مجموعهای از تازهترین و برترینهای نشر ایران و جهان https://www.cavack.com
کتاب زن کش
ویلفرد جیمز هشتاد هکتار زمین کشاورزی دارد که نسلها در اختیار خانوادهی او بوده. درستش هم همین است. ویلفرد سخت کار میکند و از کشاورزی راضی است. زندگی باید بر وفق مراد باشد چرا که همسر ویلفرد، آرلت، صاحب صد هکتار زمین مجاور است که از پدرش به او به ارث رسیده. بهعلاوه این زوج یک پسر نوجوان نیز دارند که آماده است سنت خانوادگی را ادامه دهد. فقط اگر آرلت همان حسی را که میبایست، میداشت، اوضاع روبهراه بود.
همسر ویلفرد اما از زندگی کشاورزی خسته است و میخواهد روانهی شهر شود؛ دربارهی چگونگی فروش زمین خود تحقیق کرده و یک شرکت دامداری نیز برای خرید آن اعلام تمایل کرده است تا آن را به مزرعهی پرورش خوک و کشتارگاه تبدیل کند. او درنهایت میتواند مزرعهای را که دستوپایش را بسته بفروشد و به دنبال آرزوهایش به هرکجا که میخواهد برود، حتی به شهر.
آرلت سعی میکند ویلفرد را متقاعد کند که زندگی در اوماها برای همگی آنها بهتر خواهد بود. نهفقط خود او، که برای ویلفرد و تنها پسرشان نیز. با این حال ویلفرد از این پیشنهاد متنفر است؛ بهخصوص از فکر بوی متعفن کشتارگاه و خونی که زمینش را آلوده خواهد کرد. اگر آرلت زمین ارثیهاش را به دامداری میفروخت زمین ویلفرد دیگر برای کشت مناسب نبود و او نیز درنهایت ناچار به فروش زمین میشد. اینجاست که ویلفرد کینهتوز برای نجات زمین آباءواجدادیاش نقشه میکشد.
«من هیولا نیستم. من سعی کردم او را از دست مرد شرور نجات دهم.»
ویلفرد در همان ابتدای رمان، در جملهی دوم، به مخاطب میگوید که همسرش را به قتل رسانده و جسدش را در چاه قدیمی انداخته است. هیچ بهانه و مخفیکاریای در کار نیست. کتاب زنکش گزارشی است کامل و صریح از آنچه اتفاق افتاده است.
برای مشاهده ادامه مطلب بر روی عبارت زیر کلیک نمایید:
مطلبی دیگر از این انتشارات
کتاب مارکس و اخلاق
مطلبی دیگر از این انتشارات
قوی سیاه
مطلبی دیگر از این انتشارات
خانه بیسقف