پستهای مرتبط با جنایی تعداد کل پستها: ۳۲ سایر پستها با این تگ در ویرگول ℂ𝕠𝕟𝕗𝕦𝕤𝕖𝕕 𝕚𝕟 𝕥𝕙𝕖 𝕕𝕒𝕣𝕜 در چرند و پرند ۱۲ ماه پیش - خواندن ۵ دقیقه روانکاو - پارت 7 سوز سرمایی که به داخل اتاق وزید، مجبورم کرد تا خود نویسم را روی میز بگ... ℂ𝕠𝕟𝕗𝕦𝕤𝕖𝕕 𝕚𝕟 𝕥𝕙𝕖 𝕕𝕒𝕣𝕜 در چرند و پرند ۱۲ ماه پیش - خواندن ۴ دقیقه روانکاو - پارت 6 با ناراحتی الگو را روی پارچه می کشیدم.بدون شک می توانم بگویم یکی از بر... ℂ𝕠𝕟𝕗𝕦𝕤𝕖𝕕 𝕚𝕟 𝕥𝕙𝕖 𝕕𝕒𝕣𝕜 در چرند و پرند ۱۲ ماه پیش - خواندن ۵ دقیقه روانکاو - پارت 5 ساعت پنج و نیم را نشان می داد. تقریباً آماده بودم. سردرگم به اتاقم رفت... ℂ𝕠𝕟𝕗𝕦𝕤𝕖𝕕 𝕚𝕟 𝕥𝕙𝕖 𝕕𝕒𝕣𝕜 در چرند و پرند ۱ سال پیش - خواندن ۶ دقیقه روانکاو - پارت 4 نامه ای که در دستم بود را مچاله کردم و روی میز انداختم. امروز در کل رو... ℂ𝕠𝕟𝕗𝕦𝕤𝕖𝕕 𝕚𝕟 𝕥𝕙𝕖 𝕕𝕒𝕣𝕜 در چرند و پرند ۱ سال پیش - خواندن ۹ دقیقه روانکاو - پارت 3 اواخر پاییز بود. برگ های زرد و نارنجی بر زمین افتاده بودند و زیر پای ر... ℂ𝕠𝕟𝕗𝕦𝕤𝕖𝕕 𝕚𝕟 𝕥𝕙𝕖 𝕕𝕒𝕣𝕜 در چرند و پرند ۱ سال پیش - خواندن ۵ دقیقه روانکاو - پارت 2 آفتاب بی جانی نورش را از پنجره های کوچک بدون پرده ای به داخل سالن نسبت... ℂ𝕠𝕟𝕗𝕦𝕤𝕖𝕕 𝕚𝕟 𝕥𝕙𝕖 𝕕𝕒𝕣𝕜 در چرند و پرند ۱ سال پیش - خواندن ۴ دقیقه روانکاو - پارت 1 داستان جدیدم:))))) ℂ𝕠𝕟𝕗𝕦𝕤𝕖𝕕 𝕚𝕟 𝕥𝕙𝕖 𝕕𝕒𝕣𝕜 در چرند و پرند ۱ سال پیش - خواندن ۱۰ دقیقه ربان سیاه - 8 «کلاغ نیمه شب»Iصبح بود و دانه های برف بر شیشه پنجره کتابخانه مینشستند،... ℂ𝕠𝕟𝕗𝕦𝕤𝕖𝕕 𝕚𝕟 𝕥𝕙𝕖 𝕕𝕒𝕣𝕜 در چرند و پرند ۱ سال پیش - خواندن ۶ دقیقه ربان سیاه - 7 «تحقیقات»I-خدای من مامان! خواهش میکنم بس کن!-نه امکان ندارد! اگر میخوا... ℂ𝕠𝕟𝕗𝕦𝕤𝕖𝕕 𝕚𝕟 𝕥𝕙𝕖 𝕕𝕒𝕣𝕜 در چرند و پرند ۱ سال پیش - خواندن ۴ دقیقه ربان سیاه - 6 «قتل»Iمادر دست شیرین را گرفت و او را روی مبل نشاند؛ شیرین آهسته گفت: ا... ‹ 1 2 3 4 ›
ℂ𝕠𝕟𝕗𝕦𝕤𝕖𝕕 𝕚𝕟 𝕥𝕙𝕖 𝕕𝕒𝕣𝕜 در چرند و پرند ۱۲ ماه پیش - خواندن ۵ دقیقه روانکاو - پارت 7 سوز سرمایی که به داخل اتاق وزید، مجبورم کرد تا خود نویسم را روی میز بگ...
ℂ𝕠𝕟𝕗𝕦𝕤𝕖𝕕 𝕚𝕟 𝕥𝕙𝕖 𝕕𝕒𝕣𝕜 در چرند و پرند ۱۲ ماه پیش - خواندن ۴ دقیقه روانکاو - پارت 6 با ناراحتی الگو را روی پارچه می کشیدم.بدون شک می توانم بگویم یکی از بر...
ℂ𝕠𝕟𝕗𝕦𝕤𝕖𝕕 𝕚𝕟 𝕥𝕙𝕖 𝕕𝕒𝕣𝕜 در چرند و پرند ۱۲ ماه پیش - خواندن ۵ دقیقه روانکاو - پارت 5 ساعت پنج و نیم را نشان می داد. تقریباً آماده بودم. سردرگم به اتاقم رفت...
ℂ𝕠𝕟𝕗𝕦𝕤𝕖𝕕 𝕚𝕟 𝕥𝕙𝕖 𝕕𝕒𝕣𝕜 در چرند و پرند ۱ سال پیش - خواندن ۶ دقیقه روانکاو - پارت 4 نامه ای که در دستم بود را مچاله کردم و روی میز انداختم. امروز در کل رو...
ℂ𝕠𝕟𝕗𝕦𝕤𝕖𝕕 𝕚𝕟 𝕥𝕙𝕖 𝕕𝕒𝕣𝕜 در چرند و پرند ۱ سال پیش - خواندن ۹ دقیقه روانکاو - پارت 3 اواخر پاییز بود. برگ های زرد و نارنجی بر زمین افتاده بودند و زیر پای ر...
ℂ𝕠𝕟𝕗𝕦𝕤𝕖𝕕 𝕚𝕟 𝕥𝕙𝕖 𝕕𝕒𝕣𝕜 در چرند و پرند ۱ سال پیش - خواندن ۵ دقیقه روانکاو - پارت 2 آفتاب بی جانی نورش را از پنجره های کوچک بدون پرده ای به داخل سالن نسبت...
ℂ𝕠𝕟𝕗𝕦𝕤𝕖𝕕 𝕚𝕟 𝕥𝕙𝕖 𝕕𝕒𝕣𝕜 در چرند و پرند ۱ سال پیش - خواندن ۱۰ دقیقه ربان سیاه - 8 «کلاغ نیمه شب»Iصبح بود و دانه های برف بر شیشه پنجره کتابخانه مینشستند،...
ℂ𝕠𝕟𝕗𝕦𝕤𝕖𝕕 𝕚𝕟 𝕥𝕙𝕖 𝕕𝕒𝕣𝕜 در چرند و پرند ۱ سال پیش - خواندن ۶ دقیقه ربان سیاه - 7 «تحقیقات»I-خدای من مامان! خواهش میکنم بس کن!-نه امکان ندارد! اگر میخوا...
ℂ𝕠𝕟𝕗𝕦𝕤𝕖𝕕 𝕚𝕟 𝕥𝕙𝕖 𝕕𝕒𝕣𝕜 در چرند و پرند ۱ سال پیش - خواندن ۴ دقیقه ربان سیاه - 6 «قتل»Iمادر دست شیرین را گرفت و او را روی مبل نشاند؛ شیرین آهسته گفت: ا...