داستان من از گام نهادن در سفر قهرمانی
امسال برای من، سال پرورش جنگجوست
پدر من مردی ضعیف بود. قطعا نامه ای به زودی برایش مینویسم تا شفا یابم. اما میخواهم به شما بگویم که قصد دارم جنگجوی زخمی و سربریدۀ خود را درمان کنم، آب تحقیر را از روی خود پاک کنم و پله پله در راستای رشد جنگجوی آگاه خود حرکت کنم.
جنگیدن 3 ساحت دارد:
- جنگیدن برای خود
- جنگیدن برای خود و عزیزان
- جنگیدن برای دیگران
در این راستا این کارها را دارم انجام میدهم:
- عقده هایم را شناسایی میکنم و شفایشان میدهم. برای این کار از آموزش های استاد یونگم و همینطور آموزههای بنیاد فرهنگ زندگی کمک میگیرم
- روی سلف لاوم کار میکنم. برای این منظور دوره سلف لاو حسین عرب زاده در این نقطه استفاده میکنم.
- در سفر قهرمانی خود را حرکت میکنم
برای شروع فرایند پرورش جنگجویم:
- اول تجسم میکنم و پرورشش میدهم
- بعد بدنم را ورزیده میکنم و پرورشش میدهم. (سختی کشیدن و در میدانهای سختی گام گذاردن و رعایت انضباط و...)
- بعد از طریق متعهد بودنم پرورشش میدهم.
- بعد توسط توسعه میدان نبرد بلوغش میدهم.
مطلبی دیگر از این انتشارات
جدایی، لازمۀ بلوغ است
بر اساس علایق شما
داستان یک پرداخت؛ مسابقه نویسندگی پیمان در ویرگول
بر اساس علایق شما
مستقل شدن ارزشش رو داره؟