رشته مهندسی کامپیوتر از رویا تا واقعیت!!!!(1)(انتخاب رشته و ثبت نام)
قراره تو چندتا پست در مورد تجربه تحصیل تو رشته مهندسی کامپیوتر براتون بنویسم و تجربیات تلخ و شیرینمو با شما به اشتراک بذارم.
- انتخاب رشته:
سال 93 بعد از اعلام نتایج کنکور وقتی نوبت به انتخاب رشته رسید با لجبازی تمام فقط گرایش های مختلف مهندسی کامپیوتر رو در دانشگاه های شهر تهران رو انتخاب کردم (به استثناء دانشگاه شاهد چون نزدیک بهشت زهرا بود.!!!) و به اصرار مشاورم اجبارا رشته مدیریت بازرگانی دانشگاه علامه رو هم به عنوان حسن ختام در سیستم انتخاب رشته وارد کردم؛ از قضا همون مدیریت بازرگانی رو هم قبول شدم!!اما من با خودم و خانواده ام عهد بسته بودم که باید مهندس کامپیوتر بشم و البته این نشئت میگرفت از دوران مدرسه که معتقد بودم آدم فقط باید درسی و بخونه که عاشقشه و برای چیزایی که دوستشون نداره وقت و عمرشو تلف نکنه و البته این طرز تفکر در دانشگاه خیلی به ضررم تموم شد که در ادامه متوجه میشین چرا! و حالا که صحبت از علاقه شد اینم بگم اولین علاقه من کامپیوتر نبود و از بچگی ، میشه گفت از دبستان دوست داشتم فیلمنامه نویس و کارگردان بشم و توی راهنمایی چندتا نمایشنامه نوشتم و توش بازی کردم و در تمامی دوران مدرسه بار اجرا و برگزاری همه ی مراسم ها روی دوش من بود اما از اونجایی که دست تقدیر هیچ وقت با ما یار نیست چون دوران دبیرستان خارج از ایران بودم و رشته هنر تو اون مدرسه ها نبود مجبور شدم سراغ علاقه دومم یعنی ریاضی برم!!!
داشتم براتون میگفتم بعد از دانشگاه سراسری چشم امیدم به دانشگاه آزاد بود، تا قبل از انتخاب رشته فکر میکردم واحد علوم تحقیقات هم رشته مهندسی کامپیوتر داره و رویاهای زیادی براش داشتم اما وقتی 10 بار لیست رشته های دانشگاه آزاد رو بالا پایین کردم و با ناباوری پذیرفتم که به صورت کاملا غیر عقلانی این واحد رشته مهندسی کامپیوتر نداره!!! پس تصمیم گرفتم اولین الویتم نزدیکترین واحد به خونه مون باشه در نتیجه با توجه به اسم واحد تهران شمال اولین انتخابم شد گرایش نرم افزار رشته مهندسی کامپیوتر در واحد تهران شمال و همین انتخاب شد مقصد من برای تحصیل در مقطع لیسانس!!
- ثبت نام:
بعد از اینکه نتایج اعلام شد و خوشحال بودم از اینکه بعد از 12 سال خوندن درس های وقت تلف کن در کنار ریاضی (جبر و دیفرانسیل و هندسه) و فیزیک عزیزم بالاخره قراره فقط درس هایی و بخونم که عاشقشونم پس برای ثبت نام تو این رشته عزیزم کلی هیجان داشتم ولی اولین شوک زمانی بهم وارد شد که برای دریافت مدارک لازم ثبت وارد سایت واحد تهران شمال شدم و متوجه شدم واحد تهران شمال در شرق تهران واقع شده!!!!!!! و همونطور که گفتم این اولین شوک بود چون وقتی مدارک و پرینت گرفتم دیدم آدرس دانشکده برق و کامپیوتر با آدرس بقیه دانشکده ها فرق داره!!!!!بالاخره روز موعود رسید و با پدرم فرم به دست به سمت دانشکده حرکت کردیم ، وقتی تو کوچه قبادیان غربی جلو ساختمون کوچیکی بیشتر شبیه مدرسه بود اما تابلو دانشکده برق و کامپیوتر و یدک میکشید ایستادیم هر چی رویا در مورد دانشگاه داشتم دود شد و از جلو چشمام رفت هوا!!
پروسه ی ثبت نام تو حیاط کوچیکی که از حیاط هر مدرسه ای تا به امروز توش رفتم کوچیکتر بود انجام شد و حتی جا نبود هیچ همراهی کنارمون باشه بعد از ثبت نام برای انتخاب واحد وارد اتاق نمناکی با چندتا سیستم عهد بوقی شدیم و به زور یه سیستم خالی پیدا کردیم و وارد وبسایت دانشگاه شدیم با خوشحالی برگه ی اعمال واحد و به دستم گرفتم و آماده شدم که تو 3 روز جمعش کنم اما چشمتون روز بد نبینه هر چی صفحه انتخاب واحد و بالا پایین میکردم ظرفیت ها صفر بود و حتی بعضی از درس ها ظرفیت -1 یا -2 داشتن بالاخره بعد 2 ساعت تونستم 17 واحد بردارم که شامل 4 روز دانشگاه رفتن میشد و بدتر از همه پنجشنبه ها 8 صب تا 4 بعد الظهر باید دانشگاه میبودم یعنی اینکه 12 سال پنجشنبه ها مدرسه رفتن کم بود حالا باید پنج شنبه ها دانشگاه هم میرفتم. البته همه این داستان ها و شوک ها ، ذوق وصف ناشدنی منو برای درس خوندن در رشته ی مورد علاقه ام تحت الشعاع قرار نداده بود تو پست های بعدی براتون میگم که چی این علاقه رو تحت الشعاع قرار داد.
مطلبی دیگر از این انتشارات
آشنایی با سرویس های رایانش ابری
مطلبی دیگر از این انتشارات
چطوری برنامه نویسی رو شروع کنم؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
چطور در دنیای پرهیاهوی امروزی، زندگی کنیم؟