چگونه میتونم یک برنامه نویس و طراح سایت حرفه ای بشم؟

سلام دوستان گلم امروز می خوام تجربه خودم رو به شما منتقل کنم تجربه ای که اگر در گذشته می دونستم یا کسی بهم می گفت شاید سال ها زندگی من رو به جلو می انداخت. خلاصه دوست دارم به شما بگم تا شما برای تبدیل شدن به یک برنامه نویس و توسعه دهنده وب حرفه ای عمرتونو الکی هدر ندید و از جوانیتون نهایت استفاده رو ببرید (:

سال ها پیش وقتی جوانی بی تجربه در زمینه برنامه نویسی بودم عاشق یادگیری بودم خیلی از سایت هارو زیرو رو می کردم تا بتونم با کمترین زمان و کمترین هزینه برنامه نویسی رو به صورت حرفه ای یاد بگیریم.

اما هرچی جستجو و مطالعه می کردم بیشتر گیج و گنگ می شدم و نمی دونستم چیکار کنم. ساعت ها پای فایل های pdf وقت می گذروندم و مطالعه میکردم. کتاب مطالعه می کردم ولی نتیجه ی دلخواه رو نمی گرفتم. بعد از مدتی خسته شدم و تصمیم گرفتم برای یادگیری هزینه پرداخت کنم و دیگه قید فایل های pdf رو بزنم. بعد از چند هفته از این ماجرای خسته شدن یک روز از خیابون که می گذشتم یه بنر تبلیغ فنی حرفه ای رو دیدم که زده بود آموزش انواع زبان های برنامه نویسی سریع شماره رو یادداشت کردم و فردای آن روز با اون شماره تماس گرفتم خلاصه بعد از تماس ماجرا طوری شد که برم برای آموزش دیدن توی آموزشگاه فنی حرفه ای ثبت نام کنم.

خلاصه ثبت نام کردم و مدیر آموزشگاه برام یه برنامه هفتگی داد. جلسه اولی که رفتم سر کلاس یادمه یه استاد تقریبا نصفه کچل بود. براش عجیب بود که شخصی با سن کم می خواد برنامه نویسی یاد بگیره آخه من اون موقعه ها سال دوم دبیرستانم بود برای خودم زود نبود ولی برای استاد زود به نظر می رسید خلاصه ازم چندتا سوال پرسید و یکیش این بود که چه زبانی رو می خوای یاد بگیری منم گفتم c چون شنیده بودم c مادر همه زبان هاست و برای هکینگ هم نیازه (به هک هم علاقه داشتم و هدف اصلیم همون بود) خلاصه بعد از کلی جروبحث نتیجه این شد که برم سراغ زبان #C دلیل هاش هم این بود که :

1- استاد تخصصش تو این کار بود

2-جزو خانواده زبان c بود

3- استاد گفت آینده کاریش خیلی بهتره

خلاصه سرتونو درد نیارم رفتم سراغ زبان سی شارپ بعد از پرداخت مبلغ کلاس شروع کردم به یادگیری بعد از چند هفته استاد بهم گفت تموم شد گفتم چی تموم شد استاد من هنوز چیزی یاد نگرفتم گفت من دیگه چیزی برای آموزش ندارم و ساختمان اصلی برنامه نویسی رو بهت گفتم خلاصه من هاج و واج کلاس رو ترک کردم و یه نگه به خودم کردم دیدم چیز زیادی بلد نیستم با اینکه این همه پی دی اف خوندم و حتی کلاس هم رفتم بعد از مدتی دلسرد شدم و ول کردم و یک روز دوباره جدی شدم که برنامه نویسی رو دنبال کنم

دوباره رفتم به همون آموزشگاه و این دفعه برای آموزش دیدن برنامه نویسی تحت وب ثبت نام کردم به مدیر هم گفتم که لطفا استاد قبلی نباشه خلاصه کلاسا شروع شد و من دوباره با یک دنیا علاقه شروع کردم به برنامه نویسی البته اینبار تحت وب یادمه خیلی علاقه داشتم و با جدیت کار می کردم همه تمرینات که استاد می گفت رو انجام می دادم.

تا جاهای خوبی هم پیش رفته بودم و جلسه های آخر استادم یه پروژه ای بهم گفت که برم یه قالب از روی یک سایت به دلخواه پیدا کنم و طراحی کنم.

بعد از دو هفته تلاش شبانه روزی که حتی یک شبم درست و حسابی نخوابیده بودم بالاخره قالب تموم شد

خیلی خوشحال بودم که یک قالب تونستم خودم به تنهایی طراحی کنم و از خوشحالی تو پوست خودم نمیگنجیدم وقتی به قالبی که طراحی کرده بودم نگاه می کردم همه اون نخوابیدن ها و خستگی از بدنم در میرفت

با کلی شوق و خوشحالی رفتم تا برای آخرین جلسه پروژه رو به استادم نشون بدم تو ذهنم این بود که بعد از نشون دادن قالب استاد یه آفرین بهم می گه و میگه آفرین اولین قالبت رو خیلی عالی طراحی کردم فکر نمی کردم اینطوری طراحی کنی

هیچ وقت لحظه ای رو که قالب رو به استادم نشون دادم یادم نمیره وقتی قالب رو نشون دادم بعد از چند دقیقه بررسی یه نگاه تمسخر امیزی کرد و گفت این چیه این جاش مشکل داره اون چیه اونجاش مشکل داره سرهم 5 تا باگ یا به عبارتی دیگه 5 تا مشکل از قالب طراحی شده پیدا کرد و با لحن اعصاب خوردکنی گفت خیلی خرابه ولی در کل بد نیست

اون لحظه اینقدر حالم بد شد که به کل از برنامه نویسی و برنامه نویس برای چند لحظه حالم بهم خورد

خیلی تو ذوقم خورده بود و داشت گریم میومد می خواستم بلند شم و استادم رو بزنم ولی کنترل کردم خودم رو و خلاصه بعد از ترک کردن اون آموزشگاه به کل از برنامه نویسی زده شدم و رفتم سراغ یه کار دیگه احساسم این بود که دیگه اصلا نمیتونم یه برنامه نویس حرفه ای بشم.

چند سال گذشت و عمر من تو کارهایی که دوست نداشتم داشت هدر می رفت و یه روز دوباره یادم نمیاد چی شد که به خودم اومدم دیدم من مشغول کارایی هستم که متنفرم و از رشته و کار مورد علاقم خیلی دور شدم فقط به خاطر یه تو ذوق خوردن از یک استاد نامرد

خلاصه دوباره همه چیز رو ول کردم و رفتم سراغ برنامه نویسی به صورت جدی

بعد از کلی کار کردن در زمینه وب و باور داشتن به خودم و توکل به خدا تونستم این بار با مدیریت محتوای معروف وردپرس آشنا بشم روی پرژه های زیادی کار کنم و فیلم های آموزشی زیادی ببینم.

خدارو شکر الان یک توسعه دهنده وب در سطح ایده آل هستم و تونستم بیش از 30 پروژه مختلف در سایت بسیار بزرگ و معروف envato به پایان و برای فروش بزارم.

بعد از کلی آموزش دیدن تونستم استراتژی یک وبمستر حرفه ای رو یاد بگیرم و سئو رو در سطح حرفه ای دنبال کنم.

حتی وقتی وارد دانشگاه شدم از تمام همکلاسی هام بهتر کد می نوشتم و همه پروژه های آسان و سخت رو انجام می دادم و خیلی خوشحال بودم که به یک همچین فردی تبدیل شدم به کسی که قبلا فکر می کرد بدترین برنامه نویس دنیاست و اصلا این زمینه رو یاد نمیگیره

خلاصه یک روز در یکی از روزهای دانشگاه تصمیم گرفتم یک سایت بزنم و آموزش های وردپرس و ابزارهای موردنیاز برای این سیستم رو ارائه بدم که الان این سایت کیت وردپرس نام دارد و آموزش ها و تجربه های زیادی رو در این زمینه میشه در این سایت پیدا کرد. بعد از این سایت تصمیم گرفتم با یکی از دوستانم یک سایت دیگه در زمینه آموزش طراحی سایت حرفه ای صفر تا صد رو راه اندازی کنم

تا دوستانی که در زمان مثل گذشته من قرار دارند بتونند با سرعت زیاد و با هزینه کمتر پا در عرصه وب و توسعه آن بزارند و هزینه و زمان زیادی ازشون مثل گذشته من گرفته نشوند.

خب دوستان عزیزم رسیدیم به آخر این نوشته این داستان زندگی من تا الان درسهای زیادی برای شما داره حتی برای خود من هم داره

اگر بخوام کل این مطلب رو خلاصه کنم و نکته هایی رو که می تونید استفاده کنید رو بگم میتونه به شرح زیر باشه:

1- انسان ها برای همه چیز باید بها بدهند مخصوصا برای موفقیت این بها میتونه پول یا زمان باشه پس برای آموزش دیدن رو خودتون هزینه نکنید سرمایه گذاری کنید

2-دنبال این نباشید که بقیه چیزی یاد شما بدهند خودتون دنبال و تشنه یادگیری باشید

3-با یک ضدحال هدف های بزرگتون رو رها نکنید

4-از این شاخه به آن شاخه نپرید زمینه مورد علاقتون رو پیدا کنید و در آن جزو 1 درصد جامعه بشید اگر کاری رو دوست و علاقه داشته باشی میتونی ازش همه چی بسازی مخصوصا پول و ثروت(یک برج یک کیلومتری باشید بهتر از این است یک اقیانوس نیم سانتی باشید(تمرکز روی یک کار))

5-زبان برنامه نویسی را برای پول نخوانید برای زمینه مورد علاقتون بخونید پول خودش سرازیر میشه براتون

6-اینقد دقدغه شروع با چه زبان برنامه نویسی نداشته باشید مهم زبان برنامه نویسی نیست مهم مهارت برنامه نویسی است اگر شما یک برنامه نویس قدر در یک زبان باشید میتونید در عرض چند روز با مطالعه سینتکس یک زبان آن را یاد بگیرید.

6-پیشنهاد بنده این است که به جای گشتن در آموزشگاه ها دنبال یک استاد خوب در اینترنت جستجو کنید از فضای وب نهایت استفاده رو ببرید.

اگر درس دیگری هم گرفتید با ما درمیان بزارید امیدوارم متن بدردبخوری نوشته باشم.

رفیق شفیق شما اسحاق