...
معرفی سریال| The Morning Show
سریال The Morning Show داستان برنامه ای تلویزیونی به همین نام را روایت می کند. برنامه ای که هر روز صبح در نیویورک به روی آنتن زنده می رود و اخبار روز را بیان می کند. داستان از جایی شروع می شود که یکی از مجریان معروف این برنامه به جرم سواستفاده جنسی از همکارانش از برنامه اخراج می شود.
حالا عوامل و دست اندرکاران این اخبار صبحگاهی، نه تنها باید پاسخگوی افکار عمومی و مردم باشند که باید تمام تلاش خود را به کار گیرند تا اعتبار از دست رفته برنامه خود را باز پس گیرند. نقشه هایی که با ورود غیر منتظره یک کاراکتر جدید تغییر می کند.
در سریال The Morning Show با دو شخصیت اصلی مواجهیم که هر دو خبرنگار و هر دو زن هستند با این حال با هم دیگر بسیار متفاوتند. الکس با سابقه کار در یک خبرگزاری محبوب، زنی جاه طلب، کله شق و مستقل به تصویر کشیده شده که کار خودش را بر همه چیز (حتی خانواده) ترجیح می دهد. او از آن دست سلبریتی هایی است که ما در جامعه مان امروزمان زیاد با آنها مواجه می شویم. کسانی که حاضر نیستند شهرتشان به خاطر بیان واقعیت به خطر بیندازند.
در مقابل کاراکتر بردلی را می بینیم. کسی که برعکس الکس در ثروت و تجمل بزرگ نشده، در دوره نوجوانی اخراج از مدرسه و سقط جنین را تجربه کرده و عقیده دارد رسالت یک خبرنگار بیان همه واقعیت هاست. او به دور از مصلحت اندیشی می کوشد تا ریشه فسادی که در این خبرگزاری رخ داده را پیدا کند.
هر دو شخصیت به طرز اغراق آمیزی مستقل از مردان تعریف شده اند. استقلالی که آنقدر زیاد است که گاهی به بروز بی نظمی در کار گروهی و سازمانی کشیده می شود. بنابراین بیراهه نیست اگر بگوییم که فیلنامه در نمایش یک الگوی موفق برای زنان ناکام مانده است.
در سیر داستان، به زندگیِ شخصیِ مردی (میچ کسلر) پرداخته می شود که متهم به آزار جنسی همکاران خود است. برخلاف تصورات ما، چنین فردی نه شاخ دارد و نه دم! در صحنه های زیادی او را می بینیم که به همکارانش عشق می ورزد و یا سعی می کند فرزندانش را با محبت بزرگ کند. هرچند هنوز خودش این اتهام را قبول نمی کند. از نظر او تا وقتی که به روشنی از طرف مقابل پاسخ منفی نشنود، عملِ سواستفاده جنسی رخ نداده است. او سعی می کند علاوه بر اینکه اعتبار و مقام خود را پس می گیرد، دیگران را وادار کند داستان را از دیدگاه او بررسی کنند.
علاوه بر شخصیت های اصلی، کاراکترهای زن دیگری وجود دارند که هر کدام عمل سواستفاده جنسی را از دیدگاه های متفاوتی بررسی می کنند. هر چند به اندازه دو شخصیت اصلی(الکس و بردلی) به آنها پرداخته نمی شود اما سیر داستانی آنان نیز بسیار مهم است. یکی از این زن ها، کسی است که آگاهانه با رئیسش ارتباط برقرار می کند تا در شغلش ارتقا بگیرد. جالب اینجاست که این شخصیت در طول سریال همچنان نقش قربانی را ایفا می کند و حتی پس از اعتراف مورد تشویق دیگران قرار می گیرد. به نظر می رسد جنبش MeToo باعث شده حتی فیلمنامه نویسان این اثر نیز محافظه کارانه تر تصمیم بگیرند!
در این سریال تلاش می شود به موارد زیر پرداخته شود، تلاشی که گاهی به نتیجه خاصی نمی رسد:
- آیا جنبش های فمنیستی به همان اندازه ای که در رسانه ها نشان داده می شود، روی زندگی زنان تاثیر می گذارد؟
- آیا همیشه زنان قربانی سواستفاده جنسی هستند؟
- آیا یک زن موفق و مشهور در رسانه ها در زندگی خانوادگی خود نیز می تواند موفق عمل کند؟
- دید سازمانی به روابط عاطفی و جنسی در محیط کار چگونه است؟ آیا در جوامع غربی محدودیتی برای این گونه روابط تعریف شده؟
- آیا یک مادر موفق، کسی است که از آرزو ها و اهدافش بخاطر فرزندش دست بکشد؟
- رسالت ژورنالیسم چیست؟ روایت واقعیت محض و گاهی ناراحت کننده یا نادیده گرفتن واقعیت محض بخاطر افکار عمومی
هرچند سریال (حداقل در فصل اول) نمی تواند پاسخ روشنی به این سوال ها بدهد اما بخاطر برانگیختن حس کنجکاوی در مخاطب هنوز هم ارزشمند است.
کمی خودمانی تر!
نمیدونم چرا متن بالا انقدر قلنبه سلمبه شد! من سریال The Morning Show را پیشنهاد می کنم چون در مورد دو مسئله مهم هستش.
یکی در مورد خبرنگاری، رسالت یک خبر نگار، پشت صحنه رسانه ها و برنامه هایی که خودمون هم هر روز اونا رو نگاه می کنیم.
دو در مورد سواستفاده جنسی ... اینکه چه رفتاری توی یه سازمان یا هر محیط کاری دیگه ای، سواستفاده جنسی محسوب میشه و واکنش افراد و کله گنده های سازمان به این مسئله چیه.
مطلبی دیگر از این انتشارات
یک عاشقانهی پر رمز و راز
مطلبی دیگر از این انتشارات
فیلم سینمایی "اسب تورین"
مطلبی دیگر از این انتشارات
فرق فیلم جنگی ساختن اسپیلبرگ با فیلمساز وطنی