سلام. محمد حسین مروجی هستم دانشجوی سابق کارشناسی علوم کامپیوتر و فعلی MBA صنعتی شریف. من به موضوعاتی در زمینه های ریاضیات، علوم کامپیوتر، اقتصاد، فلسفه دینی و شعر علاقه دارم.
اختلافات(قسمت اول: آنچه در جامعه می بینم)
به نام خداوند یکتا
امروز می خواهم در مورد موضوعی بنویسم که مدتی است ذهنم را مشغول کرده است. این موضوعی است که در مراودات و بحث هایم با افراد مختلف به آن بسیار برخورد کرده ام. در مجموعه ای از پست ها که با نام <اختلافات> انشاالله خواهم نوشت سعی خواهم کرد در این مورد صحبت کنم و نظراتم را به اشتراک بگذارم.
آنچه من در جامعه به عنوان یک دانشجو می بینم این است که زمانی که بحث سیاسی و یا اجتماعی صورت می گیرد مردم به چند دسته تقسیم می شوند و در این باره با هم به بحث و گاها جدل می پردازند. تا اینجای کار هیچ مشکلی وجود ندارد چون نظرات افراد در زمینه های مختلف متفاوت است و این باعث بحث می شود. اما این موضوع زمانی عجیب می شود که افراد یکدیگر را به <بی منطقی> و <بی فکری> متهم می کنند. آیا واقعا اینگونه است؟ بگذارید چند نمونه از این بحث ها را مطرح کنم تا موضوع واضح تر شود. برای مثال بعضی از افراد می گویند < چرا ثروت ۱ درصد از مردم آمریکا (افراد پولدار) برابر ثروت کل طبقه متوسط این کشور است، این با عدالت جور در نمی آید> (برای دیدن این مطلب می توانید همین عبارت را در گوگل جست و جو کنید) و یا افرادی می گویند <چرا فلان حکم اسلام اینگونه است، این با برابری زن و مرد جور در نمی آید>و یا مثال هایی از این دست.
در اینگونه بحث ها چه باید کرد؟ چه کسی مقصر است؟ آیا کسی که با او بحث می کنیم <بی منطق> است؟ چرا این بحث ها به نتیجه خوبی نمی رسد؟
به نظر من برای جواب دادن به سوالات بالا، باید نوع نگاهمان را عوض کنیم، شاید موضوع بنیادی تر از این حرف ها باشد.
این پست را همین جا به پایان می رسانم و امیدوارم بتوانم بعد از مدتی، قسمت بعدی این رشته پست ها را بنویسم.
مطلبی دیگر از این انتشارات
اصول برنامه نویسی خوب - !KISS - اصل سادگی
مطلبی دیگر از این انتشارات
آنچه که فکر نمیکنید
مطلبی دیگر از این انتشارات
اموزش نصب sql 2016 — راهنمای گام به گام و تصویری نصب نسخه Express روی ویندوز