مترو ۲۰۳۳

مترو ۲۰۳۳
مترو ۲۰۳۳

آرتیوم، مرد جوانی که از زندگی روی زمین چیز زیادی به یاد ندارد، زندگی خود را دریکی از ایستگاه‌های شمالی مترو می‌گذراند. وی دی ان کی اچ دیواری است که شمال قطار را از جنوب آن جدا می‌کند و علیه هرگونه تهدیدی است که از ایستگاه شمالی نشئت گیرد؛ ایستگاهی که خانه‌ی آرتیوم است تا اینکه یک روز مردی به نام هانتر سر می‌رسد. او در آرتیوم چیزی می‌بیند و همین سبب می‌شد تا به او مأموریتی واگذار کند؛ مأموریت سفر به ایستگاه‌های مختلف و ملاقات با ساکنین قطار مسکو.


هرازگاهی داستانی پیدا می‌شود که شوکه‌تان کند و این کتاب از همان داست‌هاست. این کتاب بی‌هیچ شکی بهترین اثر پسا رستاخیزی و شاید بهترین اثر فانتزی باشد که خواهید خواند. تا حدودی مرا یاد ارباب حلقه‌ها انداخت. در این فیلم مردی جوان مجبور است مأموریتی خطیر و دشوار را با سفر و به جان خریدن انواع خطرها به انجام برساند تا به هدف مشخصی برسد و در این راه با دوستان و دشمنانی آشنا می‌شود که شاید به او کمک کنند و یا مانعش شوند. او با پا گذاشتن در این راه، رشد می‌کند و درباره‌ی ذات انسان‌ها به معرفت می‌رسد. این کتاب را که بخوانید شمارا یاد فیلم استاکر، اثر فاخر آندری تارکوفسکی، نیز خواهد انداخت. مایه‌ی تعجب بود اگر گلوخوفسکی از این فیلم الهام نگرفته بود. این را ازاین‌جهت میگویم در کتاب مترو ۲۰۳۳ مردانی که مأمور رفتن به سطح زمین هستند و برای یافتن سوخت و دیگر مواد جان خود را به خطر می‌اندازند استاکر نام دارند.


این داستان فریبنده در یک ایستگاه متروی تنگ و تاریک که دائماً در معرض خطر است آغاز می‌شود و در ادامه راه خود را به طرح سؤالاتی درباره‌ی معنای وجود باز می‌کند؛ می‌پرسد که انسان‌ها برای حفظ برخی ظواهر زندگی خود چه‌کار حاضرند بکنند و چگونه خود را به چنین شرایط غیرمعمولی، چون گیر افتادن زیرزمین وفق می‌دهند.


آرتیوم که سفرش را پیش می‌گیرد تا با مردی ملاقات کند و همان‌طور که به او مأموریت داده‌اند پیغامی به او برساند، متوجه مشکلاتی می‌شود که گویی هرکسی که با سیستم شهر زیرزمینی سروکار دارد با آن آشناست؛ اینکه چگونه در به‌صرفه‌ترین صورت ممکن به مقصد برسد. لندن شهری است که هر ایستگاه مترو در آن حال و هوای خودش را دارد و با یک نگاه به نقشه و یا علائم روی دیوارها می‌توانید بفهمید دقیقاً کجایید؛ ازنظر من سفر آرتیوم تا حد زیادی به رفت و آمد با متروی لندن شبیه است، تنها با این فرق که این سفر بسیار پرهیجان و پرخطر است. هر ایستگاه برای آرتیوم به‌منزله‌ی یک شهر جدید است؛ شهرهایی که باهم متحد می‌شوند، علیه دیگری اعلان‌جنگ می‌کنند و نه‌تنها علیه هیولاهای بالای سرشان، که علیه یکدیگر نیز مبارزه می‌کنند. زمانی شهروندان مسکو، در یک ساعت این سر تا آن سر شبکه‌ی مترو را پیمودند و حالا هفته‌ها طول می‌کشد تا مذاکره‌ها و جدل‌ها بر سر مقابله با خطرهای گوناگون به‌جایی برسد.


مترو ۲۰۳۳ تنها یک سفر با چاشنی اتفاقات دیوانه‌وار در طول آن نیست؛ این کتاب روان انسان را می‌کاود و عمیق‌ترین بهارخواب‌های بشر را کشف می‌کند. این ترس و وحشت هم جسمانی و هم روانی است و گذری ساده از یک تونل برای رفتن از ایستگاهی به ایستگاه دیگر اگر در جا منجر به مرگ آن فرد نشود چنان وحشتی به جانش می‌اندازد که ذهنش را از هم می‌گسلد. همان‌طور که سفر آرتیوم ادامه می‌یابد او با افرادی ملاقات می‌کند که بر سر عقاید خود با یکدیگر جنگ می‌کنند. این موضوع ازنظر او مسخره است؛ بسیاری دیگر از مردم باید جدای از تهدیدات بالاسری‌ها، با تهدیدها و خطرهای جدی دیگری دست‌وپنجه نرم کنند. فورف رِیچ در تلاش است تا خواسته‌هایش را به ایستگاه‌های مجاور نیز تحمیل کند و این در حالی است که رِد لاین زیر فشار ایدئولوژی کمونیستی یک سر کشاکشی است که سر دیگرش هانس است؛ هانس متشکل از چند ایستگاه و جمهوری کاپیتالیستی است که برای ساکنین خود حکم آرمان‌شهر را دارد اما ورود به آن تقریباً ناممکن است. در کنار این‌ها ایستگاه‌هایی هستند که مدام از سوی بیگانه‌های روی زمین موردحمله قرار می‌گیرد؛ در برخی ایستگاه‌ها بیماری‌های مسری جان بسیاری را گرفته‌اند و خیلی از این ایستگاه‌ها به تاریخ پیوسته‌اند.

برای مشاهده ادامه مطلب بر روی عنوان زیر کلیک نمایید:

کتاب مترو ۲۰۳۳