یک سریال درباره هیچ چیز!!! ( Seinfeld )

جری (سمت راست) و جورج (سمت چپ )
جری (سمت راست) و جورج (سمت چپ )

جورج : میبینی؟ همین باید یه برنامه تلویزیونی باشه.

جری : چی ؟

جورج : همین ... صحبت کردن ما !!!

جری : (با پوزخند) آره تو راست میگی.

جورج : شوخی نمی کنم. این یه ایده ی خوبه.

جری : همین صحبت ها ؟ خب درباره چی؟

جورج : درباره هیییچ چیز !!!

جری : هیچی ؟ بدون هیچ داستانی ؟

جورج : نه . داستانو فراموش کن.

جری : باید یه داستانی وجود داشته باشه .

جورج : کی گفته ؟ مثلا یادته یه بار توی رستوران چینی منتظر بودیم جا گیرمون بیاد ؟ همون باید یه برنامه تلویزیونی باشه.

جری : خب کی قراره توی برنامه باشه ؟ کاراکترهاش کیان ؟

جورج : من میتونم یه کاراکتر باشم.

جری : توو ؟

جورج : آره . میتونی یکی از کاراکتر هارو براساس من بنویسی.

جری : بزار ببینم، تویِ برنامه یک کاراکتر داریم به اسم جورج کستانزا ؟

جورج : آره. چه اشکالی داره ؟ من برای خودم یه کاراکتری دارم. مردم همیشه بهم میگن "میدونی جورج تو یه کاراکتر خاصی داری "

جری : دیگه کی قراره توی برنامه باشه ؟

جورج : الین میتونه تو برنامه باشه. کریمر...

جری : اوه اوه آره! کریمر واسه خودش کاراکتریه!!!

جورج : درسته .

جری : (بعد کمی مکث) درباره هیچ چیز ؟

جورج : تماما هیییچ .