کتاب نامه‌ به کودکی که هرگز زاده نشد

کتاب نامه‌ به کودکی که هرگز زاده نشد
کتاب نامه‌ به کودکی که هرگز زاده نشد

مکالمه‌ای غم‌انگیز میان مادر و فرزند

کتاب «نامه به کودکی که هرگز زاده نشد» شاید غم‌انگیزترین کتاب باشد که تاکنون خوانده‌اید. ابتدا تا انتهای متن رمان مکالمه‌ای است میان یک مادر (که دست بر قضا شاغل نیز هست) و فرزندی است که هنوز پا به این دنیا نگذاشته است. شاید شما آن را مونولوگ بدانید اما این مکالمه بیشتر به یک دیالوگ می‌ماند؛ حتی اگر کودکی که سوی دیگر این صحبت است، هنوز جنینی بیش نباشد.

روشی که اوریانا فالاچی در خطاب‌ قراردادن این کودک در پی می‌گیرد کاملا واقعی و ملموس است. بله. جنین مستقیم به مادر خود پاسخ نمی‌دهد اما می‌توان حس کرد که پیوندی میان آن دو برقرار است؛ پیوندی که با مرور زمان و پیش رفتن در رمان قوی‌تر نیز می‌شود. به‌راستی آیا کودکی را باردار بودن یکی از بزرگترین اسرار زندگی نیست؟ یقینا پیوندهای بسیاری هستند که مادر را به فرزند گره می‌زند.

می‌توان این کتاب را نوعی شرح‌حال دانست. همانطور که از عنوان اثر برمی‌آید، در قالب نامه‌ای به نگارش درآمده که زنی به فرزند تولدنیافته‌اش نوشته است. می‌توان آن را نسخه مکتوب یک گفت‌وگو دانست. در هر حال، مهم نیست که آن را در کدام طبقه‌بندی قرار می‌دهیم. آنچه اهمیت دارد این است که این رمان اثری استثنایی و از بایدهای لیست مطالعه‌ی هر فردی است.

در این کتاب، صحبت از زن بودن است

بدیهی است که کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد، زندگی‌نامه‌ای شخصی است اما اثری فلسفی نیز هست. اوریانا فالاچی سعی دارد در این اثر زندگی، نقش‌های اجتماعی جنسیت‌‌زده، مفهوم مسئولیت، آزادی شخصی، سقط جنین و والدین را زیر سوال ببرد. وی با هوشمندی، صداقت و شجاعت از موضوعات دشوار دم می‌زند.

در این کتاب صحبت از زن بودن است. زنی که عاشق کارش است، عاشق نوشتن است و می‌ترسد که مبادا به دلیل بارداری ناگهانی‌ای که برایش پیش آمده از آزادی هنری خود محرم شود.

برای مشاهده ادامه مطلب بر روی عنوان زیر کلیک نمایید:

کتاب نامه‌ به کودکی که هرگز زاده نشد