درباره مستند american factory

کارخانه آمریکایی مستندی به کارگردانی استفن بوگنار و جولیا ریچرت است که در سال ۲۰۱۹ منتشر و موفق به دریافت اسکار بهترین مستند شده است و از سوی منتقدین سایت‌های امتیاز دهی نیز‌ نمرات بالایی گرفته است.

مستند درباره کارخانه‌ای در اوهایو است که در ابتدا متعلق به شرکت جنرال موتورز بوده است اما پس از تعطیلی توسط یک میلیاردر چینی خریداری شده و مجددا تبدیل به کارخانه تولید شیشه ماشین می‌شود. او درباره انگیزه خود برای خرید کارخانه نکات جالبی می‌گوید، این که دوست دارد به آمریکایی‌ها بفهماند که چینی‌ها هم می‌توانند در آمریکا کارخانه داشته باشند. مستند در ادامه به چالش‌های مربوط به همکاری دو فرهنگ کاری مختلف می‌پردازد.

سرپرستان چینی در وهله اول سمیناری برای کارگرانی که از چین آمده‌اند، در مورد فرهنگ آمریکا ترتیب می‌دهند و درباره فرهنگ آمریکایی می‌گویند که برای آمریکایی‌ها آزادی شخصی خیلی مهم است، می‌توانند حتی در مورد رئیس‌جمهورشان شوخی کنند و ... کارگردان با نشان دادن چهره‌های سرگردان کارگران به ما می‌گوید که گویی آن‌ها به جهان دیگری پا گذاشته‌اند و در ادامه پاسخ چرایی این شگفت‌زدگی را از خود کارگران می‌گیرد. آن‌ها می‌گویند که در چین ۱۲ ساعت کار می‌کنند و دو روز در ماه حق دیدن خانواده خود را دارند.

مشخص است که انتظارات مالک کارخانه با پیشینه بهره‌کشی از کارگران چینی، با روش کار در آمریکا هماهنگ نیست و او با پیش‌روی کار از بهره‌وری کارخانه رضایت ندارد. او تصمیم می‌گیرد که سرپرستان خط را به چین ببرد تا از نزدیک روش کار در چین را ببینند و الگو آن را در شرکت آمریکایی پیاده کنند و این دفعه سرپرستان آمریکایی در حیرت فرو می‌روند. کارخانه بیش‌تر به پادگانی نظامی شبیه است، کارگران نخست به صف می‌شوند، شمرده می‌شوند و پاسخ پرسش‌های انگیزشی سرپرست را با صدایی بلند فریاد می‌زنند. انتقال فرهنگ کار چینی به آمریکا اما برای مسئولین کارخانه چالش‌زا می‌شود. کارگران آمریکایی می‌گویند که حقوقشان از زمان کارخانه جنرال موتورز پایین‌تر آمده است و خدمات رفاهی و امنیت کاریشان از بین رفته است و همه این‌ها سبب اعتراض کارگران و ایجاد مطالبه تشکیل اتحادیه کارگری می‌شود.

کارگران معترض از طریق پلاکاردهای اعتراض‌آمیز در داخل و خارج کارخانه به سیاست‌های کارخانه اعتراض می‌کنند و مشکلات کارخانه را رسانه‌ای می‌کنند. مالک کارخانه که از نخست پیش‌شرط افتتاح کارخانه و ایجاد شغل در آن ناحیه را عدم تشکیل اتحادیه کارگری می گذارد، شدیدا با درخواست کارگران مخالفت می‌کند اما با افزایش فشارها تصمیم به تعیین روزی برای همه‌پرسی میان کارگران می‌گیرد. البته در این زمان کارخانه بیکار نمی‌نشیند و کارگران فعال را اخراج می‌کند و با برگزاری سمینارهایی با ارعاب کارگران به بیکاری و تطمیع کارگران به افزایش حقوق میان آنان دو دستگی ایجاد می‌کند. کارگردان به خوبی این تضاد را در کارخانه نشان می‌دهد و هر بار از دو طرف می‌خواهد که دلیل خود را برای نظرشان بیان کنند.در پایان مستند هم نتیجه رای‌گیری آشکار می‌شود که من برای اینکه از لطف دیدن مستند نکاهم، از گفتن پایان خودداری می‌کنم. از آنجایی که مستند بسیار جدید است می تواند به ما دید خوبی بدهد که چرا کارگران گاهی خارج از منافع خود میان سیاست‌های مختلف انتخاب می‌کنند.