یک برنامه نویس نوجوان

سلام من پوریا صلواتی هستم یه برنامه نویس که از ۶ سالگی کامپیوتر رو شروع کرد ؛ ۶ سالم بود که یه چیزایی از اون موقع یادم مونده که رفته بودیم خونه خالم (تهران،افسریه) شوهر خالم بازنشسته ارتشه الان اون موقع ها یه کامپیوتر تو خونشون بود که من وقتی برای اولین بار دیدمش از همون موقع حس کردم عاشق کامپیوتر شدم شاید الان با خودتون بگید بچه ۶ ساله چه می فهمه عشق چیه ولی من فهمیدم که یه حس هایی هست برای کامپیوتر همون تجربه اول پای کامپیوتر نشستن به من فهموند که این کامپیوتر برام چیزیه که هیچ وقت خستگی و دل زده گی نداره خلاصه سال ها گذشت و من از اون موقع هر جا که کامپیوتر بود سریع می نشستم پاش کم کم از ۷ سالگی بود که شروع کردم به یادگیری عشقم یعنی همون کامپیوتر از سخت افزار شروع کردم چون من هیچ وقت پولی نداشتم نتونستم کامپیوتری بخرم تا کلاس پنجم ابتدایی من یه تک فرزند بودم که توی یه خانواده فقیر به دنیا اومدم و بزرگ شدم کلاس پنجم بود که من یه کامپیوتر خریدم رمش ۱ گیگ بود یه cpu پنتیوم با فرکانس ۳ داشت و یه هارد ۸۰ گیگ و یک گرافیک آنبورد کامپیوتر سطح پایینی بود ولی برای منه بچه فقیر خوب بود از اون زمان شروع کردم به یادگیری ویندوز و سخت افزار کم کم با خط فرمان آشنا شدم و با مباحث شبکه مثل شبکه های lan , wan و... تا رسیدم به کلاس هفتم ‌یه چند ماهی بود که افتاده بود تو سرم که چطور میشه برنامه نوشت تا که فهمیدم باید برنامه نویسی بلد باشی حسابی داشت دیونه ام می کرد که چه طوریه برنامه نویسی توی درس انگلیسی هفتم یه معلم انگلیسی داشتیم به اسم آقای قادری خیلی معلم خوبی بود الفبا رو گفت و کلمات درس اول با توضیح شیرینش درس جذاب تر میشد ، اولین املا ‌انگلیسی رو ازمون گرفت از اون موقع شد که من می تونستم دست و پا شکسته کلمات انگلیسی رو بنویسم و بخونم البته قبلش با الفبا انگلیسی کمی آشنایی داشتم ولی نه تا اون حدی که توی مدرسه یاد گرفتم با خواهش و تمنایی که می کردم از مامانم پول یه اینترنتی می گرفتم توی گوگل همش در مورد شروع برنامه نویسی می خوندم تا که از یه سایتی خوندم برای شروع برنامه نویسی زبان های زیادی وجود داره اما پایتون بهترین گزینه هست بعد از اون شروع کردم به تحقیق در مورد پایتون که فهمیدم باید از سایتش یه چیزی رو دانلود کنی به اسم مفسر هر جور بود چند ماهی گذشت و بازم اینترنت خریدم مفسرش رو دانلود کردم و نصب کردم اما هیچ چیز ازش سر در نمی اوردم تا این که سرچ کردم آموزش پایتون وای حجم فیلمایی آموزشی برای من که پول اینترنت نداشتم زیاد بود بین سایت هایی که با ناامیدی می گشتم خوردم به یه لینک که یه pdf بود مال آموزش مقدماتی پایتون دانلودش کردم حجمش ۵ مگ بود تازه فهمیده بودم چیزی که دنبالش می گشتم برنامه نویسی بوده کم کم شروع به یاد گیری کردم وای که چه لذتی داشت وقتی که نتیجه کارم رو می دیدم اون پنجره خشک و بی روح کنسول برای هر روز جذاب تر می شد دو سالی گذشت که تا من با کتابخونه tkinter که برای نوشتن برنامه ها با رابط کار بری gui در پایتون استفاده می شد آشنا شدم و تونستم اولین برنامه خودم رو در تابستون بعد از کلاس هشتم که بعدش قرار بود برم کلاس نهم که یه ماشین حساب گرافیکی بود بنویسم برنامه نویسی هر روز برام جذاب تر می شد کار به جایی رسیده بود که مامانم می گفتم کشتی خودتو پای اون کامپیوتر چه خبره هر روز از اول صبح تا شب پای اون کامپیوتر ... کلاس نهم هم تموم شد و موقع انتخاب رشته بود که انتخاب من فقط کامپیوتر بود و بس ولی پدر و مادرم که قبول دار نمیشدن و می گفتن آینده نداره با هر سختی که شد کامپیوتر رو انتخاب کردم حتی موقع گرفتن پرونده ناظم مدرسه که الان بازنشسته شده بهم گفت تو باید بری رشته های خوب نه کامپیوتر چون درسم خوب بود همه گیر داده بودن بهم توی شهرستان ما (الیگودرز) فقط یه هنرستان بود که کامپیوتر داشت اونم هنرستان آیت الله کاشانی بود با مادرم پرونده رو بردیم اونجا و ثبت نام کردیم من قبل از سال تحصیلی فکر می کردم حالا که دیگه هنرستانه و دیگه راهنمایی نیست باید حسابی حواسم به رقیبام باشه سال شروع شد و من دیدم نه تنها رقیبی نیست بلکه هیچ کس نمی دونه برنامه نویسی چیه ؟! نفر اول هنرستان شدم توی نوبت اول و نوبت دوم الانم تابستونه و سال بعد باید برم کلاس یازده

تخصص های من الان html,c#,python3 ,css هست .

تشکر می کنم از اولین استادم در کامپیوتر و برنامه نویسی جناب آقای یزدان مدنی


شما رو به خدای بزرگ می سپارم

یه نصیحت: فقط دنبال چیزی برید که سه چیز رو در اون داشته باشید ۱.استعداد ۲.عشق و علاقه ۳.تلاش