قسمت ۱۱ چیزکست- تیغ ریش تراش
کمپانی بزرگ ژیلت یک تصمیم بسیار بسیار عجیب غریب گرفت؛ چه تصمیمی؟ بیش از ده میلیون بستهی جدیدترین محصولشون رو جدیدترین تیغ ریشتراششون رو که فقط چند ماهی بود عرضه شده بود به طور کاملا رایگان بین مردم توزیع کردن. توی اون دوران اکثر افراد فکر میکردن که این یک خودکشی بزرگ تجاریه. اما امروز که ما داریم در مورد این اتفاق صحبت میکنیم این حرکت کمپانی ژیلت یکی از هوشمندانهترین حرکتهای تجاری قرن اخیر شناخته شده و همه معتقدن که کمپانی ژیلت از زمان خودش خیلی خیلی جلوتر بوده.
سلام به قسمت یازدهم چیزکست خوش اومدی؛ تو این پادکست من ارشیا عطاری برای شما ازتاریخ چیزها میگم. چیزایی که زمانی استفاده نمیکردیم، امروز استفاده میکنیم و شاید در آینده هم ازشون استفاده بکنیم.
توی این قسمت میخوام تاریخ تیغ ریشتراش براتون بگم؛ وسیلهای که معمولا آقایون برای تراشیدن ریش صورتشون ازش استفاده میکنن. اما استفاده از این وسیله صرفا به این محدود نمیشه. در طول تاریخ و همین امروز همهی مردم، مرد و زن از این تیغ برای اصلاح کردن استفاده کردن و میکنن. هر مویی که در کل بدن انسان وجود داشته باشه تیغ ریش تراش برای حذفش استفاده میشه از موی سر و صورت گرفته تا موهای به اصطلاح زائد بدن. تو این اپیزود البته ما تاریخ این تیغ اصلاح رو بیشتر از زاویهی ریشتراش بودنش بررسی کردیم.
این تیغ ریش تراش از اول به این شکل امروزی خود وجود نداشته و طبعا یهویی به این شکل به دست ما نرسیده. امروز من و شما یه نوعی انقدر به استفاده از تیغ ریشتراش عادت کردیم که نمیتونیم تصور کنیم که دورانی که این تیغ راحت و خوشدست وجود نداشته مردم برای تراشیدن موهای سر و صورت و بدنشون چه زجری میکشیدن. در واقع این تیغ ریشتراش یک سفر بسیار طولانی رو طی کرده تا رسیده به ما، پس پرچانگی رو بذاریم کنار و مستقیم بریم سراغ این سفر طولانی صد هزار ساله.
برای دونستن تاریخ تیغ ریشتراش بیایم ببینیم اصلا ریش زدن از چه زمانی شروع شد.
شروع شیو کردن و تراشیدن ریش برمیگرده به آخرین عصر یخبندان روی زمین. زمانی که اجداد ما، اون انسانهای اولیه که به تازگی متوجه هوشمندیشون شده بودن داشتن از عقلشون استفاده میکردنو حیات انسان داشت وارد فاز جدیدی میشد. توی این دوران ریشی که روی صورت انسان رشد میکرد اینجا به طور کلی میگم انسان چون هم مردان و هم زنان روی صورتشون مو داشتن و به نوعی میشد ریشدار به حسابشون آورد.
ریشی که روی صورت انسان رشد میکرد توی دوران عصر یخبندان یک دردسر بزرگ بود. چرا؟ چون ریش وقتی خیس میشد نم رو توی خودش نگه میداشت و بعد از یه مدتی یخ میزد. بعد این وسط انسانی که توی اسب یخبندان آواره است و مثلا تو اون سرما داره جون میده آخرین چیزی که دلش میخواد داشته باشه یه تیکه یخ رو صورتشه. در نتیجه یکم که انسان عقلشو به کار انداخت نتیجه گرفت که بهتره این موها را از روی صورتش حذف بکنه. این شد که انسان شروع کرد کندن موهای صورتش؛ کی این جریانات؟ صد، صد و ده هزار سال پیش. با توجه به نقاشیهای روی دیوارهای غارها انسانها ته دوتا تیکهی صدف رو بهم میچسبوندن و این میشد یه چیزی شبیه موچین، بعد با همین موهای صورتشون رو میکنن.
گذشت و گذشت تا شصت هزار سال بعد یعنی مثلا چهل هزار سال پیش، انسان به نوعی یاد گرفت که لبهی صدف رو با استفاده از سنگ تیز کنه و اون صدفهای تیز شده شدن اولین تیغهای ریشتراش تاریخ بشر. یکم بعد سنگهای تیز شدهی آتشنشانیم به اون سنگها اضافه شدن و یه چند هزار سالی به عنوان تیغهای ریشتراش استفاده شدن. البته که تراشیدن ریش با سنگ و صدف به اون راحتیا که فکر میکنید نیست و جدای از اون هیچ گونه صابون و کف ریش و ژل و اینجور چیزا هم وجود نداشته، یعنی یه تیکه سنگ تیز شده رو انقدر رو پوستشون میکشیدن تا موها رو قطع کنه.
اما اینها انسان اولیه و انسان بدوی بود به نوعی؛ تراشیدن ریش به شکل رسمی و به شکل یک عادت اجتماعی برای انسان اجتماعی از تمدن مصر شروع شد. یعنی چه زمانی؟ سه هزار سال قبل از میلاد مسیح؛ یعنی یه جورایی بیشتر از پنج هزار سال پیش.
مصریها یکی از تمدنهای شیک و با کلاس باستانی بودن و به معنی کلمه متمدن بودن؛ طبقهی مرفه مصر تراشیدن ریش رو خیلی خیلی جدی گرفتن، کلا تراشیدن مو رو جدی گرفتن. از فرق سر تا نوک پاشون میتراشیدن تا هیچ مویی نداشته باشه. فقطم از اون سنگها و صدفها و در واقع از روش تراشیدن استفاده نمیکردن، یه سریاشون از یه ترکیباتی مثل آرسنیک و آهک و اینجور چیزا میزا برای حذف موهای سر و صورت و بدنشون استفاده میکردن که البته به هیچ وجه منالوجوه این روش مصریهارو توی خونه امتحان نکنید.
گفتیم چی؟ مصریها از فرق سر تا نوک پاشون رو میتراشیدن تا هیچ مویی نداشته باشه. مرد و زن هم نداشت، بیموی کامل بودن. به جای ابرو و مژه هایی که تراشیده بودن سرمه میکشیدن و به جای موهایی که تراشیده بودنم کلاهگیس سرشون میکردن. حالا اینکه چرا انقد قضیه رو جدی گرفته بودن و اصن چه مرضی بود که مو رو بتراشی بعدش کلاهگیس سرت کنی رو الان عرض میکنم خدمتتون. این اهمیت تراشیدن مو بین مصریها دوتا دلیل اصلی داشت؛ یکیش مذهبی بود و یکیشم فرهنگی. مذهبی این بود که میگفتن اهریمن از طریق موی روی بدن وارد بدن میشه و در نتیجه باید موی بدن کلا حذف بشه. موی بدن که میگیم منظورمون سر و صورت و اینام هست.
دیگه دلیل فرهنگیش هم برمیگشت به فرهنگ مصریا که آدمای به شدت تمیزی بودن؛ اصلا یه اهمیت بسیار شدید و خاصی برای نظافت فردی قائل بودن این مردم. هر نوع مویی روی بدن از نظر اونها نماد کثیفی و رعایت نکردن نظافت بود. البته که از طرفی این ایده منطقی بود؛ با توجه به آب و هوای آفریقایی مصر و نبودن دارو و صابون و اینجور چیزا توی اون دوران، بهترین راه بهداشتی و تمیز بودن و تمیز موندن این بود که از سر تا پا شیو شده باشه. مردم مصر هم که توی وسواسی بودن مانیکا کلر رو گذاشته بودن تو جیب کوچیکشون. روزی چندین بار خودشون رو میشستن و یک روتین درست و منظم برای تراشیدن تمام موهای سر و صورت و بدنشون داشتن.
هر کسی توی هر جایی از بدنش مو داشت به عنوان یک آدم پست و دونمایه بهش نگاه میشد. تنها کسانی که موهای سر و بدنشون را نمیتراشیدن افراد به شدت فقیر، بردهها و دهقانهای سطح پایین بودن؛ این شد که تراشیدن مو و ریش تبدیل شد به یک فرهنگ مهم توی تمدن مصر. همین موقعها بودکه با پیشرفت آهنگری توی مصر، کمکم تیغهای مسی و برنزی مخصوص تراشیدن مو درست شدن.
که یه جورایی شبیه یک کاردکهای تیزی بودن. اینا نسل اول تیغهای ریشتراش دراز ال شکل بودن، همونایی که توی زبان انگلیسی بهشون میگن استریتریزر. من واقعا معادل فارسی براش نتونستم پیدا کنم، دو سه جا نوشته بودن تیغ مستقیم که فکرنمیکنم درست باشه، در نتیجه من اسم خاصی براشون استفاده نمیکنم همونایی که آرایشگرا ازش استفاده میکنن، تیغهای ال شکل. کمکم این عادت تراشیدن ریش به تمدنهای دیگه هم رسید؛ این شد که یونانیها و رومیها هم از تراشیدن ریش استقبال کردن.
تیغ رومیها یه تیکه فلز بود که جای انگشتم داشت و لبش تیز بود؛ یک پنجه بوکس رو تصور کنید که اون سمتی که به بیرونه مثل تیغ تیز شده باشه. رومیها با یه همچین چیزی ریشاشون رو میزدن. گذشت و گذشت تا اینکه اسکندر شروع به کشورگشایی کرد. اسکندر که خودش مرتب ریششو میتراشید، برای ارتشش هم تراشیدن ریش رو اجباری کرده بود تا دشمنشون نتونه وسط بزن بزن جنگ تن به تن از ریششون بگیره و ازش به عنوان یک نقطه ضعف استفاده کنه.
از طرفی هم به سربازاش گفتش که اگر دشمنتون ریشه بلند داشت شما از این تکنیک استفاده کنید، شما ریششو بگیرید و به عنوان یک نقطه ضعف ازش استفاده کنید. این شد که ریش تراشیدن به واسطهی گسترش ارتش اسکندر به یک عادت جهانی تبدیل شد.
تیغهایی که معمولا تو این دوران استفاده میشد دو دسته بود یا اون تیغهای پنجهبوکسی رومیها یا اون تیغدرازای کاردک شکل مصریها. یواش یواش تیغ رومیها هم به تاریخ پیوست و تنها تیغ ریش تراشی بشر شد همون تیغدرازا، همون کاردک برنزیها. از اون زمان بود که تراشیدن موی صورت به شکل یک روتین منظم جا افتاد و مردای اکثر کشورهای متمدن هر روز پیش آرایشگر میرفتن تا ریششونو اصلاح کنه. حالا چرا میرفتن پیش آرایشگر خودشون نمیتونستن مگه؟ نخیر نمیتونستن. چرا؟ چون کار کردن با اون تیغها واقعا مهارت میخواست.
باید یه استاد آرایشگری میبودی تا بدونی چقدر فشار وارد کنی، کی پوستو بکشی، چقدر پوست رو بکشی، چجوری دستتو حرکت بدی، لوازم اصلاح مثل صابون و تیغ و وسایل تیز کرردن تیغ هم فقط دست آرایشگرا بود و مردم عادی نداشتنشون. یادمونه دیگه تیغ توی اون دوران یک کاردک تیز بود و احتیاج به تیز کردن داشت. تا سالهای سال تیغ ریش تراشی همین کاردکهای برنزی بودن.
کمکم آرایشگرا شدن یک عضو بسیار بسیار مهم جامعه، البته آرایشگر نمیشد بهشون گفت. تنها کاری که اون دوران میکردن تراشیدن سر و صورت با تیغ بود. سالهای سال به همین منوال گذشت و آرایشگر کاری که میکردن همین بود تا اینکه رسیدیم به نقطهی اوج نفوذ و اهمیت این آرایشگرهای تیغ به دست؛ چه زمانی؟ قرون وسطی.
قرون وسطی یکی از عجیبترین دوران تاریخ بشریته؛ اهمیتشم فقط واسه اروپا نیست، کل جهان توی اون دوره واقعا عجیب غریب بودن. از تاثیر غجیب قریب کلیسا توی اروپا بگیر تا خرافاتی که کل جهان درگیرش بودن. کلا هم همهی ضدیت عجیب و غریبی با علم داشتن. یه خرفتی خاصی دنیا رو گرفته بود. یکی از نتایج این خرافات هم این بود که آرایشگرا شده بودن همه کاره. توی زمانی که دانشمندانی مثل گالیله تف و لعنت میشدن تا پای اعدام میرفتن، پزشک درست حسابی گیر نمیومد که، یه سریام که یکم اطلاعات پزشکی داشتن میشدن پزشک درباریا و ثروتمندا.
در نتیجه مردم معمولی نه پزشک گیرشون میومد، نه حتی اگر پزشکی وجود داشت رغبتی نداشتن برن سراغش؛ در بهترین حالت چسبیده بود به روشهای سنتی و عنبرنسا. حالا این وسط اوضاع شرق یکم بهتر بودا. یه ابن سینایی اون وسط مسطا دراومده بود. ولی توی شرق مردم بودن که نمیرفتن سمت پزشکای درست حسابی؛ کلا توی شرق و غرب کار درمان مریضا و جراحتها خلاصه شده بود توی دو تا دسته: دستهی اول یه سری حکیمباشی و غازغولنگ میرزا بودن که هزار سال بود چهار تا علفو قاطی میکردن واسه هر مرضی میدادن دست ملت. دسته دوم هم آرایشگرا یا بهتره بگم سر تراشها بودن. توی حوض خلوت شهرهای قرون وسطی قورباغه هفتتیرکش شده بود.
این سرتراشا هر غلطی که شما تصور بکنید میکردن؛ از پانسمان زخم بگیر تا جراحی سرپایی و استخون جا انداختن و دندون کشیدن. اما کار اصلیشون جدای از سرتراشی حجامت بود. اون موقع نه داروی درست درمون بود و دکتر آدم حسابی، شما هر چیزی بود میگفتن باید حجامت کنی. سرت درد میکنه؟ حجامت، افسردگی داری؟ حجامت، طاعون داری؟ حجامت، درد بیدرمان داری؟ حجامت، زخم شمشیر خوردی خونریزی شدید داری؟ خب خدا رو شکر داری حجامت میشی.
کلا هر درد و مرضی با حجامت سر و تهش رو هم میآوردن. البته حجامت امروزی که بادکش میکنن و این داستانا نه ها، اون موقع وقتی که میرفتی پیش این سر تراشا واسه انجام این کار یه لگن میذاشتن زیر دستت و رگتو میبریدن همینطوری خون بره ازش جیگرت حال بیاد، یک وضع به شدت عجیب غریبی بود. این میلهی چرخونی که الان دم در بعضی از آرایشگاههای میبینیم هم نمادی که از همین دوران باقی مونده.
همونی که یه استوانه سفید با خطای قرمز و آبی و مدام دور خودش میچرخه؛ این ظاهرا یه میلهای بوده که مردم فشارش میدادن رگاشون بزنه بیرون که سرتراشا ببرنشون. هر کدوم از رنگاش نماد یه بخشی از همین پروسس، قرمزیش که نماد خونه، سفیدیش نماد بانداژی که روی رگا میبستن، آبیشم نماد رگ هاییه که قطع میشدن.
این سرتراشها معمولا بند و بساطشون گوشهی خیابون بود؛ مردها میرفتن میشستن و اینا سر و صورتشونو اصلاح میکردن و اگر عملیات پزشکی داشتن خیر سرشون همونجا انجام میدادن. در جریان باشید که همچنان تیغ ریش تراش همون کاردکهای برنزی و بعضا آهنیه و هنوز شکل مدرن به خودش نگرفته. تیغ ها باید هر روز تیز میشدن وگرنه کار نمیکردن. مردم عادی هم کاری به کار تیز کردن تیغ نداشتن، چون کار اضلاحشونو همون سرتراشا انجام میدادن. کمکم قرون وسطی تموم شد و اول توی اروپا بعدشم توی بقیهی جاهای دنیا این سرتراشا از پارهپوره کردن رگهای مردم دست برداشتن. مشغول شدن به کار اصلیشون که حموم سرتراشی بود.
دیگه واقعا میشد بهشون گفت آرایشگر؛ چون با پیشرفت جوامع کمکم کار رفته بود دست کاردون و این آدما فقط کارشون اصلاح مو و ریش بود. توی این مدت تیغ ریش تراشیام که یکی از ابزارهای اصلی آرایشگرا بود به همون شکل بدوی خودش باقی مونده بود تا اینکه اون اتفاق مهمه که همه چیز رو تحت تاثیر قرار داد افتاد چه اتفاقی؟ انقلاب صنعتی.
قرن هیجدهم و انقلاب صنعتی پر بود از اختراعات ریز و درشت توی همه جای دنیا؛ یکی از مهمترین تحولات قرن هیجده که منجر شد به کلی اختراع بزرگ بشر، پیشرفت صنعت فولاد بود. امروز بعد از گذشت سه قرن همچنان فولاد یکی از مهمترین اعضای صنعت جهانه. اهمیت فولاد توی قرن هیجده هزاران برابر امروز بوده، الان خب مواد غیر فلزی مثل کامپوزیتها و پلیمرها توی دنیای ما کلی کار مهم میکنن و خب توی خیلی از صنایع جای فولاد گرفتن. ولی توی قرن هیجده فولاد مادهی اولیهی هر چیزی بود که قرار بود کارهای مهم بکنه. یکی از چیزهای مهمی که پای فولاد توش باز شد تیغ ریشتراشی بود.
تیغهای ریشتراشی توی این دوران از اون حالت کاردک طوری خودشون خارج شدن و شدن شبیه تیغهای اصلاح امروزی که آرایشگر استفاده میکنن. همون تیغهای دراز و ال شکلی که از وسط تا میشن و یه طرفش میشه دسته اون طرفش میشه تیغ. البته که تیغ اینا باید مدام تیز میشد و مثل الان نبود که یه دسته تیغ باشه توش تیغ جا بزنی و تیغ که کند شد بندازیش دور، بخش فلزیش کلا تیغ بود و باید با یه تسمهی چرمی تیزش میکردن. دستشم معمولا چوبی بود؛ البته مدلهای غیر تاشو هم داشت که اونم یه دستهی چوبی داشتن و یک تیغه پهن دراز به دسته چسبیده بود. شبیه یه پیچ گوشتی که قسمت فلزیش یه تیغ پهن باشه.
توی این دوران همچنان آقایون برای تراشیدن ریششون میرفتن پیش آرایشگر؛ این تیغها هم شد تیغ معمول آرایشگرا برای تراشیدن ریش و بعضا سر. البته که همچین بیخطر نبودن این تیغا، فقط یه لرزش دست کافی بود تا پوستو ببرن. خیلی دقت بالایی لازم داشت. در نتیجه کسی که ازش استفاده میکرد باید حتما حرفهای میبود. تو این دوران که همه مشغول اختراع و نوآوری بودن یکی از اونایی که کلش به کار افتاد و تصمیم گرفت یه حرکت جدید بزنه آقای ژان ژاک پرت بود. البته این آقا فرانسوی بوده اسمش پقت بوده احتمالا ولی خب ما میگیم پرت.
این آقا میاد برای اولین بار یه تیغ ریش تراش طراحی میکنه که یکم ایمنتر بوده نسبت به تیغهای معمولی. شکلش شبیه همون تیغهای ال شکل بود. یه دستهی چوبی داشت و تیغش مثه همونا یک فلز پهن دراز بود. اما تیغش یه حالت انحنا درون خودش داشت و یه جوری بود که یه ذره اونورتر از لبهی تیز تیغ یک فلز غیر تیز منحنی تور بود. که این طراحی مانع لیز خوردن دست و برخورد زیاد تیغ با صورت میشد. تا وسطای قرن نوزده یعنی به مدت صد سال، همین تیغ آقای پرت استفاده شد؛ تا توی قرن نوزدهایم من یه چیز جالب بگم: توی قرن نوزده با توجه به چن تا فاکتور مختلف ریش گذاشتن مد شده بود، یکی از دلایلش همین سخت بودن تراشیدن ریش بود. تو اون دوره اگه ریشتو میزدی برای اینکه همیشه تمیزو مرتب باشی باید هر روز میرفتی پیش آرایشگر. بعدشم تیغ زدن صورت باعث جراحت میشد دیگه گفتم خیلی ایمن نبود تیغهاشون.
این شد که کمکم بین مردان جامعهی غربی ریش گذاشتن مد شد؛ البته خب قبلشم توی جامعهی شرق و غرب همه بیریش نبودن، مخصوصا توی جوامع مسلمان شرق اکثرا خب مردان ریش داشتن ولی ریش گذاشتن مردان غربی قرن نوزده یکم افراطی بود. هم مدل ریششون خیلی عجیب غریب و افراطی بود هم اندازهی ریششون که خیلی خیلی بلند بود افراطی بود. توی اون دوران هر کسی که ریش میذاشت توجیه خودش برای نزدن ریشش داشت. یکی میگفت ریش زدن خطرناکه، یکی میگفت ریش زدن باعث کوری میشه، یکی میگفت اصلا مرده و ریشش، خلاصه که ریش بلند و پر شد مشخصهی ظاهری خیلی از مردای قرن نوزده.
این یه تیکه نظر منه؛ کارل مارکس متفکر آلمانی که ایدهی مارکسیسم و کمونیسم و این داستانها رو مطرح کرده توی تمام عکسهایی که ازش موجود یا حداقل بگم معروف شده ریش بلندی داره. بعد از اون طرف آدام اسمیت ایدهپرداز اصلی نظام سرمایهداری که مارکس باهاش در افتاده بود توی تمام تصاویری که ازش موجود بدون ریشه، شاید این دو تا تصویر بیربط نباشه به این موضوع که آدمای ثروتمند و سیاستمدارای بزرگ توی جوامع سرمایهداری معمولا بدون ریش و شیش تیغن، بعد از اون طرف طرفداران کمونیسم و مارکسیسم یا سیبیلای کت و کلفت دارن یا ریش بلند.
انگار بین سرمایهداران شیش تیغ بودن از آدام اسمیت به ارث رسیده، بین کمونیستها سیبیل از استالین به ارث رسیده و ریشه هم از مارکس. اما خب الان که توضیح دادیم میدونیم دیگه اسمیت واسه این ریش نداشته که توی قرن هیجده زندگی میکرده مارکس هم واسه این ریش داشته که توی قرن نوزده زندگی میکرده، بگذریم. سال 1880 دو تا برادر میان و برای اولین بار یه دونه تیغ تیشکل مثل تیغهای امروزی طراحی و اختراع میکنن؛ به نوعی این تیغ میشه اولین تیغ ایمن تاریخ.
تیغ ایمن به این تیغا میگن که همین شکل تی رو داره و همشم فلزیه؛ با تیغ ریشتراشهای کارخونهای امروزی قاطیش نکنینا. تیغ ایمن یه نسخهی کلاسیکی از تیغهای امروزیه و شکلش به این صورته که بالای اون قسمت تی شکل مثل تیغهای امروزی تیغهای معمول امروزی اریب نیست. قشنگ این حرف تی بالاش افقی و صافه. این تیغ تی شکلی که این دو تا برادر اختراع کردن یکی از مشکلات آدما زمان تراشیدن ریشو حل کردن. چه مشکلی؟ بریدن صورت.
طراحی شکل حرف تی باعث میشد که بالا و پایین تیغه تیز کاور شده باشه و کنترلشم راحتتر باشه؛ اینطوری خیلی بیخطرتر از اون تیغهای صاف بود و مهارت خاصی هم برای کارکردن باهاش نمیخواست. اما طرح این دوتا برادر یه مشکل دیگه رو هنوز داشت، اون بخش افقی بالاش باید جدا میکردی و تیغشو تیز میکردی. یعنی همچنان مصرفکنندهها دردسر تیز کردن تیغ رو داشتن و در نتیجه کسی نمیتونست خودش ریشش رو بزنه.
چون این کار علاوه بر مهارتی که حالا دیگه نیاز نبود، احتیاج به تیز کردن اون تیغ به طور منظم داشت. تیز کردن تیغم هم زمانبر بود، هم هزینهی دم و دستگاهش بالا بود. تا این که تو سال 1895 یه آقای آمریکایی با یک ایدهی انقلابی وارد شد. مردی که نه تنها صنعت تیغ اصلاح و تجارت جهانی رو به دو قسمت قبل و بعد خودش تقسیم کرد؛ آقای کینگ کمپ ژیلت.
قبل اینکه بخوایم بریم سراغ بقیهی داستان یه ثانیه وقت بذارین و یه کاری که میگم انجام بدین؛لطفا و لطفا از هر جایی که چیزکست رو میشنوید میخواد اپل پادکست باشه، کستباکس باشه حتی کانال تلگرام باشه، از هر جایی که چیزکست رو میشنوید سابسکرایب بکنین که بشین مشترک چیزکست و هر اپیزود جدیدی که میاد متوجهش بشین؛ بریم سراغ داستان.
کینگ ژیلت یک فروشنده و بازاریاب خبره بود که توی اون دوران واسه یه کمپانی بزرگ در نوشابه سازی کار میکرد؛ این نوشابه شیشهایها درهای فلزی تاج شکلی دارن این کارخونه از اونا تولید میکرد. هر بطری شیشهای که توی آمریکا تولید میشد باید درشو از این کارخونه میخرید؛ بعد خب بطریهای شیشهای که یه بار ازشون استفاده میشد که دورنمینداختن، دوباره میشد ازشون استفاده کرد.
در بطری نوشابه رو همون تشتکشو باید دوباره میخریدی، اینجوری بود که یه بطری باید توی عمرش صد تا در مختلف روش استفاده میشد. ژیلت با خودش فکر کرد که چرا همچین ایدهای برای تیغ ریش تراش عملی نکنیم. بیایم یه تیغ ریش تراش ایمنی بسازیم از همون تیشکلها که تیغهی روش قابل تعویض باشه، اینطوری دیگه دردسر تیز کردن و اینا نداریم. وقتی تیغ کند شد میندازیمش دور یه تیغهی جدید میذاریم جاش.
اینطوری اون دست تیغ تیشکل که به عنوان ریشتراش استفاده میکنیم و توش تیغرو جا میزنیم ثابت میمونه و مدام باید تیغ جدید گذاشت توش و در اون زمان ما سود اصلیمون رو از فروش اون تیغهی قابل تعویض میکنیم. این ایدهی ژیلت برای هر دو طرف ماجرا یعنی تولیدکننده و مصرفکننده سودبخش بود. گفتیم دیگه مردا توی اون دوران برای تراشیدن ریششون باید میرفتن آرایشگاه تا یک آرایشگر حرفهای که بلده با تیغ کار کنه و ابزار تیز کردن تیغ رو هم داره ریششونو بزنه. ولی با طرحی که ژیلت داشت هم کارکردن با تیغ ریش تراش مهارت خاصی نمیخواست و بیخطر بود هم تیغش نیازی به تیز شدن نداشت. اینطوری دیگه هر کسی میتونست توی خونهی خودش ریش خودش رو بتراشه.
اما همهی اینا فقط توی سرکینگ ژِیلت بود؛ عملی کردن همچین ایدهای خیلی کار دشواری بود. چون باید تیغههایی طراحی و تولید میشد که هم مقاوم باشن، هم تیز باشن، هم به شدت نازک باشن که بتونن توی اون نگهدارندهی تیغ جا بخورن و قفل بشن. یه شیش هفت سالی ژیلت جون کند همچین چیزی رو تولید کنه و نتونست. تا اینکه یه استاد دانشگاه ام آی تی اومد به کمکش و این شد که بالاخره توی اوایل قرن بیستم، سال 1903 اولین نسخهی تیغ ریش تراش ژیلت تولید شد. یه تیغ تیشکل که اون قسمت افقی بالاشو باز میکردی و تیغهرو توش جا میزدی. تیغهی این ریشتراش هم یک تیغهی مستطیلی به شدت نازک فولادی بود که وسطش سوراخ شده بود تا بتونه جا بخوره تو اون بالای دست تیغ تیشکل و براحتی از اونجا در بیاد و با یه تیغهی دیگه تعویض بشه.
تیغههای یکبار مصرف ژیلت دقیقا عین همین تیغههای نازک مستطیلی که امروزه هم توی این دسته تیغهای کلاسیک استفاده میشه. این ایدهی ژیلت و شروع تولید انبوه این تیغ باعث تولد یک روش تجارت مهم شد. که توش شما یه محصول رو به قیمت خیلی ارزون یا حتی مجانی میدی به مشتری که در مورد ژیلت همون تیغ تیشکل بود و مشتری اون محصول و تا ابد داره. ولی برای استفاده از اون باید از شما یه محصول جانبی دیگه رو بخره که در مورد ژیلت تیغههای نازک مستطیلی بود و اینطوری تا ابد مشتری به شما وابستهست.
همین مدل تجارت شرکتهای پرینترم دارن مثلا؛ شما یه پرینتر میخری که همچین قیمت زیادی نداره ولی تا ابد باید از همون شرکت جوهر مخصوص اون پرینترو بخری یا مثلا شرکت سونی خیلی وقتا پلیاستیشن هاشو خیلی ارزون میفروشه یا حتی مجانی بین یه سریا پخش میکنه. طوری که شما واقعا فک میکنی سودش کجاست؟ ولی در اصل برای استفاده از اون دستگاه شما باید مدام بازیهایی از سونی بخری که شاید هم قیمت خود دستگاه باشن. کینگ ژیلتم با ابداع این بیزنس مدل و عرضهی تیغ ریشتراش تیشکل خودش هم توی دنیای لوازم اصلاح انقلاب کرد هم توی دنیای تجارت. ژیلت افتاد دنبال بازاریابی محصولش، ولی توی سال اول اصلا فروش خوبی نداشت این تیغهای ژیلت.
هرچی اینا تبلیغ کردن که آقا به پیر به پیغمبر دیگه اون دوران رفتن به آرایشگاه تموم شد خودتون میتونید تو خونهی خودتون ریشتونو بزنید؛ اصلا نه خطر داره نه دردسر داره نه مشکل داره، هیچی به هیچی. فروش تیغهای ژیلت اصلا راضیکننده نبود. تا اینکه ولیعهد اتریش مجارستان توی بوسنی هرزگوین سقط شد و با کولی بازیهای دولتهای اروپایی جنگ جهانی اول شروع شد. جنگ جهانی اول شاید یکی از تلخترین اتفاقات بشریه؛ ما ایرانیها هم خیلی توی این جنگ لطمه خوردیم. قحطی وحشتناکی که به مردم ایران به ظالمانهترین شکل ممکن تحمیل شد یکی از میوههای همین جنگ بزرگ بود، شاید بشه گفت ایران پرتلفاتترین کشور این جنگ بود.
پادکست راوکست یه اپیزود بسیار بسیار خوب دربارهی همین قحطی بزرگ داده که توصیه میکنم اگه دل شنیدنش دارین حتما گوش بدید. جنگ جهانی اول با همهی فلاکت و بدبختی که به سر دنیا آورد، توی تاریخ تیر ریشتراش یه اتفاق مهم بود. ارتش آمریکا به همهی سربازاش دستور داده بود که باید ریششون کامل تراشیده شده باشه تا بتونن ماسکهای شیمیایی رو درست روی صورتشون فیکس کنن. بعد با این دستور باید برای سربازاش که توی خط مقدم داشتن میجنگیدن امکاناتی برای تراشیدن ریششون فراهم میکرد. فرستادن آرایشگر وسط میدون جنگم که طبعا عملی نبود، اینجا بود که تیغ ژیلت به درد خورد. دولت آمریکا سه و نیم میلیون دست تیغ و سی و شیش میلیون تیغهی ژیلت رو سفارش داد.
این شد که تیغهای ژیلت توی بازهی گستردهای پخش شدن؛ بعد از جنگم که سربازها برگشتن سر خونه زندگیشون عین داستان تیشرت که تو اپیزود سوم تعریف کردیم استفاده از تیغهای ژیلت رو توی زندگی روزمرشون جا دادن. حالا دیگه هر مرد آمریکایی که خوشتیپ و با کلاس بود یه دونه تیغ ژیلت توی خونه داشت و خودش بود که ریششو میزد.
با محبوبیت ژیلت بین مردم دیگه همه میتونستن بدون دردسر ریششونو بزنن و نه احتیاج به رفتن پیش آرایشگر بود و نه هزینهی آرایشگاه. این شد که مردای جامعهی آمریکایی و بعد جامعهی جهانی، همیشه و همه جا اصلاح کرده بودن و صورتشون به اصطلاح شیش تیغ بود و این شد که بر خلاف قرون گذشته که ریش و سیبیل عضو لاینفک صورت یک سری از مردها بود، مرد جذاب قرن بیستمی شد اونی که مورچه بتونه رو صورتش اسکی کنه و اینجا بود که امپراطوری ژیلت شروع شد.
تا مدتها تیغ ریش تراش ژیلت به همون شکل تیشکل باقی موند؛ هزاران هزار مدلم داشت. مخصوصا که خود دستگاه اون تیغههه اون وسیلهی تی شکل یه چیز فلزی بود و میشد کلی قر و فر بهش داد. از حکاکیهای مختلف بگیر تا کار گذاشتن الماس و جواهرات روی دستش. کلی مدلای مختلف ازش درست شد و مردای کل دنیا باهاش خوش بودن. تا اینکه تو دههی شصت میلادی یه پنجاه سال پیش، رقیب اصلی ژیلت شرکت بیک یه حرکت جدید زد؛ بیک اومد و برای اولین بار تیغ یکبار مصرف درست کرد. تیغی که بدنش از پلاستیک بود و یک تیغه توش داشت و وقتی که کند میشد کل تیغو مینداختی دور نه فقط تیغش.
این تیغ توی طراحیش یه چیز جدید داشت؛ اون قسمت افقی بالای تیغ دیگه صاف نبود و یکم اریب شده بود، زاویهدار شده بود. بعد از اینکه تیغ یکبار مصرف توسط بیک تولید شد ژیلت هم به تکاپو افتاده و یه تیغ جدید تولید کرد که شروع یه دورهی جدید توی دنیای تیغهای ریشتراش بو. این تیغ مثل تیغهای یکبار مصرف اون کلگی بالاش اریب بود و زاویه داشت. ویژگی اصلیش این بود که دیگه تیغش عوض نمیشد. کل اون قسمت افقی بالاش اون کلگی بالاش درمیاوردی، مینداختی دور یه نوش رو جا میزدی، عین همین تیغهای مدرن امروزی.
اسم این تیغهای امروزی شد تیغهای کارتریجی؛ اولین نسخهی تیغ کارتریجی فقط یه دونه تیغ داشت. ده سال بعد توی دههی هفتاد ژیلت یه تیغ کارتریجی دو تیغه تولید کرد با این شعار که دوتا تیغ بهتر و تمیزتر از یک تیغ صورت رو میتراشه. گذشت و گذشت تا آخرای دهه نود که ژیلت محبوبترین تیغ خودش یعنی ماک تری رو درست کرد. ماک تری تیغیه که من، برادر شما، پدر شما و احتمالا خود شما حتما ازش استفاده کردین.
ماک تری اولین تیغ تاریخ بود که سه تا تیغه داشت و در عین حال اون قسمت عمودی بالاش حرکت میکرد و باعث میشد راحتتر بشه باهاش کار کرد. همین موقع ژیلت یه کمپین هوشمندانهای هم راه انداخت. رفتن کلی اطلاعات از ادارهی آمار خریدن و یه طرح جالب راه انداختن. چی بود طرح؟ یک کیت کامل تیغ سه تیغه ماک تری رو قشنگ و خوشگل بستهبندی میکردن بعد اینو تولد هیجده سالگی پسرای آمریکایی به عنوان هدیه میفرستادن دم در خونشون. یه شعاریم داشت این کمپینشون تو این مایهها که دیگه مردی شدی واسه خودت.
اینجوری کلی مشتری که ماک تری رو مجانی گرفته بودن شدن مشتری ثابت تیغههای ژیلت؛ چون طبعا هیچ تیغهای غیر از خود تیغهی ماک تری نمیخورد به تیغ اونا دیگه. ماک تری کلی ترکوند و تقریبا همهی مردای دنیا یه دونه ازش خریدن. بعد از ماک تری که سه تا تیغه داشت سال 2003 ژیلت یه ریشتراش چهار تیغه عرضه کرد و از سال 2006 هم ریشتراش پنج تیغه. اینجا یه نظر شخصی بدم، من نمیدونم اینا چه کرمی دارن تعداد تیغههارو زیاد میکنن. اوکی اقا ماک تری خوب بود، سه تا تیغه داشت، تمیز کار میکرد، خیلی هم عالی، ولی دیگه پنج تا تیغه واقعا زیادیه.
یه سری شرکتها که تیغهای شیش یا حتی هفت تیغه تولید میکنن؛ پدر پوست درمیاد خب با این همه تیغه. شما فکر کن وقتی تیغ پنج تیغه میکشی رو صورتت انگار پنج بار تیغ یه تیغه کشیدی روی صورتت. بعد اکثر آقایون هم یه دور اصلاح نمیکنن که، توی یه جلسه اصلاح به طور متوسط دو دور صورت تراشیده میشه، یعنی با تیغ پنج تیغه انگار دهبار تیغ میکشی رو صورتت، جدای از اضافه کردن تیغهها که واضحخ من دل خوشی ازشون ندارم، تیغهای ریشتراشی توی بیست سال اخیر کلی تغییرات دیگه هم کردن و امکانات جدیدی بهشون اضافه شده.
مثل اضافه کردن یه لایهی کننده روانکننده بالای تیغا یا مثلا امکان چرخش تیغه به چپ و راست، کلا تیغ ریشتراش روز به روز داره بیشتر توسعه پیدا میکنه و جدیدتر میشه؛ دلیلشم خب واضحه، تا وقتی ریش وجود داشته باشه ریشتراشم هست. در نتیجه تیغ ریشتراش برای نصف جمعیت کرهی زمین یه وسیلهی ضروریه، حتی توی دههی شصت میلادی که ریش گذاشتن تحت تاثیر هیپی ها مد شده بود یا امروزه که با وجود ماشین ریشتراش ته ریش گذاشتنو ریش گذاشتن مده و همه مجبور نیستن تیغ بزنن ریششونو همچنان تیغ ریشتراش یه وسیلهی حذف نشدنیه، چون تاریخ اینو نشون داده که ممکنه ریش گذاشتن از مد بیوفته ولی ریش زدن هیچ وقت از مد نمیوفته.
بقیه قسمتهای پادکست چیزکست را میتونید از طریق CastBox هم گوش بدید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
قسمت ۳۲ چیزکست- تاریخ عطر
مطلبی دیگر از این انتشارات
قسمت ۳۷.۵ چیزکست - حتی چیزیتر | تاریخ پنیرهای طبیعی
مطلبی دیگر از این انتشارات
قسمت ۰۴ چیزکست - کوکائین (بخش اول: از کوهپایه تا داروخانه)