نفت همان دولت است و دولت همان نفت

شنیده ام که ستاره ی دریایی اگر بازوش زیر سنگ گیر بیفتد از خیر بازو می گذرد و آن را قطع می کند. دولت تا نفت دارد خطری تهدیدش نمی کند! و اینگونه اقتصاد دولتی و مدیر سه لتی ساخته می شوند.

سلام

از امروز می خوام کتاب بهتون معرفی کنم

کتابی خودمانی و خواندنی  از رضا امیرخانی
کتابی خودمانی و خواندنی از رضا امیرخانی


"نفحات نفت" کتابی بود که دیروز تموم کردم. در نقد اقتصاد نفتی نوشته شده و نویسنده با طرح مثال هایی جالب بعضا از کشور های خارجی موضوع رو مورد بررسی قرار داده . در آخر هم نتیجه گرفته که نه خود نفت بلکه فرهنگ نفتی عامل وابستگی بیش از حد کشور به نفته.

نیمه ی اول کتاب بیشتر طرح موضوع کرده و گفته که وابستگی ما چطور می تواند موجب صدمه به کشور باشه. با گذشتن از وسطای متن، کتاب اوج می گیره و تحلیل ها و راه های خودش رو بیان می کنه.

با این که از انتشار این کتاب چند سال گذشته اما من برای آشنایی با اقتصاد نفتی پیشنهاد می کنم . ویژگی های کتاب:

  • نثر ساده
  • مثال های گیرا و قابل درک
  • مقایسه روش های مطرح
  • بیان منشأ مشکلات
  • جمع بندی مناسب مطالب
امتیاز من به این کتاب :
7.2

? و حالا یک صفحه از متن کتاب




تفاوت رقابت درآمد "دولتی" و "خصوصی"

مدیر‌‌‌‌‌‌‌ سه­­­­­­­­­­­­­­­ لتی در استفاده ی حداکثری از شیرنفت خود را مفتضح نمی کند.برعکس می رود سراغ شیر نفت های متعدد و متکثر! یعنی یک جا می شود مدیر سه لتی، جای دیگر می شود مشاور سه لتی،جای بعدی هفته ای یکبار می رود به عنوان عضو هیأت مدیره ی سه لتی،سالی یکبار می رود به عنوان عضو هیأت امنای سه لتی و...

مدیر سه لتی به نیکی می داند توسعه ی عرضی یعنی چه... توسعه ی طولی یعنی از یک شیر نفت بیشتر و بیشتر بمکد که به راحتی قابل اندازه گیری است، اما توسعه ی عرضی یعنی اینکه تعداد شیرهای نفت را اضافه کند و به کم از هر کدام قانع باشد.

درمدل اقتصاد خصوصی رقابت وجود دارد و در بین مدیران سه لتی نیز؛ اما این رقابت باز هم در جهت نفع فردی است نه نفع عمومی. رقابت یعنی پیدا کردن موقعیت شغلی سرآمدی و سرمدی... مدیر اقتصاد خصوصی برای حذف رقیب به هر عملی دست می زند تا جایی که سود شخصی اش تهدید شود و سود شخصی خود تابعی از کارکرد است.مدیر اقتصاد سه لتی نیز برای حذف رقیب دست به هرکاری می زند اما هیچ وقت سود شخصی اش تهدید نمی شود؛چرا که سود شخصی او به شیرنفت وابسته است نه به کارکرد.ساز و کار اول قطعا شرایط و مرز هایی برای رقابت بوجود می آورد که در عمل فضایی عادلانه تر می سازد، اما ساز و کار دوم برای این رقابت مهلک هیچ حد یقفی طراحی نکرده است.

تمام اجزای مدل اقتصاد خصوصی در مورد نفع فردی در اقتصاد دولتی هم قابل مطابقت است... فقط با این تفاوت که در مورد دوم و در قسمت سه لتی اش،نفع فردی به ضرر نفع جمعی کار می کند... همه ی اقتصاد خصوصی را ما به علت محوریت نفع فردی نقد می کنیم و نمی فهمیم که همین مدل در اقتصاد بزرگ دولتی،بسیار مخرب تر کار می کند.



*_* >>?