حتی اگه همه چی بد باشه که هست، اینکه بدونی اتفاقا چهطور اینقد بد رفم میخورن هم حالتو بهتر میکنه...
زامبیلند کامپیوتری
'این روزها که همه برنامهنویس و کد نویس و توسعهدهندهی اپلیکیشن و وب شدند یک آسیب اجتماعی پنهان در حال رشد است که کمتر کسی به آن توجه میکند.'
بررسی آسیبهای اجتماعی بعضی موقعها ظرافتهای خاصی رو طلب میکنند. همیشه، همه چیز همونقدر که ما انتظار داریم واضح و بدیهی نیست. بیایید حالا با بررسی یک تجربهی شخصی یکی از این آسیبهای اجتماعی پنهون رو با هم روشن کنیم.
واقعیت بازار کار ایران
یک توییتی چند وقت پیش دست به دست میچرخید با این مضمون که یک نفری با معدل ۱۳ و ۴ ترم مشروطی از بیکاری شکوه میکرده در حالی که ما آدم داریم که با معدل ارشد ۱۹.۵ سه سال مثلا که بیکاره! یکی از دوستان بنده در جواب به این توییت نوشته بود: بله آقا، بهانه نیارید! من خودم معدلم ۱۲ بوده الان توسعه دهندهی ارشدم توی یک شرکت خفن، قبل از اون هم مدیر محصول بودم تو یک شرکت خفن دیگه، قبلش هم سه سال تدریس گیتار میکردم! پس نتیجه میگیریم که کار هست، اگه که کار ندارید چون تنبلی کردید و تخصصی ندارید!
همچین داستانی رو در گوشهی ذهن خودتون داشته باشید. از این هم بگذریم که این ادعا با آمارهای رسمی بیکاری چقد تطابق دارد! اما خود من هم که خب رسما مدتهاست که بیکارم در اطراف خودم تعداد کمتر از انگشتهای دستم آدم میشناسم که سر کار رفته باشند. از اون تعداد هم باز کمتر از انگشتهای یک دستم میشناسم که بدون پارتی و رانت سر کار رفته باشند. اون آدمهایی هم که میمونند همگی یک ویژگی مشترک دارند! تخصص همه در علوم کامپیوتری است.
راه حل ابتدایی
احتمالا اینجوری به ذهن متبادر میشود که: «آقا جان!» عصر، عصر تکنولوژیه. همه چیز کامپیوتری شده. پس باید همه بروند سراغ علوم کامپیوتری و برنامهنویسی و الخ...
اینطوری هم بازار کار وجود خواهد داشت و هم تخصص. پس همهی مشکلات به خوبی و خوشی تمام خواهد شد.
آسیب اجتماعی
حالا از همهی مشکلاتی که بر سر عملی شدن این ایده وجود دارد هم میگذریم. فرض میکنیم محدودیت منابع در این صنعت خاص وجود ندارد. حجم پول در گردشش بینهایت است. زیرساختهای فیزیکیی و قانونی و استراتژیکش هم وجود دارد. با خشکسالی در دیگر تخصصهای اجتماع هم هیچ مشکلی پیش نمیآید و بقیهی کشورهای توسعهیافته هم همگی عاری از تخصصهای دیگه هستند. هیچ علمی نظری هم در دنیا ضروری نیست و وجود ندارد و ... .
فرض میکنیم که همهی افراد بخواهند بیایند و رشتههای مربوط به کامپیوتر رو برای تحصیل و تخصص خود انتخاب کنند. چند مشکل بلافاصله خودش رو نمایان میکند. یکی این موضوع که همه چنین علاقهای ندارند. پس یا از سر اجبار این کار رو خواهند کرد که معمولا از نظر روانی هچین هم پر انگیزه نخواهند بود که بتونند در این راه پر پیچ و خم موفق شوند. یا اینکه این تخصص رو در کنار تخصصی که بهش علاقه دارند پیش میبرند. فعلا این مورد دوم رو کار خواهیم داشت. مشکل دیگه هم این خواهد بود در شرایط فعلی ظرفیت آموزشی کافی برای همهی مردم وجود ندارد تا همگی بخواهند کامپیوتر بخونند. لاجرم یک عدهای تحصیلات دیگهای خواهند داشت و باز به طور خود خوان در کنار درس و رشته و تخصص دیگهای این کار رو پیش میبرند.
حالا برای یک لحظه زمان و مکان رو در محاسباتمون دخیل کنیم. زمان و مکان چیزهای واقعیای هستند که نمیشود از اونها فرار کرد. برای اینکه بخوایم دو تخصصه یا چند تخصصه بشیم یا برای اینکه بخوایم تخصصهای بین رشتهای در رشتهی خودمون و کامپیوتر برقرار کنیم باید زمان زیادی وسط بذاریم.
زمانی که ما رو از ارتباطمون با اجتماع خواهد انداخت. زمانی که تغذیهی صحیح رو برامون سختتر میکند. زمان و مکانی که ما رو به جاهای خلوت و بیارتباط--برای خوندن و تمرکز کردن--میبرد. زمانی که ما رو برای تمرکز بیشتر به دود و دم کافئین نیازمند میکند.
حالا آدمهای بسیار ترکهای یا بسیار چاق با ظاهر عجیب غریب و محیطهای دود گرفته و تاریک، بدون برخورد اجتماعی کافی چیزی به جز زامبیهای اجتماعی هستند؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
سه اشتباهی که برنامه نویسان مبتدی React با state کامپوننت مرتکب میشن
مطلبی دیگر از این انتشارات
وبینار ترسیم مسیر راه برنامه نویسی
مطلبی دیگر از این انتشارات
ارکان اصلی یادگیری برنامه نویسی – و چرا مبتدیان باید بر آنها تسلط داشته باشند