من رو یادت هست؟

من رو یادت هست؟
من رو یادت هست؟

لکسی ۲۸ ساله که در بیمارستانی در لندن بهوش می‌آید، سورپرایز بزرگی انتظارش را می‌کشد. دندان‌هایش بی‌نقص‌اند؛ پوست خوش‌رنگی دارد و کیف‌دستی‌اش از برند لویی ویتون است. لکسی از یک حادثه‌ی رانندگی جان سالم به در برده و بخش عظیمی از حافظه‌اش را ازدست‌داده است؛ لکسی خیال می‌کند سال ۲۰۰۴ است او دختری است ۲۴ ساله با دندان‌های نامرتب، عشقی پردردسر و شغلی بی‌آینده. اگر بخواهیم دقیق‌تر بگوییم، لکسی سه سال از زندگی‌اش را به یاد نمی‌آورد و قرار است بفهمد که در این سه سال تا چه حد اوضاع ازاین‌رو به آن رو شده است.

لکسی در طول این سه سال موفق شده خود را از شغل پایین‌رده‌ای که داشت، به ریاست بخش مربوط به خود برساند. او حالا دستیار شخصی دارد؛ کربوهیدرات را از رژیم غذایی‌اش حذف کرده و دوستی‌های جدید به هم زده است. و این شوهر خوش‌تیپ که اتفاقاً میلیونر هم هست دیگر از کجا پیدایش شد؟! بااینکه ذهن لکسی هنوز سه سال عقب‌تر از زمان حال سیر می‌کند، خود او مصمم است با این لکسی جدید و دنیای جدیدش کنار بیاید.

لکسی سعی دارد تعادل خود را بازیابد غافل از آنکه لایه‌ی زیرین این زندگی جدید و ایدئال، پر است از راز و نقشه و دسیسه‌های گوناگون. تمام این اتفاقات چگونه رخ داد؟ آیا اصلاً قرار است لکسی به یاد بیاورد؟ و چه خواهد شد اگر حافظه‌ی او برگردد؟

برای مشاهده ادامه مطلب بر روی عبارت زیر کلیک نمایید:

کتاب من رو یادت هست؟