیقی‌دانی در یک فاحشه‌خانه نقل کرد.  در چنین داستانی می‌توان نشان داد که در کشوری جنگ‌زده، همه قربانی‌اند؛ حتی ظالم. می‌توان نشان داد که اگر استبداد پایان یابد، هنوز مشکلات بسیاری هست که باید با آن‌ها روبه‌رو شد. آن جامعه باید درباره‌ی بخشش، حقیقت و صلح تصمیماتی بگیرد و بداند که این تصمیمات آینده را دستخوش تغییر می‌کند.  همان‌طور که یکی از قربانیان سمیرالبابلی می‌گوید:

من این مرد را در درونم کشته‌ام. می‌ترسم که اگر تو او را بکشی، یک‌بار دیگر برایم زنده شود.

برای مشاهده ادامه مطلب بر روی عبارت زیر کلیک نمایید:

کتاب شهر نوازندگان سفید