این خانه را سپیده، فرنود و عشق به زندگی بازگرداندند.
در بهشت برف میبارید. یک رویداد زیبا و جادویی که تمامی آرزوهای عاشقانه را محقق میساخت و صدای سقوط خاموش برفهای سبک، سکوتی خاص را حکمفرما کرده بود. این برفهای نازک و لطیف، مانند پردههایی سفید و شفاف همهی جزئیات را میپوشانند. انگار حاصل دست خلاقانهی هنرمندی بودند که همه جا را با عنصر برف میآراست. برف از بهشت و دل آسمانها در هوا میچرخید و به زمین میریخت. حتی فضای پژمردهی خانهی قدیمی خیابان دانشگاه هم زیر لایهای از برف در رویای زندگی جدیدی به خواب فرو میرفت. این خانه سالهاست که از دست فراموشی رنج کشیده است. اما همانقدر اصیل بوده است که صبورانه گمنامی را تحمل کند. آسمان میلرزد و نور آفتاب که از پشت ابرها میتابد، برفها را براقتر جلوه میدهد و منظرهای فوقالعاده را حاصل میکند. سپیده و فرنود این خانه را برای زندگی کردن انتخاب میکنند چه از این ایدهآلتر که خانه قدمت دارد و خودش و فضای اطرافش روحبخش است و منحصر به فرد.
هویت و معماری بینظیر این مرز و بوم
مهمان خانهای هستیم که صاحبانش آن را سپیدنود مینامند، نامی برگرفته از نامهای خودشان، سپیده و فرنود که به معنای برفی است که در بهشت میبارد. این خانه متعلق به سال 1352 است. و برای مدتها کسی در آن ساکن نبوده است، تا حدی که در زمان تحویل خانه به دلیل تجاوز معتادان و سرقت افراد متفرقه در طی چند سال، امکاناتی چون آب و برق و گاز در آن وجود نداشت و چالش بزرگی برای بازسازی خانه محسوب میشد.
بازسازی سپیدنود
به اعتقاد صاحبان کنونی سپیدنود، نجات بناهای با قدمت و اصالت به قدری دلنشین و روحبخش هست که حس نجات یک موجود جاندار را به بازسازیکنندهاش القا کند و این باعث خواهد شد که متقابلا آن خانه نیز به او آرامش هدیه کند. از آنجایی که سپیده و فرنود هر دو آرشیتکت هستند، پس دست به کار میشوند و با هدف حفظ سازه اصلی و ایجاد حس قدمت در چیدمان و دکوراسیون داخلی، کار بازسازی را آغاز میکنند ...
ادامهی مطلب و تصاویر بیشتر از این خانه را میتوانید در سایت چیدانه ببینید. https://www.chidaneh.com/sepideh_and_farnood_home
پیشنهاد میکنم به صفحهی چیدانه در اینستاگرام هم سری بزنید و از دیدن ویدئوی جذاب خانهی زیبای سپیدنود لذت ببرید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
تصاویر دلربا از خانه شیک و مدرن منصوره و محمد در اهواز
مطلبی دیگر از این انتشارات
حال و هوای کنج دنج افسون و حسین در تابستان داغ بندر
مطلبی دیگر از این انتشارات
قصه خواندنی خانه دنج هانیه و احمد در قلب قلهک