آخرین متن و حواشی دانشگاه صنعتی شریف از بزرگترین رسانه دانشگاهی کشور
در بهشت ریاضی را به زور درس نمیدهند
برج عاج نشینان شریف اینقدر برنامه و رویداد و به قول خودشان ایونت در طول سال برگزار میکنند که شمارش از حد مرسوم برنامههای دانشجویی خیلی خیلی خارج است. برای ساکنان بقیه دانشکدهها شاید همهشان سروته یک کرباس باشند ولی برای بچههایی که شبوروزشان سر یک رویداد با هم جابهجا شده، Data Days و AI Challenge و WSS و ACM و ... هرکدام با یک خاطره منحصر به فرد به یاد آورده میشود و بعید است جای یکی با دیگری عوض شود. هر رویداد قصه خاص خودش را دارد و البته مخاطب خاص خودش را، رنگ و بویش هم متناسب با همین قصه و مخاطب خاص است؛ مثل مدرسه تابستانه علوم کامپیوتر که پای تعدادی دانشآموز دبیرستانی را همراه با شوری و شریشان به لابی کامپیوتر باز میکند و سر و صدایشان را به طبقه آخر هم میرساند.
تابستان امسال سومین سالی بود که جمع علمی-ترویجی رستا با همکاری انجمن علمی دانشکده کامپیوتر (SSC) و خانه ریاضیات اصفهان مدارس تابستانه علوم کامپیوتر را به صورت کشوری و برای دانشآموزان ورودی مقطع متوسطه دوم برگزار کردند؛ یکی در خانه ریاضیات شهر اصفهان و دیگری در دانشکده کامپیوتر شریف. دوره اول مدرسه منحصر به اصفهان بود ولی در دوره دوم پای تهران هم به ماجرا باز شد و در مجموع ۱۶۰ دانشآموز در آن شرکت کرند.
فرآیند ثبتنام از هفته اول مرداد آغاز شد و بیش از ۳۴۰ دانشآموز از بیش از ۳۰ شهر ایران، برای دو مدرسه اصفهان و تهران ثبتنام اولیه کردند. پس از ثبتنام اولیه طی ۵ روز ۲۴۰ نفر از ثبتنامکنندگان با توجه به پاسخشان به سوالات اولیه ثبتنام، برای حضور در مدارس انتخاب شدند.
مدرسه به طور کلی شامل 5 کارگاه علمی، 2 سخنرانی علمی و چند گعده و دورهمی میشود. سخنرانیهای علمی را اعضای هیئت علمی دانشکدههای کامپیوتر ارائه میدهند اما کارگاهها و گعدهها با دانشجوهاست. کارگاههای این دوره در زمینههای الگوریتمها، نظریه بازی، رمزنگاری، دادهکاوی، احتمال، سیستمهای پیشنهاددهنده و بهینهسازی ترکیبیاتی طراحی شدند و دانشآموزان در هر مدرسه در 5 کارگاه شرکت میکردند.
کارگاههای مدرسه تابستانه علوم کامپیوتر به صورت گروهی، تعاملی و مسئله محور طراحی میشود؛ گروهی به این معنا که تیم تدریس کارگاه یک گروه متشکل از منتورها است و دانشآموزان هم در قالب گروههای سهنفره در کارگاهها شرکت میکنند، تعاملی نیز به معنای ارتباط تنگاتنگ دانشآموزان با منتورهای کارگاهها و پیشروی قدمبهقدم با آنهاست. از طرف دیگر دانشآموزان در این کارگاهها در اولین قدم با مسئله مواجه میشوند و همین تفاوت اصلی این مدرسه با مدارس عادی است که معلم قبل از طرح مسئله پاسخ را جلوی پای دانشآموز میگذارد. در اینجا دانشآموز با مسئله مواجه میشود و با خلاقیت خود و تیم همراهش در مسیر مسئله حرکت میکند، و با کمک منتورها به مسیر حل صحیح راهنمایی میشود.
در دورهمیها و گعدههای مدرسه هم دانشآموزها با دانشجوهایی که چندسال بزرگترند و در زمینه مهندسی و علوم کامپیوتر مشغول به تحصیل و کار هستند، گپ میزنند و تجربهها و راههای رفته آنها را میشنوند؛ گپوگفتهایی به غایت صمیمی که در مدرسه شریف روی زمین سرامیکی لابی دانشکده کامپیوتر در روزهای مدرسه به راه بود.
برای آشنایی بیشتر با مدرسه تابستانه علوم کامپیوتر و فعالیتهای گروه رستا در روز آخر مدرسه تهران که از 5 تا 7 شهریور برقرار بود، به سراغ علیرضا شفیعیون، دبیر هسته مرکزی گروه رستا رفتیم؛ شفیعیون کارشناسی را مهندسی صنایع صنعتی اصفهان خوانده ولی برای ارشد سر از فلسفه غرب دانشگاه تهران درآورده و در گفتگوی کوتاه با ما از تاریخچه و اهداف و چشمانداز رستا برایمان گفت.
مدرسه تابستانی چگونه و با چه هدفی تشکیل شد؟
سه سال پیش چندتا دانشجو دور هم جمع شدیم و تصمیم گرفتیم از طریق یکی از موضوعات روز علم که علوم کامپیوتر هست، وارد دنیای دانشآموزها بشویم. هدفمان هم این بود که یکی از مسیرهایی را که بچهها به شدت دنبال طی کردنش هستند، کمی واقعیتر نشانشان بدهیم تا بتوانند با شناخت بهتر و بیشتر و بدون جوگیری تصمیم بگیرند. این کار با همکاری انجمن علمی دانشکده کامپیوتر(SSC) در خانه ریاضیات آغاز شد و از سال دوم، شریف هم به مکانهای برگزاری مدرسه پیوست.
ارتباط بین بچههای خانه ریاضیات اصفهان و شریف مبتنی بر یک رفاقت قدیمی بوده، به تدریج فعالیتهای دیگری هم با یکدیگر انجام دادیم و تیمی راه انداختیم به نام جمع علمی ترویجی رستا.
رستا را با چه هدفی راه انداختید؟
در واقع میخواستیم چیزهایی را که در خانه ریاضیات و زندگی و تحصیل خودمان تجربه کرده و یاد گرفته بودیم، به بچهها هم نشان بدهیم و بهشان بگوییم که خودشان میتوانند سکان زندگی خودشان را دست بگیرند، البته از طریق درست یاد گرفتن. شعار تیم ما ترویج علم انسانساز هست، چون به اعتقاد ما آدمهایی که درست یاد گرفتن را میآموزند، میتوانند در زندگی مفید باشند. ما کلمه ترویجی را در اسم خودمان گذاشتیم، چون دنبال ترویج عدالت آموزشی هستیم. عدالت آموزشیای که هم در تهران کمبودش حس میشود و هم در جایی مثل سراوان سیستان و بلوچستان. ما در کارگاهها سعی میکنیم برخی مسائل روز را برای بچهها در قالب مسئله طرح کنیم تا بچهها احساس کنند خودشان میتوانند مسئله را حل کنند و کار مفیدی را انجام دهند. بچهها در مدرسه علوم کامپیوتر به جای حفظ کردن الگوریتمها، آنها را میسازند، ما گراف را به بچهها یاد نمیدهیم بلکه خودشان گراف را کشف میکنند. بچهها تلاش میکنند در تعامل با یکدیگر و تحت هدایت و راهنمایی یک راهنما (منتور) به حل مسئله برسند. ما میگوییم که آموزش و پرورش دو کلمه جدا از هم نیستند که پرورش یک زنگ جدا در مدرسه باشد و بقیه زنگها مخصوص آموزش. بچهها به واسطه درست یاد گرفتن پرورش هم پیدا میکنند و آدمهایی بزرگی میشوند، یعنی کسی که هویتی دارد، منی دارد که کنشها و واکنشهایی را در جامعه انجام میدهد.
منتور (راهنما)ها چه کسانی هستند؟ ارتباطشان با بچهها چطور است؟
منتورها دانشجوهایی از شریف و خانه ریاضیات اصفهان هستند، بزرگترینشان من هستم که ترم سه ارشد میخوانم و بعضیهایشان هم دانشجوهای سال قبل خود مدرسه. منتورها افرادی هستند که خودشان علاقه داشتند در این زمینه کمک کنند. با بچهها ارتباط میگیرند، رفیق میشوند و در واقع در ذهن بچهها به عنوان الگوهایی باقی میمانند که ساکت ننشستهاند و اگر انتقادی به آموزش و پرورش دارند، آستین بالا زده و وارد گود شده و مشغول کار هستند. بعد از مدرسه هم خیلی وقتها ارتباط بچهها با منتورها باقی میماند و حتی حلقههایی بین آنها شکل میگیرد.
رستا در راستای ترویج عدالت آموزشی در مناطق محروم هم کاری انجام داده است؟
ما امسال عید با گروه جهادی السابقون رفتیم به سراوان. به گروه جهادی آنها طرحی را ارائه دادیم که میتوانیم کاری مثل همین مدرسه را در جایی مثل سراوان هم اجرا کنیم، البته با توجه به شرایط منطقه و دانشآموزان آنجا نیاز به تغییراتی نسبت به برنامههای ما در تهران و اصفهان وجود داشت. ما در سراوان اردوی «ریاضیورزی» برگزار کردیم. بچههایی که اصلا با ریاضی آشنایی و ارتباطی نداشتند، سه روز از صبح تا عصر با ما بودند؛ 40 دختر و 40 پسر. در قالب بازی و پازل و مدلسازی سعی کردیم مفاهیم ریاضی را به بچهها یاد بدهیم و بهشان بگوییم که ریاضی در زندگیشان چه نقشی دارد و کجای زندگی خودش را نشان میدهد. ده نفر از بچههای رستا سوار اتوبوس شدیم و 25 ساعت راه را طی کردیم، بچههایی که بعضیهایشان حتی اردوی جهادی هم قبلا نرفته بودند ولی بازخوردی که از دانشآموزان سراوان گرفتیم خیلی خوب بود واستقبال باورنکردنیای از اردوی ریاضیورزی ما داشتند. برای خود ما خیلی جالب بود که حسمان در سراوان با حسی که در شریف و اصفهان داشتیم، یکسان بود. بچههای سراوان به خاطر قیافه و لباسمان دورمان جمع نمیشدند بلکه خود زیبایی ریاضی و لذت حل مسئله بود که بچهها را در اردو نگه میداشت. حرف رستا این است که چه در تهران و اصفهان و چه در سراوان بچهها نیاز دارند به اینکه بفهمند میتوانند ابداع کنند و مسائلشان را حل نمایند و نباید همیشه منتظر اضافه شدن چیزی از بیرون به زندگیشان باشند.
رستا را جایی ثبت هم کردهاید؟
دنبال ثبت کردن هستیم؛ احتمالا به عنوان یک انجمن علمی یا یک شرکت خلاق. امسال معاونت علمی ریاست جمهوری هم از ما حمایت مالی انجام داد و حامی معنوی ما هم شد ولی ما اول دنبال این هستیم که ببینیم خودمان کجا تعریف میشویم. بچههای رستا یکسری عاشقِ دیوانه دلسوز هستند، خیلی از بچهها کار و شرکت و استارتآپ دارند و از آنها برای رستا میزنند. البته بچههای شرکت کننده در مدرسه این را نمیدانند و دانشجوها را مثل رفیقهایی میبینند که بدون منت برایشان وقت میگذارند. بازخوردهای خیلی خوبی هم به ما میدهند و با دانشجوها مثل یک رفیق درباره هرچیزی حتی مسائل شخصی زندگیشان صحبت میکنند.
آزمون ورودی مدرسه تابستانه علوم کامپیوتر چگونه است؟
آزمون ورودی مدرس سه سوال دارد؛ دو سوال اول ریاضی و خلاقیت است ولی سوال سوم درباره هدف زندگی میپرسد و اینکه مدرسه تابستانه چه کمکی میتواند به تو بکند؟ 350 نفر برای شرکت در مدرسه ثبتنام کردند و بیشتر آنها به این سوال هم با دقت و حوصله جواب داده بودند؛ مثلا یکی از بچهها ده صفحه جواب برای ما نوشته بود و جوابها نشان میداد که بچهها چقدر بزرگتر از چیزی هستند که ما و آموزش و پرورش ما فکر میکند. از بین این 350 نفر ما مجبور بودیم 240 نفر را برای دو مدرسه اصفهان و تهران انتخاب کنیم. سوال اول و دوم را قصد نداشتیم تصحیح کنیم و مهم برای ما این بود که روی این سوالها فکر کنند و به دنبال راه حل بگردند ولی به دلیل محدودیت ظرفیت مجبور شدیم تصحیح کنیم. یکی از موارد جالب در پاسخ به سوال سوم دختری بود که پارسال در جواب سوال 3 خط نوشته بود و امسال دو سه صفحه. وقتی با او حرف زدیم گفت که پارسال در مدرسه از شما حرفهایی شنیدیم و چیزهایی یاد گرفتم که فهمیدم میتوانم در این دنیا کاری انجام دهم. ما سعی میکنیم به بچهها یاد بدهیم که به مسائل مختلف فکر کنند، سوال بپرسند و دنبال حل مجهولهای زندگیشان باشند. یکی از چالشهای جالب ما در انتخاب بچههای ورودی به مدرسه هم این است که برخی از آنها کلاسهایی مثل زبان و موسیقی و ... را در تابستان شرکت کردهاند و باید بین مدرسه و کلاسشان یکی را انتخاب کنند. ما دوست داریم بچهها یاد بگیرند که بتوانند بین انتخابهای مختلف پیش رویشان تصمیم بگیرند و هزینه تصمیمشان را هم بدهند.
رستا حامی خاصی هم دارد؟ به فکر مدل کسبوکار هم هستید؟
رستا به دنبال این است که به خانوادهها بگوید علاوه بر کلاس کنکور و زبان و گیتار و ... نیاز است که به دنبال خوش فکر شدن فرزندت هم باشی. البته خوشفکری هم این مسابقات جورواجور ریاضی و ذهن برتر نیست. یکی از پدران در اصفهان به ما بازخورد داد که فرزندش به او گفته که بهشت جایی است که به زور و اجبار به آدم ریاضی درس نمیدهند. رستا برای تأمین مالی برنامهها و فعالیتهایش نیاز به اسپانسر و حامی دارد، البته اگر روزی بخواهیم آن را به عنوان یک شرکت هم ثبت کنیم، مدل کسبوکاری مناسبی برایش در نظر گرفتهایم ولی حس بچههای رستا این است که اگر چند نفر پای کار رستا باشد، مثل خیلی از سازمانهای مردمنهاد دیگر میتواند گامهای خوبی بردارد.
محرومیتی که دیده نمیشود
سینا ریسمانچیان
مناطق محروم برای رستا تعریفی عامتر از تعریف رایج دارد. رستا تهران و اصفهان را هم جزئی از مناطق محروم میبیند و به همین علت است که به موازات سراوان، در تهران هم حضور دارد. محرومیتی که در بسیار از مناطق کشور وجود دارد، محرومیتی از جنس «چشیدن شیرینی ریاضی» است. همین محرومیت است که موجب میشود دانشآموزان از ریاضی فرار کنند و نتوانند از تأثیرات پایهای ریاضی مانند توانایی حل مسئله، تفکر منطقی و ... در زندگی روزمره نیز بهره ببرند. فردی که قدرت حل مسائل را در زندگی خود نداشته باشد، در مراحل بعدی زندگی که مسائل جدی و اساسی زندگی سر برمیآورند، ناتوان میماند.
پس از مدرسه تابستانه بود که پیشنهادی از سمت مکتبخانه مصاحب در روستای سرلنگای عباسآباد مازندران به تیم رستا برای برگزاری رویدادی ریاضیمحور ارائه شد. تیم برگزاری این رویداد سریعا تشکیل و طی جلساتی فشرده و پس از نیازسنجیهای اولیه از مکتبخانه و با توجه به مسائل مطرح در منطقه به طرحی کلی در راستای برگزاری این مدرسه دست یافت.
یکی از مشکلات دانشآموزان منطقه با ریاضی، ملموس نبودن آن است. دانشآموزان فکر میکنند ریاضی کاربردی ندارد و این یکی از دلائل نداشتن علاقه است. تیم طراحی رویداد با توجه به این مسئله، تصمیم دارد تا با طراحی روندی مسئله و بازیمحور در دو روز، یک مسئله بومی منطقه (وقوع سیل) را به صورت ریاضی برای دانشآموزان مدل کند و آنها بتوانند در این فرآیند به حل آن بپردازند.
از نکات مهم برگزاری چنین رویدادهایی اهمیت ترویج است. همانطور که رستا این محرومیت را میبیند و برای رفع آن تلاش میکند، اهمیت ترویج این دید از محرومیت را هم در نظر دارد و سعی میکند در نقاطی که حضور پیدا میکند، علاوه بر برگزاری رویداد تجربیات، روشها و دغدغههای خود را به تیمهای بومی این نقاط منتقل کند تا در راستای رسالت ترویج خود نیز گام برداشته باشد. مشخصا رستا در برابر رسالت خود هنوز کوچک است و یکی از راههای تحقق این رسالت، ترویج این نگاه به مسائل در مناطق مختلف است. جایی که تیمهای بومی در نقاط مختلف بتوانند حتی مستقل از رستا، برای آگاهی و خودآگاهی بیشتر دانشآموزان تلاش کنند و برای آن قدمی بردارند.
تا کنون شاید گروههای بسیار زیادی برای دغدغههای مشابه تشکیل و پس از چندی از میان رفته باشند، رستا برای پایدارماندن باید بتواند دغدغه خود را به جامعه تسری بدهد، جایی که آزمونهای آزمایشی کنکور سراسری اهمیت بسیار زیادی برای خانوادهها دارد ولی تربیت و رشد دانشآموزان، در اولویتهای بسیار پایینتری قرار میگیرد.
مطلبی دیگر از این انتشارات
آموزش کامل web scraping با پایتون
مطلبی دیگر از این انتشارات
زبان PHP چیست و چه کاربردی دارد؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
اهداف الگوهای طراحی