کارشناسی ارشد مهندسی فناوری اطلاعات- گرایش شبکه های کامپیوتری
شهر بیگدا؛ از بین بدن فقر یا بیرون کردن مردم فرودست از سطح شهر
مردم باید گشنه و محتاج و بیسواد و خرافی بمانند تا مطیع ما باشند...! هیچ میدانید ما بیشتر به گدا احتیاج داریم تا گدا به ما؟! ما باید تصدیق بدهیم اعانه جمعآوری کنیم، غصه بخوریم تا نمایش داده باشیم، بهعلاوه وجدان خود را راحتتر کنیم.
حاجآقا_ صادق هدایت
صدقه دادن هیچ کمکی به فقرا نمیکند. ما این کار را فقط برای آرام کردن وجدان خودمان انجام میدهیم. معمولاً در سطح شهرهای بزرگ و کوچک شاهد تکدیگری یا بهاصطلاح عامیانه آن گدایی هستیم. بر اساس قوانین ایران متولی افراد بیخانمان، متکدی، معتادان و غیره در کشور شهرداریها هستند. بر همین اساس ساماندهی اولیه و تجهیز کامل مراکز ویژه برای این افراد بر عهده شهرداریها است اما بعدازآن لازم است همه دستگاههای دولتی اعم از شهرداریها و بهزیستی و غیره همکاری کنند و موارد مرتبط با هر سازمان به آنها ارجاع داده شود. در این نوشتار بر آن هستیم تا به بررسی مسائل مرتبط با تکدیگری و بهخصوص موضوع شهر بیگدا که تبریز بهعنوان اولین شهر بیگدای ایران، بدان شناختهشده است بپردازیم.
تبریز اولین شهر بدون گدا
تکدیگری یکی از مسائلی است که عمده شهرهای سراسر دنیا با آن مواجه هستند. با شنیدن واژه شهر بدون گدا احتمالاً ابتدا این تصور را ایجاد میشود که با جامعهای بی طبقه یعنی با امکانات رفاهی کامل در سطح شهر مذکور مواجه هستیم. درحالیکه شهری مانند تبریز بخصوص در مناطق حاشیه شهر با فقر گستردهای روبرو است.
مؤسسه خیریه حمایت از مستمندان تبریز ازجمله مراکز تأثیرگذار در ایجاد شهر بدون گدا در تبریز است که با تلاش فعالین در حوزه خیریه باهدف جلوگیری منطقی از تکدی و جایگزینی مساعدتهای سازمانیافته و سامان دادن به کمکهای مردمی در سال 1351 ه.ش تأسیس شد.
نحوه عملکرد و فعالیت این مؤسسه به این شکل است که اعضای مجموعه مذکور با بازرسی دورهای و میدانی خویش از سطح شهر، متکدیان را شناسایی و نسبت به پاکسازی آنها از شهر مبادرت میورزند! گویی افراد متکدی حق حضور در شهر را هم ندارند زیرا که وجود آنها باعث زشت شدن محیط شهری ازنظر این موسسه میشود! پسازاین اقدام، بررسی و اقدامات تحقیقاتی از متکدیان آغاز میشود و در صورت احراز نیاز و فقر تحت پوشش خیرین این منطقه قرار میگیرند و به عبارتی این افراد همچنان گدا میمانند با این تفاوت عمده که این بار بهصورت سازمانیافته قرار است به آنها کمک شود.
در صورت محرز شدن حرفهای بودن متکدیان، نسبت به تحویل آنها به دستگاهها و مراجع قضایی اقدام میشود. یکی از مؤلفههای تأثیرگذار در حصول موفقیت مذکور، تعامل سازندهی دستگاههای ذیربط شهری با نهاد مورداشاره است و درواقع بدون همگرایی امکان دستیابی به چنین توفیق ارزندهای وجود نداشت! این خود نشانی از همکاری و استفاده از قدرت جهت پیشبرد خواست این موسسه است.
لازم به ذکر است نهادهای دولتی ازجمله شهرداریها بر اساس قوانین و دستورالعملها و با در اختیار قرار دادن بودجه و یارانههای دولتی میتوانند برخی از وظایف خویش را به سازمانهای مردمنهاد (با هزینهای کمتر برای این نهادهای دولتی) و یا فعالین مدنی (بهصورت تقریباً رایگان) بسپارند و بر همین اساس بهتدریج این سپردن امور خدماتی دولتی به انجمنهای مردمنهاد در بسیاری دیگر از شهرها در حال شکلگیری و انجام است، بهگونهای که گاهی زمزمههایی از سایر شهرهای دیگر نیز برای اجرای اینگونه طرحها به گوش میرسد.
مسئله شهر بیگدا در سایر شهرها
قبل از رفتن به ادامه این بحث لازم به تذکر است همانطور که اشاره شد مفهومی به اسم شهر بیگدا در کل ایران به معنای واقعی در مفهوم بین رفتن فقر نداریم زیرا تکدی گری یک نوع آسیب اجتماعی است که از بیعدالتی اجتماعی به وجود میآید.
در شهرهای بانه و پاوه بهعنوان دیگر شهرهای اعلامشده بهعنوان شهر بیگدا این پیشنهاد از سوی مسئولین با همکاری نهادهایی ازجمله فرمانداری، بهزیستی، شهرداری، شبکه بهداشت، کمیته امداد، نیروی انتظامی، دستگاه قضا، اداره کار و رفاه اجتماعی، پلیس مبارزه با مواد مخدر و انجمنهای مردمنهاد انجام میشود. این طرح به دلیل سامانمند بودن و طبق قوانین ملی باید اجرایی شود لذا ازلحاظ اجرا هیچ فرقی در شهرهای نامبرده وجود ندارد.
درعینحال باید گفت به دلیل نبودن شغل و درآمد مناسب در کشورهای توسعهنیافته وضعی را پدید آورده است که تکدی گری در این کشورها بهعنوان شغل نگریسته شده و باکمی خلاقیت ازجمله آن اجاره ماهیانه کودک و استفاده از افراد مسن و سالمند و ... میتوان درآمد بسزایی از آن داشت!
تکدی گری کار افراد مستمند است یا سودجو
ممکن است همه ما با افرادی برخورده کرده باشیم که از تکدیگری برای سودجویی و حتی بهعنوان یک حرفه یاد میکنند. این افراد باعث ایجاد دید ناصحیح افراد جامعه به نسبت افراد متکدی شدهاند؛ اما صرفاً محدود کردن افراد متکدی به این افراد به معنای سوزاند تر و خشک باهم است و به همین دلیل نمیتوان صرفاً از این دید به وجود افراد متکدی در سطح شهرها معترض بود.
از طرفی وجود مؤسساتی مثل موسسه مستمندان تبریز خود وجه ای برای پرورش گدا در سطح شهرها بهصورت سامانمند و گشتن در هر کوچه و خیابان به دنبال آنان است. لذا ممانعت آنها از حضور افراد متکدی در سطح شهر خود بهمانند تضادی تا حدی خندهآور در مقابل وظیفه ذاتی خود آنها است.
هرچند همه میدانیم که عمل خیریه امری مثبت است اما امکان دارد عمل کردن به آن تنها بهعنوان یک جنبه مفید اخلاقی ما را از فهم عملکرد آن بازدارد. مشکل اصلی این نوعدوستی این مؤسسات اتکای آن بر اخلاقی سرمایهدارانه است که نتیجه آن رسیدن به تحلیلی است که در عین رنج بردن از مسائل اجتماعی ساختاری و اخلاقی همچنان بر پایه اصول سرمایهداری در پی ترمیم اضطراری مشکلات جهان خواهد بود. این نوعدوستی خیریه را جعبهای جادویی میپندارد که با تزریق پول باعث بیرون آوردن نتیجه دلخواه میشود. واقعیت ماجرا زمانی پدیدار میشود که این افراد میخواهند با پولشان در جهت کسب مایحتاج افراد شدیداً نیازمند قدم بردارند اما در مورد نظامی که از ابتدا مسئول چگونگی این تولید و توزیع است حرفی به میان نمیآورد. به عبارتی کاری با خود سرمایهداری که این غریبههای نیازمند را میسازد ندارند. برای این اشخاص این مسئله صرفاً معاملهای است و نه بیشتر از آن.
آیا مبارزه با تکدی گری با منطق خیریه ممکن است؟
هیچ حکومتی در جهان بهتنهایی قادر نبوده است که مقررات مرتبط با تکدیگری را بیدرنگ به اجرا بگذارند. آنهم بدون آنکه نخست با مقامات خود و افراد صاحبنظر مشورت کنند. حکومتها هم تا آنجا خود را درگیر این مسئله کردهاند که در سطح اقدامات اداری خیریهای باقیماندهاند یا به عبارتی در آن سطح غرقشدهاند.
شاید برای شما این سؤال پیش بیاید که آیا دولتها در مواردی چون فقر که ریشه تکدی گری نیز میباشد به نحو دیگری میتوانند عمل کنند؟ دولت هرگز در فکر جستوجوی نقایص اجتماعی در خود نهادهای اجتماعی و حاکمیتی نیست یا اساساً علاقهای در پرداختن به آنها در خود نمیبینند. هر جا احزاب یا جناحهای سیاسی وجود دارند هرکدام منبع چنین زشتیهایی را در این میبیند که طرف رقیب وی بهجای خود او در قدرت نشسته است و این خود نشان از عدم وجود برنامهای مشخص برای ریشهکن کردن فقر و تکدی گری است. حتماً افراد رادیکال و انقلابی در پی خواستگاه اینگونه مسائل در مسائل زیر بنایی میگردند تا با تغییر آن به فکر شکل سازمانیافتهای از دولت باشند و آن را به شکل مطلوب تغییر دهند.
تا آنجا که به دولت مرتبط میشود سرچشمه این مسائل را یا به قوانین طبیعی که انسان نمیتواند بر آن غلبه کند، یا به مسائل زندگی خصوصی که خارج از دولت است و یا به ناکارآمدی سیستم اداری مرتبط میکند. آنها عملاً نمیخواهند زیر بار مسئولیت عملکرد خود رفته و به فکر چارهجویی اساسی یا تغییرات اساسی برای حل مسائل ازایندست بروند. چیزی که فقرا و افراد متکدی به آن احتیاج دارند پول نیست بلکه عدالت در همه زمینههای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی است بهگونهای که در هیچ کجا حقی از آنان ضایع نشود. دولت هرچه نیرومندتر و بنابراین کشور هرچه سیاسیتر است، کمتر احتمال دارد در جستوجوی زشتیهای اجتماعی باشد.
پاکسازی سطح شهر یا ریشهیابی فقر
سالها قبل شارل بولدر در کتاب «چشمان فقیر» تصویری از رابطه ثروتمندان و فقرا ارائه داد؛ در عصر یک روز معمول در پاریس، بولدر و معشوقهاش در یک کافه در کنار بلواری تازه احداث در حال لذت بردن از شکوه اسطورهای هستند که در پاریس برایشان فراهمشده است؛ اما حضور چند غریبه آرامش آنها را برهم میزند؛ مرد فقیر میانسالی به همراه دو فرزند ژنده پوشش که حال به سبب بلوارهای جدید پا به دنیای اغنیا میگذارند؛ دنیایی که بولدر و معشوقهاش آن را ملک خود میدانند. بولدر با خیره شدن بهصورت غریبهها شکایات پدر و فرزندانش را در چشم آنها میخواند. برق آن چشمانی که بولدر روشن کرده کماکان میدرخشد. آنچه وی روشن کرده است تصویری ممنوعهای است از دنیایی خارج و بولدر دیگر نمیتواند از آن لحظات لذت ببرد.
ازآنجاکه دولت به شکلی است که در آن افراد طبقه حاکم منافع مشترک خود را اظهار میکنند و جامعه مدنی نیز بهطورکلی در آن خلاصه گشته است، مالکیت خصوصی بهعنوان ثروت طبقه حاکم ناگزیر نیاز به حفظ و نگهداری دارد و از سوی دیگر فرودستان برای القای وضعیتی که در آن به سر میبرند لازم است بهصورت منفی یا سلبی خود را در تضاد با مالکیت خصوصی ببینند. لذا طبقه دارا یا مالک یا حاکم درحالیکه از موقعیت خود راضی هستند و خود در آنجا افتاده و جا خوش کرده درمییابند که برای کاهش این تضاد منافع و ماندگاری وضعیت به خیریه میپردازند و در همین سطح که به حفظ موقعیت آنها هم کمک میکنند میمانند.
سازمانهای مردمنهاد و جامعه مدنی میتوانند خود را دراینبین تبیین کند. درحالیکه حضور افراد متکدی در سطح شهر خود باعث نمود واقعی این معادلات قدرت شده و از طرفی باعث به چالش کشاندن وضع موجود و شرایط اجتماعی حاصل از آن میشود. این سازمانها برای پنهان کردن وضع موجود یا به عبارتی کمک به پاک کردن سطح شهرها از این وضعیت به مبارزه با تکدیگری (حتی علاوه بر آن حضور افراد معتاد و بیخانمان و دستفروشان و در کل هر آنچه نشانی از افراد فرودست باشد) و مخالفت با حضور افراد در سطح شهر که البته حق طبیعی آنها نیز هست شوند. آنها با جمعآوری و پخش کمکهای بهاصطلاح مردمی دست نهادهای سرکوبگر را باز گذاشته تا شکلی کاملاً مصنوعی و بهدوراز واقعیت شهرها به نمایش بگذارند که گویی جامعه ما همان جامعه بی طبقه و مرفهی است که هیچ نشانی از حضور فرودستان در آن باقی نمانده است!
منابع:
1- وحید طباطبایی، خیریه پر کردن ترک دیوارها، راه دیگر، ضمیمه هفتگی، آذر 1392
2- ت. ب باتومور و ماکزیملین روبل، گزیدهای از نوشتههای کارل مارکس در جامعهشناسی و فلسفه اجتماعی، موسسه انتشارات نگاه 1392، (مترجم: پرویز بابایی)
3- MATHEW SNOW, Against Charity, JACOBINT, 2015
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا برای کامپیوتریا همیشه کار هست؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
جاوا چیست؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
محبوبترین زبانهای برنامهنویسی براساس نظرسنجی از ۶۵ هزار توسعهدهنده Stack Overflow