آزمون تورینگ : آیا ماشین ها قادر به فکر کردن هستند ؟
توی این نوشته نسبتا طولانی، میخوام درمورد آزمونی به اسم آزمون تورینگ صحبت کنم. این آزمون معیاری برای سنجش هوشمندی کامپیوترها هست! به طوری که اگه یه کامپیوتر بتونه از این ازمون سربلند بیرون بیاد اون موقع یعنی این ماشین هوشمند هست ! البته ابهامات زیادی در این باره وجود داره که بهشون می پردازم.
من قراره از تاریخچه ایجاد این ازمون شروع کنم و به تعریف امروزی این ازمون برسم. پس راه نسبتا طولانی ای در پیش داریم!
تمام تعاریف و توضیحاتی که اینجا میبینید بر اساس توضیحات الن تورینگ در این مقاله هست.
اطمینان دارم که از نبوغ این ادم شگفت زده میشید، امیدوارم لذت ببرید :)
آقای الن تورینگ در سال 1950 یا به عبارتی 74 سال پیش زمانی که تو دانشگاه منچستر مشغول به کار بود این سوال رو در مقاله ای تحت عنوان یک آزمون یا تستی فرضی بیان کرد :
آیا ماشین ها قادر به فکر کردن هستند ؟
چیزی که امروزه به عنوان بازی تقلید هم شناخته میشه.
گفتن این جمله در سال 1950 چیزی خارج از عقل بود و باور اینکه روزی کامپیوتر ها بتونن به خوبی با انسان ها تعامل برقرار کنن خیلی سخت بود. اما امروزه همه ما این موضوع رو پذیرفتیم و به عنوان موضوعی عادی و روزمره نگاهش میکنیم و دید عادی ای نسبت به این قضیه به دست اوردیم.
میشه گفت که این مقاله یکی از اثر گذارترین مقالات تو تاریخ هوش مصنوعی هست. شاید هم بهتره بهش بگیم پایه گذار هوش مصنوعی! ایده مطرح شده توی این مقاله ابهامات و سوالات زیادی به وجود اورد و پایه گذار شروع یه عصر جدید از کامپیوتر ها بود!
شروع مقاله به این شکل هست :
پیشنهاد میکنم که به این سوال بپردازیم: "آیا ماشینها میتوانند فکر کنند؟" این باید با تعریف واژگان "ماشین" و "فکر کردن" آغاز شود. ممکن است تعاریف به گونهای تنظیم شوند که تا حد ممکن بازتابی از استفادهی معمول کلمات باشند، اما این نگرش خطرناک است. اگر قرار باشد معنای واژگان "ماشین" و "فکر کردن" را با بررسی استفادهی رایج آنها پیدا کنیم، به سختی میتوان از این نتیجهگیری فرار کرد که معنا و پاسخ به سوال "آیا ماشینها میتوانند فکر کنند؟" باید در یک نظرسنجی آماری مثل نظرسنجی گالوپ جستجو شود. اما این مسخره است. به جای تلاش برای چنین تعریفی، من سوال را با سوال دیگری که به آن نزدیک است و با کلمات نسبتاً نامبهم بیان شده است، جایگزین میکنم.
فرم جدید مسئله را میتوان به صورت یک بازی که ما آن را "بازی تقلید" مینامیم، توصیف کرد.
یکی از دلایلی که تورینگ تمایل نداشت که به طور مستقیم همچین سوالی رو بیان کنه این بود که ممکن بود مغایرت های زیادی بین مفهوم و فلسفه فکر کردن با نحوه کار کامپیوتر ها یا به عبارت خودشون ماشین ها ایحج
1. بازی تقلید
بیاید با تعریف بازی تقلیدی که تورینگ در اینجا بهش اشاره کرده شروع کنیم. به طور کلی تعریف بازی تقلید از زبان تورینگ این هست که این بازی 3 بازی کننده داره، یک مرد(1) ، یک زن(2) و یک شخص که میتونه مرد یا زن باشه(3).
بازیکن شماره 3 در یک فضا خارج از دو بازیکن دیگه قرار میگیره. بدون اینکه اونا رو ببینه یا لمس کنه باید بتونه جنسیت این دو فرد رو از هم تمیز بده. به این فرد دو لیبل داده میشه تحت عنوان زن و مرد که فرد باید شماره هر بازیکن رو با لیبل متناظرش مچ کنه.
اما به چه صورت ؟ بازیکن 3 حق داره سوالاتی از دو بازیکن 1و 2 بپرسه. مثلا بازیکن 3 میتونه درباره طول موهای بازیکن 1 سوال بپرسه. اما بازیکن 1 باید تلاش کنه که بازیکن 3 رو به اشتباه بندازه!
به عنوان مثال اگر طول موی بازیکن 1 کوتاه باشه، بازیکن 1 میتونه به بازیکن 3 طول موهاش رو بلند اعلام کنه و به عبارتی این بازیکن رو گول بزنه!
و همچنین صدای بازیکنان 1و 2 به بازیکن 3 نمیرسه و باید از طریق کاغذ مکاتباتشون رو انجام بدن.
اما بازیکن 2 نقش جالب تری هم داره! بازیکن 2 باید به بازیکن 3 کمک کنه و تا میتونه به بازیکن 3 اطلاعات درست رو بده و کمکش کنه که بتونه به درستی جنسیت ها رو تشخیص بده. اما فایده ای نداره. چون بازیکن 1 هم میتونه همچین اظهاراتی رو بیان کنه!!
2. شرح مسئله جدید
حالا سوال جدیدی می پرسیم. چی میشه اگر به جای بازیکن 1، یک کامپیوتر(ماشین) قرار بدیم ؟ ایا این ماشین میتونه بازیکن 3 رو گول بزنه ؟ این سوالات جای سوال اصلی ما که در ابتدا مطرح شده رو میگیرن : آیا یک ماشین میتونه فکر کنه ؟
این مشکل جدید این مزیت رو داره که یک خط تقریباً واضح بین تواناییهای فیزیکی و ذهنی انسان میکشه.
یعنی چی ؟ مثلا هیچ مهندس یا شیمیدانی ادعا نمیکنه که میتواند مادهای تولید کنه که از پوست انسان قابل تشخیص نباشه! این امکان وجود داره که در آینده این اتفاق هم بیفته ، اما حتی اگر این اختراع ممکن هم بشه، احساس میکنیم که انسانیتر کردن "ماشین فکر کننده" با پوشاندن آن به چنین پوست مصنوعی، کم اهمیت هست. شکلی که ما مسئله را در آن تعریف کردیم، این واقعیت رو در شرایطی که بازیکن 3 را از دیدن یا لمس یا ارتباط مستقیم با بقیه اعضا منعکس میکنه.
روش پرسش و پاسخ به نظر میرسه برای معرفی تقریباً هر یک از حوزههای تلاش انسانی که میخوایم شامل کنیم، مناسب باشه. ما نمیخوایم ماشین رو به خاطر ناتوانیاش توی مسابقات فشن یا زیبایی مجازات کنیم و همچنین نمیخوایم یه انسان رو به خاطر شکست توی مسابقه سرعت علیه یک هواپیما مجازات کنیم. شرایط بازی ما این ناتوانیها رو بیربط میکنه. "بازیکنان 1 و 2" میتونن در صورت لزوم به اندازهای که میخوان از ویژگی ها، مهارت ها و... خودشون تعریف کنن، اما بازیکن 1 نمیتونه خواستار نمایش عملی این ویژگیها بشه.
شاید بازی از این نظر مورد انتقاد قرار بگیره که شانسها به شدت به ضرر ماشینه. اما به این فکر کنید که اگه انسان سعی کنه که وانمود کنه ماشینه، به وضوح عملکرد بسیار ضعیفی داره. اون به سرعت و با بی دقتی توی محاسبات ریاضی خودشو لو میده! آیا ماشینها نمیتونن کاری انجام بدن که باید به عنوان فکر کردن توصیف بشه اما خیلی متفاوت از جوری که انسان فکر میکنه، باشه؟ این انتقاد خیلی قویه، اما حداقل میتونیم بگیم که اگه با این حال، ماشینی ساخته بشه که بتونه بازی تقلید رو برنده بشه( یعنی بازیکن 3 نتونه دو بازیکن 1و 2 رو از همدیگه تمیز بده) ، نیازی به نگرانی در مورد این اعتراض نداریم!
پس ماشین ما باید قادر به گول زدن بازیکن 3 باشه، اما چطور ؟ ممکنه شما بگید بهترین استراتژی ای که این ماشین میتونه برای به اشتباه انداختن بازیکن 3 به کار بگیره این باشه که رفتار یک فرد عادی رو تقلید نکنه. ممکنه همچین چیزی جواب بده اما یک راه بهتر میتونه این باشه که ماشین تا حد امکان شبیه به یک انسان عادی صحبت کنه!
3. ماشین های مربوط به بازی
سوالی که در ابتدا طرح شد تا زمانی که مفهوم دقیق "ماشین" رو در اون مشخص نکنیم، به طور کامل واضح نیست. به طور کلی، ما باید این امکان رو فراهم کنیم که ماشین شرکت کننده در بازی ترکیبی از تکنیک های مهندسی متنوع باشه، مثلا ما نمیتونیم ماشینی رو توی این بازی شرکت بدیم که مهندسین سازنده اش همگی از یک نوع مهندس باشن. به عبارتی، ما میخوایم ماشینی که داره توی بازی شرکت میکنه یک ماشین باشه ترکیبی از تکنیک های متفاوت و علوم متفاوت و برای کار های متنوعی مورد استفاده قرار بگیره، یعنی فقط کامپیوتر دیجیتال!
در اون زمان تعدادی کامپیوتر دیجیتال فعال بودن و درحال کار بودن، پس چرا همون موقع ازمایش برگزار نشد ؟ مگه اماده سازی فضایی برای انجام اون ازمایش چقدر سخت بود ؟ میشد از چندین داور(بازیکن 3) استفاده کرد و اماری تهیه کرد و نتایج رو تحلیل کرد!
تورینگ به این سوال یک جواب کوتاه داد : مسئله سنجش عملکرد همه کامپیوتر های دیجیتال نیست. ما نمیخوایم بدونیم که ایا همه این کامپیوتر های دیجیتال میتونن عملکرد خوبی از خودشون نشون بدن یا خیر. ما میخوایم بدونیم ایا کامپیوتر هایی که در تصور ما هستن میتونن عملکرد خوبی داشته باشن؟
خب خب خب! مقدمات مسئله تموم شد. ما همه مولفه های اصلی مسئله امون رو ایجاد کردیم حالا بیاید همه چیز رو کنار هم بزاریم و مسئله رو جم و جور کنار هم بچینیم.
بیاید به این سوال جواب بدیم ؟ پس بالاخره این ازمون تورینگ که اینقدر راجبش صحبت کردیم چی هست ؟!
پاسخ اینه که ازمون تورینگ، ازمونی برای سنجش هوشمندی یک ماشین هست که اگر ماشینی این ازمون رو با موفقیت به اتمام برسونه یعنی این ماشین میتونه فکر کنه (کلی بحث درمورد جمله اخری که گفتم هست که الان بهشون می پردازم).
نحوه برگزاری این ازمون به این شکل هست که یک فرد به عنوان قاضی، دربرابر دو بازیکن قرار میگیره(معمولا از طریق یه صفحه چت). که یکی از این بازیکن ها یک کامپیوتر هست(مثلا یه LLM) و این دو بازیکن باید طبق نقش هایی که در بخش 1 توضیح دادم سعی کنن که داور رو گول بزنن. یعنی کامپیوتر تو این ماجرا باید تا میتونه مشابه به یک انسان عادی رفتار کنه.
شرایط برنده شدن :
حداقل 50 درصد از داوران باید گول کامپیوتر رو بخورن و در این صورت کامپیوتر ازمون رو پاس میکنه!
جالبه که بدونید درحال حاضر Loebner Prize رقابتی هست که این مسابقه رو برگزار میکنه و 25 هزار دلار جایزه برای مدلی که بتونه با استفاده از تکست خالی داورا رو گول بزنه و 100 هزار دلار جایزه برای مدلی که با استفاده از متن و تصویر و ... داور ها رو گول بزنه در نظر گرفته شده. تا الان تنها مدل هوشمندی که تونسته این تست رو پشت سر بزاره GPT-4 هست.
نقد ها و ابهامات
توی این بخش قراره به انتقاد هایی که به گفته های تورینگ شده بپردازم. تورینگ چند انتقادی که ممکنه به تعریف هاش در مقاله اش بشه رو توی خود مقاله نوشته و پاسخ داده که به طور خلاصه چند موردش رو اینجا توضیح میدم.
1. اعتراض های الهی
گفته های تورینگ : به طور کلی اعتراضات الهی به این صورت هستند که میگویند : خداوند به انسان ها روحی جاودانه بخشیده است اما به حیوانات و اشیا و ... خیر و بنابراین انها توانایی فکر کردن ندارند!
تورینگ به طور کلی نقضی برای این اعتراضات بیان نکرده و زیاد بهشون نپرداخته. اما یکی از نکاتی که بهش اشاره کرده این هست که خداوند قادر مطلق هست و توانایی بخشیدن روح و توانایی هرکاری به هرچیزی رو داره، بنابراین نقض توانایی خداوند برای بخشیدن جان و عقل به هر چیزی رو نمیشه نقض کرد.
شاید او فقط شرایط را برای بخشیدن روح به این دسته مناسب ندیده است، پس ایجاد شرایط ایده بدی نیست!
2. سر در خاک گذاشتن
پیامدهای اینکه ماشینها بتونن فکر کنن خیلی وحشتناک است.
بیاید امیدوار باشیم و باور داشته باشیم که آنها قادر به این کار نیستن.
" این استدلال بهندرت به صورت تماماً روشن که در بالا اومده بیان میشه. اما بر اکثر ما کسانی که حتی به این موضوع فکر میکنیم، تاثیر داره. ما دوست داریم باور داشته باشیم که انسان به نوعی ظرفیت و توانایی بیشتری نسبت به بقیه مخلوقات داره. بهتره که بتونیم نشون بدیم که اینطوره!! چون اون موقع دیگه خطری فرمانرواییمون رو تهدید نمیکنه! محبوبیت استدلال اعتراض های الهی به وضوح با این احساس مرتبط است. من فکر نمیکنم که این استدلال کافی جدی باشد که نیاز به انکار آن داشته باشیم. احتمالاً تسلیت موجهتر باشه: شاید این باید در تراوای جانها جسته شود." :)
3. هوشیاری برای هوش لازم است
این استدلال به خوبی در کتاب لیستر پروفسور جفرسون در سال 1949 بیان شده.
تا زمانی که یک ماشین نتواند غزل بنویسد یا کنسرت بسازد، نه
به دلیل افکار و احساسات احساس شده، و نه بر اثر سقوط تصادفی نمادها، نمی توانیم
موافق باشیم که ماشین مساوی مغز است.
هیچ مکانیزمی نمی تواند چیزی را احساس کند، از موفقیت هایش لذت ببرد یا از شکست هایش اندوهگین شود
پاسخ تورینگ : انسان ها فقط در ظاهر هوشیار هستند، ماشین ها هم همینطور.
4. محدودیت ها:
به طور کلی بیان این انتقاد به این شکل هست : ماشین ها هیچوقت نمیتونن فلان کار رو انجام بدن، مثلا عاشق بشن، از کسی متنفر بشن، احساسات رو درک کنن، جهان رو بشناسن و...
پاسخ تورینگ : من هیچ تضمینی ندارم که روزی همچین اتفاقی بیوفته و حتی فکر میکنم که بیشتر اینها از دیدگاه زیستی هستن. ولی ساختن محدودیت ذهنی برای ماشین ها صرفا محدود کردن قدرت اونهاست.
5. اگر در طول ازمون ذهن خوانی انجام بشه چی ؟
پاسخ تورینگ : اطمینان حاصل کنین که این اتفاق نیوفته :)
این نکته بیشتر فان بوده.
خب در اخر، میخوام به یکی از ازمایشاتی که انتقاد قوی ای از تست تورینگ محسوب میشه بپردازم
اتاق چینی
تمرکز این ازمایش روی درک معنای فکر کردن و فهمیدن هست.
اتاق چینی یک ازمایش هست که طی این ازمایش یک فرد که فقط به عنوان مثال زبان انگلیسی بلد هست و هیچگونه درکی از زبان چینی نداره رو داخل یک اتاق میگذارن و بهش یک کتاب دستور عمل میدن، این کتاب شامل یک سری علامت از زبان چینی هست با توضیحاتشون ، مثال : اگر این علامت رو دیدی : 敲门 به در ضربه بزن.
حالا ازمایش چطور انجام میشه ؟ دو نفر خارج از اتاق هستند که یه سری علامت چینی رو به عنوان دستورات به داخل اتاق میفرستند و فرد داخل اتاق با استفاده از اون کتاب باید اون علامت ها رو رمزگشایی کنه و به دو نفر بیرون از اتاق برگردونه.
نتایج این ازمایش نشون میده که فرد داخل اتاق به خوبی میتونه همه دستورات چینی رو متوجه بشه بدون اینکه هیچ درک و مفهومی از این زبان تو ذهنش باشه! پس درواقع با دادن یک سری اطلاعات دستورعملی این فرد میتونست بدون داشتن درک واقعی از زبان چینی، از زبان چینی استفاده کنه.
حالا این استدلال بر علیه ازمون تورینگ به کار میره و گفته میشه که اگر یک کامپیوتر بتونه به سوالاتی جواب هایی رو بده دلیل بر متفکر بودن و هوشمند بودنش نیست و صرفا داره یک سری اطلاعات رو تلفیق میکنه و جوابی میسازه! و دلیلی بر این نمیشه که واقعا درکی از کاری که داره میکنه داشته باشه!
خب ممنونم که این مطلب طولانی رو تا اینجا دنبال کردین، اگر سوالی بود یا دوست داشتین بحث کنیم تو تلگرام با این ایدی باهام ارتباط بگیرین : ArtinDnr
امیدوارم لذت برده باشید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
آموزش پایتون - فصل اول (مقدمات)
مطلبی دیگر از این انتشارات
براستی از جان پایتون چه میخواهید؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
ASP یا PHP?