درونگرا ـ کمالگرا ـ کامپیوترگرا - برنامه نویس گرا - مجرد گرا و قص علی هذا...
تجربه ى 4 سال و 20 ميليونى من
چهار سال پيش بود كه موقع ثبت نام كنكور اون گزينه اى كه تو فرم ثبت نام نوشته بود "مايل به شركت در گزينش دانشگاه هاى آزاد ميباشم"(يا يه چيزى تو همين مايه ها) رو انتخاب نكردم و با خودم ميگفتم " منو دانشگاه آزاد!!!" يا مثلا "من حاضرم بميرم و يا بيست سال كنكور بدم اما تو خراب شده ى سطح پايينى به اسم دانشگاه آزاد پام رو نذارم"
اما...
فوقع ما وقع...
بنده يعنى محمد جواد كيانى بچه ى تحصيلكرده ى فاميل و شاگرد دبيرستان نمونه دولتى تو اصفهان محصل دانشگاه آزاد اسلامى خوراسگان شده بودم ، چى ميتونست بدتر از این باشه ؟ هیچی!
اینها مقدمه ای بود تا بدونید با چه پیشفرضی وارد دانشگاه شدم و الان که 6 ترم از تحصیل آبرومندانهم تو دانشگاه میگذره چه تجربیاتی کسب کردم که به اندازه ی "4 سال و 20 میلیون" میارزه!!!
روز اول دانشگاه خب طبیعتا استرس داشتم و چون دانشگاه دولتی خوب قبول شده بودم و نرفته بودم و بجاش اومده بودم آزاد فکر میکردم یه سر و گردن از بقیه بالاترم ( اصلا مغرور نبودم و هیچ وقت به بقیه از بالا نگاه نمیکردم)و انگار بین یه مشت بچه پولدار لوس و بیسواد گیر کردم و وقتی یک هفته گذشت فهمیدم که درست فکر میکردم ، ظاهرا انگار تو همکلاسی ها ی رشته ی من (مهندسی نرم افزار) فقط من بودم که میفهمیدم استاد چی میگه!( البته نه دیگه در این حد،یه دو سه نفری بودیم).
منم که آدم جو زده ای بودم و پیش خودم فکر میکردم نباید رفتار بقیه و جو بی رقابت دانشگاه رو من تاثیر بذاره و من هم آدم بیخیالی نسبت به تحصیل و آیندم باشم، برای همین هر تمرینی که داده میشد رو حل میکردم، جزوه هام رو همیشه کامل و تمیز مینوشتم و هر کتابی که به عنوان رفرنس معرفی میشد رو میخریدم و یا امانت میگرفتم و میخوندم.
گذشت و گذشت تا به امتحانات میانترم و بعد هم پایانترم رسیدیم و من تونستم بهترین نمره ها رو بگیرم و زبانزد خاص و عام بشم.
الان با این پیشفرض هایی که از من تو ذهنتون به وجود اومده از تجربیاتم به صورت تیتر وار مینویسم و امیدوارم به دردتون بخوره :
1- welcome to catwalk
تعجب نکنید! بله درست نوشتم، "کت والک" جایی که مدل ها لباس میپوشن و برای تبلیغ و نشون دادن لباس مثل یه cat شروع به walk کردن میکنن!
وقتی وارد دانشگاه میشید متوجه میشید که درصد فوق العاده بالایی از دانشجوها جوری لباس پوشیدن که انگار از مهمونی اومدن و یا انگار برای بعد دانشگاه پارتی دعوت شدن.
شما اینجوری نباشید، نه اینکه بگم لباس خوب نپوشید یا تنوع تو لباس پوشیدنتون نباشه نه اصلاااا
منتها میگم اینکه هر روز پاشید و بگید "امروز چی بپوشم که جلو بقیه کم نیارم" یه اشتباه مسخرس که آخرشم هم خودتون خسته میشید و هم از اصل موضوع که " واسه چی اومدم دانشگاه؟" غافل میشید.
2 - گول معدلتون رو نخورین
دقیقا زدم توخال
خوده خودشه
وقتی که شما دارید برای 20 گرفتن خودتون و تیکه پاره میکنید دوستاتون دارن مهارت های مورد نیاز شغل آیندشون و یاد میگیرن ولی بجای 20 نمره ی 16 نصیبشون میشه و اونوقت آخرایه تحصیلتون که میرسه میبینید شما یه دانشجوی با معدل 20 هستید که چیزی بلد نیست و دوستاتون با معدل 16 یا 17 دارن میرن سر کار ، همینقدر ساده و همینقدر هم دهن سرویس کننده...
این به این معنی نیست که درس نخونین ، این یعنی اینکه همه چیز درس نباشه و در کنار درستون مهارت های مربوط به رشتتون رو هم یاد بگیرید.آدمای زیادی رو دیدم که هم معدلشون 20 بوده و هم مهارتشون،سعی کنین این جوری باشید.
3 - دوست خوب = آینده خوب
این خیلی مهمه
این که تو دانشگاه بجای دوستی با اونی که همش سرش لا دختراس برید و با اونی دوست بشید که همش سرش لا کتاباس!
تعریف دوست خوب تو دانشگاه(خیلی مهم "امتحانی") :
دوست خوب کسیه که اعتماد به نفسش بالا باشه و اعتماد به نفس شما رو هم بالا ببره،در واقع اعتماد به نفس همون چیزیه که به شما میگه " از امتحان کردنش نترس،تو میتونی"
فرض کنید شما در طول دانشگاه یه زبان برنامه نویسی رو یاد گرفتین ولی اگر اعتماد به نفس نداشته باشید فقط و فقط یه زبان یاد گرفتین و به دردتون هم نمیخوره چون موقعی که پروژه ای رو بخواید انجام بدید همش به خودتون میگید "نکنه نتونم انجامش بدم" ، "نکنه تو انجامش خرابکاری کنم" و ...، بالعکس اگر کسی باشه که شما رو ترغیب کنه که یه پروژه رو شروع کنید و ازش نترسید اونوقته که شما قدم اول و با موفقیت برداشتین و پله های بعدی براتون سختی زیادی نداره.
اگر کسی رو دیدید که خیلی از شما بهتره و اعتماد به نفسش شمارو نا امید میکنه ناراحت نشید
به این فکر کنید که دست بالای دست بسیار است ،شما هرچقدر هم پیشرفت کنید بازم یکی تو دنیا پیدا میشه که از شما بهتر باشه.
یادتون باشه بزرگترین رقیبی که شما باید از اون بهتر باشید همونیه که تو آیینه میبینید وسلام.
دوست خوب ، دوست با انگیزه
این یکی از اون بالایی هم مهم تره
انگیزه اون چیزیه که موقع درس خوندن نمیزاره بخوابید، انگیزه اون چیزیه که شما رو صبح زود از خواب بیدار میکنه ،انگیزه اون چیزیه که به شما میگه فردا نه همین الان
به قول یاس " انگیزه که نباشه آدم کم کار میشه"
مرسی که غر نمیزنی!
دقیقا خودشه
به طور جدی از اون دسته آدم هایی که فقط بلدن جملات آشنای زیر رو به زبون بیارن دوری کنید
"درس میخونی که چی، آخرش باید شوهر کنی(دخترونه)" ، "درس میخونی که چی، آخرش باید بری حمالی(پسرونه)" ، "کار کجا بود بابا،همه چیز الان پارتی بازیه" ، "اونقدر از ما بهتر هست که کسی سراغ من و تو نمیاد" و هزاران دُرّ افشانی و افاضات و گنده گ**زی دیگه از طرف دوستان.
شما همیشه یادبگیر هرجا هستی وظیفه ی خودت رو درست انجام بدی و تفکرات دیگران مانع رویاپردازی تو نشه
مطمئنا نمیخوام بگم جملات بالا اشتباها اما مطمئنا میخوام بگم که جملات بالا کاملا هم درست نیستن.
الان چند نفر از دوستای من که هنوز هم دانشجو هستن سر کار رفتن و شما به وضوح میبینید که اگر واقعا چیزی بلد باشید کار براتون هست، اما اینکه چیزی بلد باشید نیاز به تلاش داره و تفکر منفی و ناامید کننده همون چیزیه که اجازه نمیده شما تلاش بکنید.
خب دوست خوب خیلی ویژگی های مهمی داره که فعلا همین مهما رو یادمه.
یه نکته ی دیگه
شنیدین که میگن "با یکی دوست شو که از خودت بهتر باشه"
شاید بعضی ها بگن چرا یکی بهتر از من باید با یکی پایین تر از خودش دوست بشه؟!
نکتش اینجاست که هیچکس نمیتونه ادعا کنه که تو همه چیز از بقیه بهتره
مسلما شما هم تو یه چیزایی از طرف مقابلتون برتری دارید هرچند کوچیک.
4 - یکیشو قورت بده
این قسمت برای دِوِلوپِراست:/
چیزی که میدونید(شایدم نمیدونید) اینه که چیزی که شما رو به یه برنامه نویس موفق و متفاوت تبدیل میکنه دونستن مهارت ها و مفاهیم کد نویسیه یعنی برای مثال اینکه شما مفهوم شئگرایی رو بلد باشی خیلی با ارزش تره تا اینکه مثلا چنتا زبون رو بدونی اما نتونی مفهوم شئگرایی رو پیاده سازی کنی
درواقع منظورم اینه که متد ها رو یاد بگیرید نه سینتکس ها.
برای این کار باید یکی از زبان های برنامه نویسی رو تا تهش بری
و چه زمانی بهتر از زمان دانشگاه!!
شما اونقدر در طول دانشگاه وقت دارید که میتونید دوتا زبان رو هم کامل تموم کنی اما وقتت رو روی یه زبان بذاری خیلی بهتره چون تجربه و علم ثابت کرده که شما وقتی به مفاهیم برنامه نویسی توی یه زبان آگاه باشی یاد گرفتن سینتکس و کد نویسی یه زبان جدید خیلی راحت تره.
با این کار وقتی دانشگاهتون تموم شد هم یه زبان و کامل بلدید و هم اگر از اون زبان خوشتون نیومد خیلی سریع تر و بهتر میتونید زبان مورد علاقتون رو یاد بگیرید.
احتمالا نکته ی "یکیشو قورت بده" همون چیزیه که آخر دانشگاه یا بخاطر انجام ندادنش یه افسوس نابود کننده رو تحمل میکنید و یا بخاطر انجام دادنش یه حس خوب و باور نکردنی همراه با امید و انگیزه نصیبتون میشه.
خود دانید...
5 - i am a blackboard !
"چه بگویم نگفته هم پیدااااااست ،درد زبان مگر یکی و دوتااااست"
ممنون از سالار جان عقیلی که خیلی خوب منظور رو رسوند:)
خب جدا از شوخی بهتره از همین الان شروع کنید،
رشته ی کامپیوتر یه رشته ی فوقالعاده پویاست، یعنی شما شب میخوابی صبح پا میشی میبینی یه زبون برنامه نویسی اختراع شده و از قضا هنوز نیومده پرکاربردترین زبان دنیا شده،خب حالا تکلیف چیه ؟!!
این همونجاییه که یادگرفتن زبان دیگه یه "شاید" نیست بلکه یه "باید" ه.
شما اگر زبانت خوب باشه به منبع نامتناهی ای از آموزش های رایگان، کتب رفرنس و بروز دنیا، ارتباطات وسیع تر و هزاران چیز دیگه دسترسی دارید و اگر هم زبانتون لنگ بزنه هم خب مجبورید برید و کتابهای ترجمه شده ای که مال 10 یا شاید هم 20 سال پیش هست رو بخونید و یه علم منسوخ شده رو یاد بگیرید.
اگر پول کلاس زبان ندارید و میخواید به صورت خود آموز یاد بگیرید من خودم بعد از تحقیق به این نتیجه رسیدم که بهترین منبع برای یادگیری استفاده از کتاب های American English File هست که خب پیدیاف این کتاب ها برای دانلود موجوده.
6 - اصولِ دینِ مهندسی نرم افزار
5 تا اصل داریم که خیلی اصلن
درواقع 5 تا درسن
مهم ترین دروس دوران کارشناسی رشته ی نرم افزار :
مهندسی نرمافزار
طراحی پایگاه داده
طراحی الگوریتم
ساختمان داده
برنامه سازی پیشرفته
سر هر کلاسی که غیبت میکنید بکنید ، سر هر کلاسی میخوابید بخوابید ، هردرسی رو که نمیخونید خب نخونید اما...
اما اگر از این پنج اصل دین نرم افزار رویگردان شدید اونوقت عاقبتتون با خدای نرم افزار خواهد بود و چه بد عاقبتی است باشد که رستگار شوید...
7 - گل
منظورم goal بود که تو دهات ما بهش میگن "هدف"
کلا جدا از بحث دانشگاه و کار و این چیزا میخوام بدونم چطور میتونید بدون هدف زندگی کنید من خودم به شخصه واسه قضای حاجتم هدف نداشته باشم نمیتونم انجامش بدم.(لازم به ذکر که روی صحبتم با شمای نوعی هست و نه اینکه همه ی مخاطبین بی هدف و سرگردان باشن و من اون آدم خوبه هستم و از این جور چیزا، درواقع همه ی ما انسانیم و هیچ کس کامل به دنیا نیومده بلکه به دنیا اومدیم تا کامل بشیم).
مشخص کردن هدف یکی از اون چیزایی که باعث افزایش انگیزه ی شما میشه و چند خط بالاتر از مزایای انگیزه براتون نوشتم اما صرفا اینکه در بحث شغلی و دانشگاهی چه هدفی داشته باشید مهمه.
از همین اول برید و در مورد زمینه های مورد علاقتون تحقیق کنید و ببینید هرکدوم چه مهارت هایی لازم دارن.مثلا اگر شما به زمینه ی هوش مصنوعی یا یادگیری ماشین و یا داده کاوی علاقه داری خب باید بدونی که مهمترین پیش نیاز برای تو (در کنار اصول دین نرم افزار) قوی بودن تو آمار و احتمالات و ریاضیات هست، اگر زمینه فعالیت مشخص بشه اونوقت میدونی روی چه درسی باید وقت بزاری و کدوم درس رو فقط باید پاس کنی.
از همون شروع دانشگاه سعی کنید در جست و جوی هدفتون باشید و تلاش کنید قبل از اتمام دانشگاه پیداش کرده باشید.
یه سری نکته که شاید نمیزاره هدف انتخاب کنید: http://vrgl.ir/ZfYhx
8 - په تو دانشگاه چی به شما یاد میدن!
اینکه میگن تو دانشگاه چیزی یاد نمیدن تا حدودی درسته.
شما اصلا به درسی که استاد میده اکتفا نکن و همیشه خودت برو و در موردش بیشتر تحقیق کن مثلا ناسلامتی ماها دانش"جو" هستیم دیگه.(خیلی اسم رو مخیه مثلا به استاد میگی بیشتر توضیح بده،برمیگرده و بهت میگه تو دانش"جو"یی برو خودت پیدا کن:/)
اینکه میگن چیزی یاد نمیدن درواقع منظور این نیست که واقعا چیزی یاد نمیدن بلکه منظور اینه که اون چیزی رو که یاد میدن کافی نیست و نیاز دنیای امروز خیلی بیشتر از این حرفاس.
خب نکاتی که یادم بود همین چنتایی بود که گفتم و خب البته هرکدومش یه دنیاست
واقعا چقدر نکته درباره ی تک تک حرفای بالا دارم که بزنم منتها همه چیز گفتنی نیست نه اینکه نخوام بگم ،بلکه نمیتونم که بگم ،باید یه چیزایی رو تجربه کرد تا فهمید.
این مطلب هم نه تنها خالی از لطف نیست بلکه خیلی بیشتر از این چیزایی که من گفتم به دردتون میخوره خواهش میکنم تحت هیچ شرایطی از دستش ندین.
اگر قسمت هایی از متن نامفهوم بود خودتون ببخشید
خیلی دوست داشتم این تجربیات رو در اختیارتون بذارم تا شما اشتباه نکنید.
بالاخره تجربه رو تجربه کردن خطاست.
خوشحال میشم (خیلی هم زیاد خوشحال میشم) اگر شما هم تجربیاتتون رو بگید تا من هم چیزی یاد بگیرم.
مطلبی دیگر از این انتشارات
یونیت تست در یونیتی
مطلبی دیگر از این انتشارات
JSON چیست
مطلبی دیگر از این انتشارات
وبینار روشهای اولویتبندی در مدیریت محصول