10دلیل بگو تا استخدامت کنم


یک زمانی بود که کامپیوتر جزء رشته ها دوزاری مهندسی بود. بچه ها میل و رغبتی به این رشته نداشتند، البته شناختی هم نداشتند : وُرد و اکسل و پاورپوینت که دانشگاه رفتن نمی خواست. شاید دلیل دیگری هم وجود داشت؛ آن موقع ها این همه وب اپلیکیشن ها و موبایل اپ های خفن و جذاب وجود نداشت و بچه ها ترجیح می دادند یک مهندس با پرستیژ عمران یا مکانیک باشند تا یک سی دی رایت کن :)

چون تقاضای آن چنانی برای این رشته نبود به راحتی می توانستید وارد این رشته شوید، حتی در دانشگاه های مطرح کشور. مثلا تا همین سال 92 خورشیدی خودمان میتوانستید با رتبه دو-سه هزار کشوری نرم افزار امیرکبیر قبول شوید. جایی که الان بچه ها با رتبه دو - سه رقمی برایش رقابت می کنند.

با این مقدمه میخواستم نشان بدهم این هجم از وفور علاقه و استقبال به رشته کامپیوتر بعد از فارغ التحصیلی به کجا سرازیر میشود. یعنی این همه جوان گیک و نِرد مشتاق کامپیوتر اگر اپلای نکنند و همین جا بمانند میخواهند چکار کنند؟ طبیعتا می خواهند وارد بازار کار شوند.

اینجاست که شرکت های کامپیوتری که تا قبل از این با یک مصاحبه روتین و فنی نیرو میگرفتند، حالا دست بالا می گیرند و هر نیرویی را نمی پذیرند! یک جورایی هم حق دارند، وقتی نِرد تر از تو را می توانم استخدام کنم که ساعت های بیشتری میتواند بی خوابی بکشد تا کار من راه بیفتد، چرا تو ؟!

حالا شرکت ها می مانند و یک عالمه متقاضی. باید مو را از ماست بکشند. انواع و اقسام پذیرش ها ابداع میشود: از مصاحبه های چند مرحله ای که به هفت خان رستم می ماند گرفته تا تعریف پروژه تستی که خودش در حد پیاده سازی آفیس ماکروسافت وقت و انرژی میبرد تا تورنمنت هایی که از سوالات المپیاد کامپیوتر سخت تر است.

این در حالی است که شما اگر مدرک مهندسی کامپیوتر یا علوم کامپیوتر داشته باشید و اصول اولیه ساختمان داده، برنامه نویسی پروسیجرال و شی گرا، پایگاه داده و مهندسی اینترنت را بلد باشین -منظورم همون درس های دانشگاهی است که پاس کردین- میتوانید در سِمَت یک توسعه دهنده کارتان را استارت بزنین و مابقی مهارت ها رو در حین کار یاد بگیرید. اما به قول یکی از استاد هایم بعضی شرکت ها برای استخدام یک نیرو میگن حالا کدت رو از آخر به اول بنویس، حالا در حالی که از پا به سقف آویزونت کردیم کد بزن، حالا با چشم بسته...

این طبیعی است که با افزایش تقاضا شرایط پذیرش سخت تر شود، اما خوب است به عنوان صاحب کار از خودمان بپرسیم چند درصد از سوال های سخت و عجیبی که به خاطر آن یک نیروی متقاضی کار را رد میکنیم؛ واقعا و در محیط عملی کار برایمان پیش می آید؟ آیا سطح فنی شرکت های ایرانی اینقدر پیچیده و مستلزم این میزان قابلیت فنی و علمی است؟ و چقدر در فرآیند تربیت نیروی فنی روندگرا هستیم ؟ آیا به اینکه یک نیرو می تواند خودش را ظرف مدت کوتاهی ارتقا دهد اهمیت میدهیم یا اینکه از او توقع داریم با بالاترین حد از مهارت ها وارد بازار کار شود؟ آیا مجال شکوفایی میدهیم یا فقط به دنبال گل های شکفته هستیم؟