قصهگوی برندها
چرا بازاریابی محتوایی برای کسبوکارها اهمیت دارد؟
کلماتی مثل «محتوا» و «تولید محتوا» در جهان امروز به کلماتی پرکاربرد تبدیل شدهاند. این دو کلمه هر دو زیرمجموعهی «بازاریابی محتوایی» به شمار میروند. بازاریابی محتوایی بهطور خلاصه فرایند تشخیص نیازهای مشتری، تولید محتوا بر اساس آنها و پخش محتوا در کانالهای مرتبط با مشتری است. اما این فرایند چرا برای کسبوکارها اهمیت دارد؟ در این مقاله بررسی میکنیم که چرا بازاریابی محتوایی برای کسبوکارهای امروزی ضروری است و چگونه میتوان از آن برای رساتر شدن صدای یک برند (شرکت یا شخص) استفاده کرد.
بازاریابی محتوایی چیست؟
بازاریابی محتوایی را نباید با تولید محتوا یا حتی بازاریابی محتوا اشتباه گرفت. تولید محتوا تنها یک مرحله از چندین مرحله در بازاریابی محتوایی بوده و بازاریابی محتوا به معنای پیدا کردن مخاطب برای یک محتوای خاص است. بازاریابی محتوایی یا Content Marketing فرایند جامعی است که از شناخت شخصیت و سبکزندگی مشتریها بالقوه سازمان شروع میشود و با انتشار محتوا و دریافت بازخورد به پایان میرسد. البته این پایان موقتی است و دوباره باید با توجه به بازخورد مشتریها در استراتژیها و تاکتیکهای بازاریابی محتوایی تغییر ایجاد کرد.
بازاریابی محتوایی از ما میخواهد قبل از همهچیز مشتری سازمانمان را بشناسیم و بفهمیم چه نیازها و ترجیحاتی دارد. چون از این طریق میتوانیم محتوایی تولید کنیم که به احتمال زیاد مورد پسند او واقع شود و توجه او را جلب کند. شناخت مشتری همچنین به ما امکان پیدا کردن کانالهای عرضه مناسب را میدهد. برای مثال اگر قصد داریم لباسهای مد روز بفروشیم، مخاطب ما جوانهای مدگرای ایرانی هستند. این افراد وقت زیادی را در اینستاگرام میگذرانند و پیامی مثل «شما را خاص میکنیم» احتمال تاثیرگذاری بالایی در آنها خواهد داشت. پس بهتر است این پیام را در قالب ویدیوهای کوتاه اینستاگرامی به آنها منتقل کنیم؛ این مثالی ساده بود از بهکارگیری بازاریابی محتوایی.
قطعا برای یک کسبوکار واقعی تحقیقات بیشتر و دقیقتری لازم است. کانتنتفا تمام این مراحل را، از شناخت مشتری و تعیین استراتژی بازاریابی محتوایی تا تولید و پخش آن را به صورت داستان محور با هدف داستانسرایی در کسبوکار شما انجام میدهد.
انواع بازاریابی محتوایی
ابزارهای مختلفی برای اجرای استراتژیهای بازاریابی محتوایی وجود دارد. هر کسبوکار با توجه به نیازش، میتواند یک یا چند نوع بازاریابی محتوایی را اجرا کند:
- مقالات وبلاگ: تمام برندها میتوانند با پوشش کلیدواژههای پرکاربرد و مرتبط در بخش وبلاگ، ترافیک یا بازدید سایت خود را بالاتر ببرند.
- ویدیو: یکی از پرکاربردترین ابزارهای بازاریابی محتوایی که هزینه بسیار زیادی هم برای تولید میخواهد، ویدیو است. استفاده از این ابزار اگر حسابشده و هدفدار نباشد، تنها هزینه اضافه به شرکت تحمیل خواهد کرد.
- پستهای شبکههای اجتماعی: هر شبکه اجتماعی، مخاطبهای خاص خود را دارد و برای انواع خاصی از تبلیغات مناسب است. برای مثال ویدیو در تلگرام و توییتر به اندازه اینستاگرام قابلیت جذب مخاطب ندارد.
- پادکست: ابزاری که به سرعت در حال جذب مخاطبهای تازه است. در آمریکا آمار شنوندگان پادکست به 60 درصد رسیده است و در ایران هم استقبال مردم از مواردی مثل رادیو دیو و چنلبی خبر از محبوبیت روزافزون پادکست میدهد. استفاده هدفدار و اجرای حرفهای پادکست بزرگترین چالش برای مدیرهای بازاریابی به حساب میآید.
- اینفوگرافیک: از نمودار فروش تا توضیح فرایند کاری روی شکل، همگی تحت عنوان اینفوگرافیک قرار میگیرند. برای اثربخش شدن یک اینفوگرافیک، استفاده بهجا و طراحی باکیفیت آن از اهمیت بالایی برخوردار است.
- ایمیل: راهی که شاید قدیمی به نظر برسد، اما هنوز کارکردهای خاص خود را دارد. برای مثال اگر شما با مدیران سطح بالا یا اساتید دانشگاه طرف باشید، اینها کسانی هستند که ایمیل خود را مرتبا چک میکنند و به پیامهای موجود در inbox خود واکنش نشان خواهند داد.
- کتاب الکترونیکی: ابزاری که پرکاربرد نیست اما میتواند تاثیرگذاری ویژهای داشته باشد.
ابزارهای تولید محتوا هرروز بیشتر و گستردهتر میشوند. به غیر از مواردی که گفتیم، ابزارهایی مثل ارائه پاورپوینت، کلاسهای آنلاین، وبینارها، اپلیکیشنهای رایگان و دهها ابزار ریز و درشت دیگر هم در حال حاضر مورد استفاده قرار میگیرند.
اهمیت بازاریابی محتوایی برای کسبوکارها چیست؟
باید توجه داشت که در اکوسیستم رقابتی امروز جهان، بازاریابی محتوایی تبدیل به یک الزام شده است و دیگر یک امتیاز نیست. در واقع روند روبهرشد شبکههای اجتماعی نشان میدهد که اهمیت بازاریابی محتوایی برای کسبوکارها در آینده بیشتر و بیشتر میشود. دلایل اهمیت بازاریابی محتوایی برای کسبوکارها عبارتند از:
- دوستی با مشتریان: مشتری زمانی که با پستهای صفحه برند در شبکه اجتماعی خو میگیرد یا با مقالات وبلاگ اطلاعات خود را بالا میبرد، ناخواسته حس خوبی نسبت به آن برند پیدا خواهد کرد. به همین دلیل است که میگوییم فروش محصول به یک دوست راحتتر خواهد بود.
- برقراری ارتباطی مستحکم و پایدار: در بازاریابی کلاسیک یک تبلیغ یا یک فروشنده مشتری را قانع میکرد تا خرید را انجام دهد. در واقع فعالیت بازاریابی کلاسیک با فروش محصول به پایان میرسید، اما بازاریابی محتوایی ارتباطی ادامهدار با مخاطب ایجاد میکند. برای درک بهتر این موضوع میتوانید یک کلیپ تبلیغاتی پخش شده در تلویزیون را با صفحه یک برند در شبکه اجتماعی مقایسه کنید. اولی در بهترین حالت میتواند مشتری را قانع به خرید کند اما دومی مشتری را در ارتباط با برند نگه داشته و حتی میتواند با اعمال نظرات او روی محصولات جدیدتر، حس بهتری را به او منتقل کند.
- صرفهجویی در هزینهها: در دنیای امروز هر فردی میتواند با برخورداری از استعداد، یادگیری مبانی و دسترسی به اینترنت بازاریابی محتوایی را انجام دهد. در واقع دیگر موفقیت تنها در گرو اجاره کردن بزرگترین بنرهای شهری نیست. در کمپروژه کانتنتفا میتوانید اصول لازم برای تبدیل شدن به یک متخصص را یاد بگیرید تا از داستانها و محتواها برای خلق روایت کسبوکارها استفاده کنید.
آیا واقعا محتوا پادشاه است؟
«محتوا پادشاه است» یا Content is king نقل قولی است که زیاد توسط بازاریابهای مدرن استفاده میشود. اما پشت این جمله چه توضیحی نهفته است؟
قبل از همهچیز لازم است بدانید این جمله را اولین بار بیل گیتس (موسس مایکروسافت) بیان کرده است. او در سال 1996 پس از بیان این جمله، اینترنت آینده را یک بازار برای محتوا پیشبینی کرد. پیشبینی او به شکل حیرتآوری دقیق از آب درآمد. به بیان آمار (تحقیقات انجام شده توسط Contentbrid) در حال حاضر 73 درصد از شرکتها در جهان روی استراتژیهای بازاریابی محتوایی تمرکز کردهاند و اینترنت واقعا به بازاری عظیم برای عرضه محتوا در شکل و اندازههای مختلف تبدیل شده است. اما آیا استفاده از محتوا در بازاریابی به تنهایی کافی خواهد بود؟
در بخش قبل گفتیم که بازاریابی محتوایی برای کسبوکارها شامل چندین مرحله است که تولید محتوا فقط یکی از آنها است. همچنین گفتیم که محدود دانستن بازاریابی محتوایی به تولید محتوا اشتباه است. شاید با توجه به این توضیحات بپرسید «پس چرا میگوییم محتوا پادشاه است؟» در جواب این سوال باید گفت اگرچه شخصیتشناسی مشتری، تعیین استراتژی و برنامهریزی به اندازه تولید محتوا اهمیت دارند، اما در نهایت کیفیت تولید محتوا است که تمام این ابعاد را به نمایش میگذارد. بهعبارتدیگر وقتی محتوا از کیفیت لازم برخوردار نباشد، استراتژی خوب با استراتژی ضعیف تفاوتی نخواهد داشت و نتیجه در هر دو صورت شکست خواهد بود. برای همین میگوییم محتوا پادشاه است و نباید اهمیت بازاریابی محتوایی را برای کسبوکارها دست کم گرفت.
بازاریابی محتوایی چگونه بر برندینگ اثر میگذارد؟
برندینگ پدیدهای است که شاید اسم مدرنی داشته باشد، اما تاریخچهای دور و دراز دارد. هر کسی میخواهد دوستانش او را به صداقت، وفاداری و مهربانی بشناسند. این یعنی فرد میخواهد نامش مثل یک برند در ذهن افراد با یکسری ویژگی مشخص یادآوری شود. همانطور که برند اپل نماد قیمت بالا و خاص بودن است یا افراد برند هوآوی را با فراهم کردن امکان دسترسی همه قشرها به گوشی هوشمند میشناسند. کسبوکارهای جدید هم نیاز دارند خود را با یک سری ویژگی در ذهن مخاطبها جا بیندازند. اما این کار چگونه با بازاریابی محتوایی ممکن میشود؟
مهمترین ویژگی بازاریابی محتوایی که به برندینگ کمک میکند، ایجاد ارتباط دوطرفه بین شرکت و مشتری است. در گذشته ارتباط برند و مشتری کاملا یکطرفه بود. یعنی برند نمیتوانست بفهمد در نتیجهی ارائه یک محصول یا پخش یک تبلیغ چه تصویری در ذهن مخاطب شکل گرفته است. اما در بازاریابی محتوایی احساسات و نظرات مشتریها از طریق تحلیل کامنت، توییت و... سنجیده میشود و استراتژیهای محتوایی با استفاده از دادههای بهدستآمده از مخاطبها در جهت تاثیرگذاری بهتر تغییر میکنند. بدیهی است که در چنین شرایطی خیلی دقیقتر میتوان به تصویر ذهنی مخاطب دسترسی داشت و آن را تغییر داد.
علاوهبراین، بازاریابی محتوایی برای پرسونال برندینگ هم مفید است. در دنیای امروز هر فرد میتواند تنها با یک موبایل و یک اکانت در یکی از شبکههای اجتماعی به شهرتی جهانی برسد. پیشنیاز این کار، برخورداری از یک ارزش برای ارائه است اما این ارزش بدون تسلط به بازاریابی محتوایی و استفاده از آن ممکن نخواهد بود. گاهی در شبکههای اجتماعی صفحاتی را میبینیم که با خود میگوییم «این چجوری معروف شده؟» و گاهی هم به افرادی توانا اما کمفالوور برمیخوریم. تفاوت این دو گروه در استفاده از استراتژیهای بازاریابی محتوایی برای پرسونال برندینگ است.
کلام آخر
بازاریابی محتوایی برابر است با نگاهی تازه به مفهوم بازاریابی. در این نگاه دیگر فروش محصول تنها هدف بازاریابها نیست و تمرکز روی ایجاد یک ارتباط مثبت و پایدار بین مشتری و برند قرار دارد. با برقراری چنین ارتباطی، میتوان مشتری را برای مدتی طولانی جذب کرده و به تدریج او را به تبلیغکننده برند تبدیل کرد. همچنین میتوان احساسات مخاطبها را کنترل کرده و تصویر برند را به شکل دلخواه در ذهن آنها جا انداخت. اهمیت بازاریابی محتوایی به برندها محدود نیست و با استفاده از آن میتوان استراتژیهای پرسونال برندینگ یا برندسازی شخصی را هم بهتر اجرا کرد. مثل صفحههای اینفلوئنسرهای اینستاگرامی که با استفاده از استراتژیهای محتوایی، نام یک فرد را به محبوبیت چند هزار تا چند میلیون نفری میرسانند. به طور خلاصه میتوان گفت:
بازاریابی محتوایی مثل بلندگویی بزرگ است که میتواند صدای شما را به جمعیت زیادی از افراد برساند. برای رسیدن به صدایی بلندتر و رساتر لازم است، کار با این بلندگو را یاد بگیرید.
این مقاله از وبلاگ کانتنتفا در ویرگول منتشر شده است.
منبع
مطلبی دیگر از این انتشارات
اگر یک شب قصه نگویم و ننویسم، میمیرم!
مطلبی دیگر از این انتشارات
کشاورز باشکوه
مطلبی دیگر از این انتشارات
گوش دادن در شبکههای اجتماعی؛ راهی ناشناخته برای داستانسرایی